مشروح مذاكرات مجلس شوراي اسلامي
Label
شماره ویژه نامه:
دوشنبه،۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۳
سال صفر شماره ۰
مشروح‌ مذاکرات‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ -- جلسه ۴۱۵

بِسْم‌ِاللهِ الرَّحْمن‌ِ الرَّحيم‌

جلسه‌ چهارصد و پانزدهم‌ 30 فروردين‌ماه‌ 1383 هجري‌شمسي‌ (415) 27 صفـرالمظفـر 1425 هجري‌قمري‌

مشروح‌ مذاكرات‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌

 

 

دوره‌ ششم‌ ـ اجلاسيه‌ چهارم‌

1383 ـ 1382

صورت‌ مشروح‌ مذاكرات‌ جلسه‌ علني‌ روز يكشنبه‌ سي‌ام‌ فروردين‌ماه‌ 1383

 

 

      فهرست‌ مندرجات‌ :


1 ـ اعلام‌ رسميت‌ و دستور جلسه‌.
2 ـ تلاوت‌ آياتي‌ از كلام‌الله مجيد.
3 ـ ناطقين‌ قبل‌ از دستور آقايان‌: علي‌اصغر رحماني‌ خليلي‌ ـ نورمحمد ربوشه‌ ـ حسين‌ انصاري‌راد و خانم‌ الهه‌ كولايي‌.
4 ـ بيانات‌ رياست‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ بمناسبت‌رحلت‌ حضرت‌ رسول‌اكرم‌ (صلي الله عليه و آله و سلم)، شهادت‌ امام‌ حسن‌مجتبي‌(عليه السلام)، شهادت‌ حضرت‌ امام‌ رضا (عليه السلام) و ترور دكتر عبدالعزيزرنتيسي‌ و همراهان‌.
5 ـ تذكرات‌ نمايندگان‌ مردم‌ در مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ به‌ مسؤولان‌ اجرايي‌ كشور.
6ـ تذكر آيين‌نامه‌اي‌ آقاي‌ موسي‌ قرباني‌ نماينده‌ محترم‌ قائنات‌.
7 ـ تصويب‌ تقاضاي‌ استرداد لوايح‌ اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و اصلاح‌ مواد فصل‌ دوم‌ قانون‌ تعيين ‌حدود وظايف‌ و اختيارات‌ و مسؤوليتهاي‌ رياست‌ جمهوري‌اسلامي‌ ايران‌ مصوب‌ 22/8/1365 مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ تحت‌ عنوان‌ مسؤوليت‌ رئيس‌جمهور در اجراي‌ قانون‌ اساسي‌جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌.
8 ـ قرائت‌ گزارش‌ كميسيون‌ اصل‌ نود قانون‌ اساسي‌ درخصوص‌ايجاد دفاتر نظارتي‌ شوراي‌ نگهبان‌ در استانها و نحوه‌ همكاري‌ آنها.
9 ـ تصويب‌ تقاضـاي‌ استعفـاي‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌ نماينده‌ محترم‌ تهران‌.
10 ـ تصويب‌ طرح‌ يك‌فوريتي‌ اصلاح‌ تبصره‌ ماده‌ (14) قانون‌ كار و الحاق‌ يك‌ تبصره‌ به‌ آن‌.
11 ـ بحث‌ و بررسي‌ درخصوص‌ لايحه‌ مبارزه‌ با جرم‌ پولشويي‌.
12 ـ طرح‌ سؤال‌ آقاي‌ رضا طلايي‌نيك‌ نماينده‌ محترم‌ بهار و كبودرآهنگ‌ از آقاي‌ عبدالعلي‌زاده‌ وزير محترم‌ مسكن‌ و شهرسازي‌.
13 ـ قرائت‌ نامه‌ رياست‌ محترم‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران ‌درخصوص‌ معرفي‌ نامزد تصدي‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارايي‌.
14 ـ قرائت‌ نامه‌ رياست‌ محترم‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ درخصوص‌ معرفي‌ نامزد تصدي‌ وزارت‌ كار و امور اجتماعي‌.
15 ـ قرائت‌ بيانيه‌ نمايندگان‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌بمناسبت‌ ترور ناجوانمردانه‌ دكتر عبدالعزيز رنتيسي‌ رهبر حماس‌.
16 ـ اسامي‌ غائبين‌ و تأخيركنندگان‌.
17 ـ اعلام‌ ختم‌ جلسه‌ و تاريخ‌ تشكيل‌ جلسه‌ آينده‌.
 

 

«جلسه‌ ساعت‌ هشت‌ و چهل‌ دقيقه‌ به‌ رياست‌ آقاي‌ مهدي‌ كروبي‌ رسميت‌ يافت‌»
 
اداره‌ تدوين‌ مذاكرات‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌
 


 
 
      1 ـ اعلام‌ رسميت‌ و دستور جلسه‌
      رئيس‌ ـ
بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      جلسه‌ با حضور 197 نفر رسمي‌ است‌، دستور جلسه‌ را قرائت ‌بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      دستور جلسه‌ چهارصد و پانزدهم‌ روز يكشنبه‌ سي‌ام‌ فروردين‌ ماه‌1383 هجري‌شمسي‌ مطابق‌ با بيست‌ و هفتم‌ صفر 1425هجري‌قمري‌:
      1 ـ تقاضاي‌ استرداد:
      الف‌ ـ لايحه‌ اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌.
      ب‌ ـ لايحه‌ قانوني‌ اصلاح‌ مواد فصل‌ دوم‌ قانون‌ تعيين‌ حدود،وظايف‌ و اختيارات‌ و مسؤوليتهاي‌ رياست‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران ‌مصوب‌ 22/8/1365       مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ تحت‌ عنوان‌ مسؤوليت‌رئيس‌جمهور در اجراي‌ قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌.
      2 ـ گزارش‌ كميسيون‌ اصل‌ (90) قانون‌ اساسي‌ درخصوص‌ ايجاد دفاتر نظارتي‌ شوراي‌ نگهبان‌ در استانها و نحوه‌ همكاري‌ آنها.
      3 ـ بررسي‌ تقاضاي‌ استعفاي‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌ نماينده‌ محترم ‌تهران‌، ري‌، شميرانات‌ و اسلامشهر.
      4 ـ گزارش‌ شور دوم‌ كميسيون‌ مشترك‌ درمورد لايحه‌ مبارزه‌ با جرم‌ پولشويي‌ (كه‌ در جلسه‌ علني‌ روز سه‌شنبه‌ مورخ‌ 25/1/1383تقاضاي‌ تغيير دستور آن‌ بتصويب‌ رسيد).
      5 ـ گزارش‌ كميسيون‌ اجتماعي‌ درمورد طرح‌ يك‌فوريتي‌ اصلاح‌ تبصره‌ ماده‌ (14) قانون‌ كار.
      6 ـ سؤال‌ آقاي‌ رضا طلايي‌نيك‌ نماينده‌ محترم‌ بهار و كبودرآهنگ ‌از وزير محترم‌ مسكن‌ و شهرسازي‌.

      2 ـ تلاوت‌ آياتي‌ از كلام‌الله مجيد
      رئيس‌ ـ
تلاوت‌ كلام‌الله مجيد.
      (آيات‌ (105 ـ 102) از سوره‌ مباركه‌ «آل‌عمران‌» توسط‌ قاري‌محترم‌ آقاي‌ حبيب‌الله پوراحمدي‌ تلاوت‌ گرديد)

اَللّهُم‌َّ صَل‌ِّ عَلي‌' مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِ مُحَمَّدٍ
اَعُوذُ بِاللهِ مِن‌َالشَّيْطان‌ِ الرَّجيم‌ْ ـ بِسْم‌ِاللهِ الرَّحْمن‌ِ الرَّحيم‌ِ
يـا اَيُّـهَاالَّـذين‌َ 'امَـنُوا اتَّـقُوااللهَ حَـق‌َّ تُـقـاتِـه‌ِ وَ لا'تَـمُوتُن‌َّ اِلاّ' وَ اَنْتُم‌ْ مُّـسْلِمُون‌َ* وَاعْتَصِمُوا بِحَبْل‌ِاللهِ جَميعاً وَّ لا'تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَت‌َاللهِ عَلَيْـكُم‌ْ اِذْكُنْتُم‌ْ اَعْدآءًفَـاَلَّـف‌َ بَيْن‌َ قُلُوبِكُم‌ْ فَـاَصْبَحْتُم‌ْ بِنِعْمَتِـه‌ِ اِخْواناً وَّ كُنْتُم‌ْ عَلي‌' شَفـاحُفْرَة‌ٍ مِّن‌َالنّارِفَـاَنْقَذَكُم‌ْ مِنْهـا كَذلِك‌َ يُبَيِّن‌ُاللهُ لَكُم‌ْ 'ايـاتِـه‌ِ لَعَلَّـكُم‌ْ تَهْتَدُون‌َ * وَلْتَكُن‌ْ مِّـنْكُم‌ْ اُمَّـة‌ٌ يَّـدْعُون‌َ اِلي‌َالْخَيْرِ وَ يَـأْمُرُون‌َ بِالْمَعْرُوف‌ِ وَ يَنْهَوْن‌َ عَن‌ِالْمُنْكِرَ وَ اُولئِك‌َ هُم‌ُالْمُفْلِحُون‌َ* وَ لا'تَكُونُوا كَالَّـذين‌َ تَفَـرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِن‌ْ بَعْدِ مـا جـآءَهُـم‌ُ الْبَيِّـنـات‌ُ وَ اُولئِك‌َلَهُم‌ْ عَذ'اب‌ٌ عَظيم‌ٌ *
(صَدَق‌َاللهُ الْعَلي‌ُّ الْعَظيم‌ْ ـ حضار صلوات‌ فرستادند)

      رئيس‌ ـ با تشكر از قاري‌ محترم‌.
      3 ـ ناطقين‌ قبل‌ از دستور آقايان‌: علي‌اصغررحماني‌خليلي‌ ـ نورمحمد ربوشه‌ ـ حسين‌ انصاري‌راد و خانم‌ الهه‌ كولايي‌
      رئيس‌ ـ
ناطقين‌ قبل‌ از دستور را دعوت‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جلودارزاده‌) ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      ناطقين‌ قبل‌ از دستور امروز عبارتند از:
      ـ جناب‌ آقاي‌ علي‌اصغر رحماني‌خليلي‌ نماينده‌ محترم‌ بهشهر و نكا.
      ـ جناب‌ آقاي‌ نورمحمد ربوشه‌ نماينده‌ محترم‌ ايرانشهر.
      (كه‌ هر كدام‌ ده‌ دقيقه‌ وقت‌ دارند)
      ـ سركار خانم‌ الهه‌ كولايي‌ نماينده‌ محترم‌ تهران‌، ري‌، شميرانات‌ و اسلامشهر.
      ـ جناب‌ آقاي‌ حسن‌ سيدآبادي‌ نماينده‌ محترم‌ سبزوار.
      (كه‌ هر كدام‌ پنج‌ دقيقه‌ وقت‌ دارند)
      جناب‌ آقاي‌ علي‌اصغر رحماني ‌خليلي‌ بفرماييد.
      علي‌اصغر رحماني‌خليلي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
قال‌الله العظيم‌ في‌ كتابه‌: «و ما محمد الا رسول‌ (حضار صلوات‌ فرستادند) قدخلت‌ من‌ قبله‌ الرسل‌ و تلك‌ الايام‌ نداولها بين‌ الناس‌ و ليعلم‌الله الذين‌ امنوا و يتخذ منكم‌ شهداء».
      رحلت‌ خاتم‌ الانبياء و شهادت‌ امام‌ مجتبي‌ و امام‌ رضا ـ صلوات‌الله عليهم‌ اجمعين‌ ـ را به‌ محضر مبارك‌ خاتم‌الاوصياء و ملت‌ رشيد ايران‌ و شما همكاران‌ ارجمند تسليت‌ عرض‌ مي‌نمايم‌. اميد است‌ خداي‌ منّان ‌به‌ همه‌ ما توفيق‌ فراگيري‌ معارف‌ ديني‌ عنايت‌ بفرمايد.
      اكنون‌ شاهد انجام‌ وظيفه‌ در آخرين‌ روزهاي‌ عمر مجلس‌ ششم‌ مي‌باشيم‌ كه‌ ساختار اجتماعي‌، سياسي‌ و فرهنگي‌ ايران‌ با تحولات ‌قابل‌ توجهي‌ روبروست‌. مجلس‌ ششم‌ را مجلس‌ اصلاحات‌ نامگذاري ‌نمودند، اجازه‌ مي‌خواهم‌ به‌ گوشه‌اي‌ از فضاي‌ موجود جامعه‌ اشاره‌نمايم‌.
      انتخابات‌ مجلس‌ هفتم‌ درحالي‌ برگزار شد كه‌ به‌ عللي‌ انگيزه‌ مشاركت ‌سياسي‌ در طيف‌ گسترده‌اي‌ از جامعه‌ وجود نداشت‌. متأسفانه‌ چنين‌ روندبه‌ حوزه‌ ساختارهاي‌ اجرايي‌ نيز منتقل‌ شد. وزارت‌ كشور و اركان‌ وابسته ‌به‌ آن‌ بجاي‌ مديريت‌ انتخابات‌ درصدد برگزاري‌ انتخابات‌ و رفتار انتخاباتي‌ جامعه‌ منجر به‌ شكل‌ گيري‌ شرايطي‌ شد كه‌ شوراي‌ محترم ‌نگهبان‌ فعاليتهاي‌ سياسي‌ خود را قبل‌ از برگزاري‌ انتخابات‌ شروع‌ و به‌ دوره‌ بعد از انتخابات‌ نيز گسترش‌ داد كه‌ نمونه‌هاي‌ آن‌ را در بعضي‌ از شهرستانها از جمله‌ فريدونكنار، فيروزآباد، ايذه‌ و دماوند بعنوان‌ پاسخ‌ مردم‌ به‌ اقدامات‌ سياسي‌ نهادهاي‌ غيرسياسي‌ شاهد بوديم‌.
      مردم‌ شريف‌، همكاران‌ ارجمند! انفعال‌ سياسي‌ در جامعه‌ براي‌امنيت‌ ملي‌ مخاطرات‌ فراگيري‌ را دربر خواهد داشت‌. آناني‌ كه‌ طي ‌سالهاي‌ گذشته‌ تلاش‌ داشتند و كوشش‌ مي‌كنند تا ديگران‌ را بعنوان ‌دشمنان‌ امنيت‌ ملي‌ معرفي‌ نمايند و نسبت‌ به‌ دشمن‌ خارجي‌ غفلت ‌مي‌ورزند و درنتيجه‌ جامعه‌ براي‌ مقابله‌ با تهديدات‌ ناشي‌ از اقدامات‌ و مداخلات‌ خارجي‌ در وضعيت‌ بي‌تفاوتي‌ قرار مي‌گيرد، در چنين ‌شرايطي‌ دستگاههاي‌ اجرايي‌ بجاي‌ مقاومت‌، دروضعيت‌ عقب‌نشيني‌ مرحله‌اي‌ قرار مي‌گيرند.
      آنچه‌ درمورد سرنوشت‌ پروتكل‌ الحاقي‌ شكل‌ گرفت‌ و بموجب‌ آن‌ عقب‌نشيني‌ مرحله‌اي‌ دستگاههاي‌ اجرايي‌ را بوجود آورد، ناشي‌ از فاصله ‌مردم‌ با بخشهايي‌ از حكومت‌ و نخبگان‌ سياسي‌ مي‌باشد. من‌ معتقدم‌ ما بايد به‌ علم‌ هسته‌اي‌ دست‌ يابيم‌ چرا كه‌ در موارد ويژه‌ و همچنين‌ براي ‌مصارف‌ مختلف‌ برايمان‌ خوب‌ است‌ و البته‌ بايد محدوديتهاي‌ كلي‌ بر استفاده‌ و توليد سلاحهاي‌ هسته‌اي‌ بوسيله‌ نهادها و سازمانهاي‌ بين‌المللي ‌بوجود آيد چرا كه‌ اين‌ سلاحها به‌ نابودي‌ نژاد بشري‌ مي‌انجامد. لذا هيچ‌ كشوري‌ نبايد به‌ چنين‌ سلاحهايي‌ مجهز باشد.
      باور كنيم‌ كه‌ در دنياي‌ ديپلماسي‌ هسته‌اي‌، ديپلماسي‌ چند منظوره‌ وجود دارد كه‌ همه‌ مهارتها و استعدادهاي‌ نظام‌ را به‌ مشاوره‌ مي‌طلبد.ديپلماسي‌ هسته‌اي‌ حاصل‌ جمع‌ ديپلماسي‌ روابط‌ بين‌المللي‌، حقوق ‌بين‌المللي‌، امنيتي‌ و اطلاعاتي‌، حقوق‌ تخصصي‌ و از همه‌ مهمترديپلماسي‌ رسانه‌اي‌ و رواني‌ است‌.
      سؤال‌: ما چقدر از نخبگان‌ خود را به‌ مشاوره‌ دعوت‌ نموده‌ايم‌؟ همكاران‌ گرامي‌ بدانيد كه‌ بعضي‌ از نخبگان‌ ما ترجيح‌ مي‌دهند تا شرايط ‌نامشخص‌ ديگري‌ سكوت‌ نمايند. آيا مي‌دانيم‌ كه‌ نتيجه‌ چنين‌ سكوت ‌مبهم‌ چه‌ خواهد بود؟ آيا مي‌دانيم‌ كه‌ شورشها و هيجانات‌ سياسي‌ در شرايط‌ انفعال‌ اجتماعي‌ و خلا سياسي‌ شكل‌ مي‌گيرد؟
      مجلس‌ اصلاحات‌ آخرين‌ روزهاي‌ خود را با موفقيت‌ سپري ‌مي‌كند. بنابراين‌ بايد فرصتي‌ فراهم‌ شود تا دلايل‌ ناكارآمدي‌ اصلاحات ‌بررسي‌ شود. اگر جامعه‌ از اصلاحات‌ نااميد شود، در آن‌ شرايط‌نمي‌توان‌ آنان‌ را در فضاي‌ ساختارگرايي‌ و در چارچوب‌ نهادهاي‌سياسي‌ بر آينده‌ اميدوار نمود.
      اميد است‌ دوستاني‌ كه‌ به‌ مجلس‌ هفتم‌ راه‌ يافته‌اند مردم‌ را به‌ آينده‌سياسي‌ حكومت‌ اميدوار كنند و از اين‌ طريق‌ بتوانند مشروعيت‌ و مشاركت‌ سياسي‌ را در جامعه‌ افزايش‌ دهند. بنظر مي‌رسد مجلس‌ هفتم‌ابزارهاي‌ متنوع‌تري‌ از مجلس‌ ششم‌ دراختيار دارد. آنان‌ در صدد هستند تا اصلاحات‌ را براساس‌ ظرفيت‌ رفتار حكومتي‌ پيش‌ ببرند.
      مقام‌ معظم‌ رهبري‌ امسال‌ را «سال‌ پاسخگويي‌» مسؤولين‌ قواي‌سه‌گانه‌ (مقننه‌، مجريه‌ و قضائيه‌) نهادها، ارگانها و سازمانها نامگذاري ‌نموده‌اند. نهادهاي‌ انتخابي‌ و نهادهاي‌ انتصابي‌، آيا اعضاي‌ نهادهاي‌انتصابي‌ خود را مخاطب‌ اين‌ پيام‌ مي‌دانند كه‌ براساس‌ قانون‌ به‌ مردم‌ پاسخگو باشند، نه‌ براساس‌ استنباط‌ شخصي‌ و فردي‌؟
      مجلس‌ هفتم‌ با درخواست‌ موفقيت‌ براي‌ نمايندگان‌ مجلس‌ دوره‌ هفتم‌ با پيروزي‌ محافظه‌كاران‌، همه‌ نگاهها به‌ برنامه‌هاي‌ اقتصادي‌ و سياسي‌ و اجتماعي‌ آنان‌ دوخته‌ شد. مردم‌ مي‌پرسند آيا اين‌ گروه‌ به‌رشد عدالت‌ و توزيع‌ درآمد بين‌ تمام‌ قشرها توجه‌ مي‌كنند؟ آيا به‌ آزادي ‌فردي‌ و اجتماعي‌ و سياسي‌ و اقتصادي‌ و امنيت‌ پايبند هستند؟ آيا براي‌رفع‌ فقر و فساد و بيكاري‌ كه‌ كابوس‌ ورودي‌ (9) ميليون‌ جوياي‌ كار در پنجسال‌ آينده‌ و (3) ميليون‌ و (600) هزار نفر بيكار فعلي‌ كه‌ بر اقتصادكشور سايه‌ افكنده‌ و دغدغه‌ اصلي‌ خانواده‌ها و شهروندان‌ را فراهم‌ نموده ‌است‌، مجلس‌ هفتم‌ چه‌ راه‌كاري‌ را ارائه‌ مي‌دهد؟ راه‌كارهاي‌ مجلس‌ هفتم ‌در ارتباط‌ با سياست‌ خارجي‌، در واكنش‌ به‌ گسترش‌ عضويت‌ ناتو.
      چرا روابط‌ ايران‌ با اتحاديه‌ اروپا تيره‌ شده‌ است‌؟ اگر انتخابات‌اخير مجلس‌ عادلانه‌تر و آزادتر برگزار مي‌شد و ميزان‌ مشاركت‌ مردم ‌بالا مي‌بود، آيا اتحاديه‌ اروپا و حتي‌ آمريكا محتاطانه‌ عمل‌ نمي‌كرد؟حمله‌ بوش‌ رئيس‌جمهور آمريكا و متحدانش‌ به‌ خاورميانه‌ و عراق‌ كه‌يك‌ فاجعه‌ انساني‌ و اقتصادي‌ است‌، راه‌كارهاي‌ مجلس‌ هفتم‌ در ارتباط‌با اهداف‌ اساسي‌ آمريكا در منطقه‌ خاورميانه‌ بزرگ‌ چيست‌؟ استقرارمنطقه‌ آزاد ميان‌ ايالات‌ متحده‌ و خاورميانه‌ به‌ مدت‌ (10) سال‌.
      نفت‌، استقرار دموكراسي‌ آمريكايي‌ در خاورميانه‌ با انديشه ‌نومحافظه‌كاران‌ آمريكايي‌، حمايت‌ همه‌جانبه‌ از اسرائيل‌، كشتن‌ مردم ‌بيدفاع‌ فلسطين‌ كه‌ شاهد شهادت‌ جانشين‌ شيخ‌احمد ياسين‌ شهيد دكتر رنتيسي‌ كه‌ يكي‌ از شخصيتهاي‌ حماس‌ بود، آيا مجلس‌ هفتم‌ چه‌راه‌كارهايي‌ را ارائه‌ مي‌دهد؟
      اجازه‌ مي‌خواهم‌ بازگو كنم‌ كه‌ مجلس‌ ششم‌ موفقيتهاي‌ چشمگير و دولت‌ جناب‌ آقاي‌ خاتمي‌ توانسته‌ در زمينه‌ اقتصادي‌ كارهاي‌ بنيادي‌ و حياتي‌ را آغاز كند و بخشي‌ از آنها را به‌ نتيجه‌ برساند.
      با تقدير و قدرداني‌ و سپاسگزاري‌ از رياست‌ محترم‌ مجلس‌ كه ‌بحق‌ ششمين‌ دوره‌ مجلس‌ مديريتش‌ سخترين‌ دوران‌ شش‌گانه‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ بود و رياست‌ محترم‌ جمهور و وزراء و مديران‌ محترم‌استان‌ و شهرستان‌ بهشهر و نكا و شهروندان‌ گرامي‌ كه‌ (3) دوره‌ نمايندگي‌ اين‌ عزيزان‌ را در مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ بعهده‌ داشتند باقدرداني‌ و سپاسگزاري‌ اجازه‌ مي‌خواهم‌ بطور اجمال‌ عملكرد ششمين‌ دوره‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ خودم‌ را به‌ حوزه‌ انتخابيه‌ شهرستان‌بهشهر و نكا برسانم‌. 
      پروژه‌ انجام‌ شده‌ با اعتبارات‌ استاني‌ در شهرستان‌ بهشهر بيش‌ از(600) مورد با اعتبار (15) ميليارد تومان‌، اعتبارات‌ استاني‌ براي ‌شهرستان‌ نكا بيش‌ از (10) ميليارد تومان‌ و (رئيس‌ ـ وقت‌ جناب‌ عالي‌تمام‌ است‌) با تعداد بيش‌ از (500) پروژه‌. بندر اميرآباد شهرستان‌ بهشهر با هزينه‌ (50) ميليارد تومان‌ از جمله‌ كارهاي‌ مهمي‌ است‌ كه‌ انجام‌گرفت‌، تخصيص‌ اعتبار (40) ميليون‌ دلار بوسيله‌ بانك‌ توسعه‌ اسلامي‌ بابهره‌ كم‌ براي‌ پروژه‌ سد گله‌ورد. والسلام‌ عليكم‌ و رحمة‌الله و بركاته‌
      منشي‌ (جلودارزاده‌) ـ ناطق‌ بعدي‌ جناب‌ آقاي‌ نورمحمد ربوشه ‌هستند، بفرماييد.
      نورمحمد ربوشه‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      بنام‌ حضرت‌ دوست‌ و درگهي‌ كه‌ به‌ ياريش‌ كه‌ سرستودن‌ بر آستان‌ ومسألت‌ تقرب‌ درگاهش‌ نهايت‌ تمناي‌ دل‌ حاجتمندان‌، هر عارف‌ حقيقت‌جو و هر سالك‌ اندر پي‌ كمال‌ است‌ و درك‌ مقامش‌ ختم‌ دلواپسي‌.
      اربعين‌، اين‌ افتخار مكتب‌ شهادت‌ را به‌ اميد توفيق‌ التزام‌ هم‌ركابي ‌با سيدالشهداء گويان‌ وعده‌ داده‌ شده‌، گرامي‌ داشته‌ و پيشاپيش‌ وفات ‌سرور كائنات‌ و اشرف‌ مخلوقات‌ خاتم‌ پيام‌آورندگان‌، درگه‌ ايزدي‌ و ابلاغ‌كننده‌ مكتوب‌ ازلي‌ و ابدي‌ قرآن‌ مجيد و همچنين‌ شهادت‌ دو امام‌ همام‌، امام‌ حسن‌ مجتبي‌ ـ عليه السلام ـ و امام‌ رضا ـ عليه السلام ـ را به‌ حافظ‌ و نگهبان‌ اين‌ مرز پرگهر آقا امام‌ زمان‌ و همچنين‌ نايب‌ برحقش‌ رهبر فرزانه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و تمامي‌ مسلمين‌ جهان‌ تسليت‌ عرض‌ مي‌نمايم‌.
      با سلام‌ به‌ روح‌ مطهر امام‌ و شهداي‌ اسلام‌ و انقلاب‌ اسلامي‌ و عرض‌ ادب‌ به‌ محضر رهبر فرزانه‌ انقلاب‌ اسلامي‌، عرض‌ ارادت‌ به ‌رياست‌ محترم‌ جمهور و دولت‌ با كفايت‌ و با صداقت‌ ايشان‌. 
      ضمن‌ محكوم‌ كردن‌ جنايت‌ اشغالگران‌ در عراق‌، شهادت‌ دبير اول ‌سفارت‌ كشورمان‌ را تسليت‌ عرض‌ نموده‌ و مسؤوليت‌ اينكار بعهده ‌اشغالگران‌ مي‌باشد.
      رياست‌ محترم‌ مجلس‌، هيأت‌ رئيسه‌ محترم‌، عزيزان‌ همراه‌! سالي‌را با تمام‌ فراز و نشيبهايش‌ پشت‌سر گذاشتيم‌ و پا به‌ سالي‌ جديدنهاده‌ايم‌ كه‌ ان‌شاءالله در اين‌ سال‌ به‌ تأسي‌ از اين‌ حكم‌ «پاسخگو بودن‌»و «شيفتگان‌ خدمتيم‌، نه‌ تشنگان‌ قدرت‌» بتوانيم‌ در هركجا كه‌ هستيم‌بعنوان‌ يك‌ خدمتگزار واقعي‌ بر اين‌ ملت‌ شريف‌ و بزرگوار باشيم‌.
      عزيزان‌! خوب‌ است‌ نگاهي‌ به‌ گذشته‌ خويش‌ داشته‌ باشيم‌ و ببينيم‌ در كجا بوده‌ايم‌ و حالا كجا هستيم‌. آيا نماينده‌ ملت‌ ايران‌ بودن‌ يا نبودن‌ چيزي‌ از وظايفمان‌ كه‌ همانا خدمتگزاري‌ و پاسخگويي‌ مردم‌ عزيز كه ‌همانا از اهداف‌ بلند امام‌ و منويات‌ رهبري‌ مي‌باشد كم‌ و زياد مي‌كند؟ آيا قدري‌ انديشيده‌ايم‌ اگر نبود نظام‌ مقدس‌ الهي‌ كه‌ همانا خونبهاي ‌هزاران‌ شهيد و جانباز و رزمنده‌ و مجاهدتهاي‌ علماي‌ اسلام‌ به‌ رهبري ‌امام‌، حكومتي‌ اسلامي‌ بثمر مي‌رسيد؟ همين‌ جايگاه‌ و شأن‌ را داشتيم‌؟خدا را هزاران‌ بار شكر مي‌گوييم‌ كه‌ عمر ما را در اين‌ نظام‌ مقدس ‌اسلامي‌ قرار داد و بايد با گذشت‌ و ايثار، فراموش‌ كردن‌ بديهاي‌ديگران‌ سعي‌ نماييم‌ كه‌ روز به‌ روز حيثيت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ را درداخل‌ و خارج‌ بيشتر حفظ‌ نماييم‌ و با رفتار عادلانه‌ مخالفين‌ را جلب‌ ياآرام‌ كنيم‌.
      عزيزان‌! امروز از چه‌ كسي‌ مي‌خواهيم‌ قهر كنيم‌؟ به‌ چه‌ كسي‌ مي‌خواهيم‌ استعفاء بدهيم‌ و فايده‌ اين‌ قهر و مستعفي‌ شدن‌ و كناره‌گيري ‌از مسؤوليت‌ چه‌ مشكلي‌ را حل‌ مي‌كند؟ با تلاشها و فداكاريهاي‌ شما عزيزان‌ در طول‌ انقلاب‌، امروز ايران‌ مستقل‌ و سربلند در همه‌ جوانب ‌مستقل‌ عمل‌ مي‌نمايد. امروز فرزندان‌، برادران‌ و خواهران‌ شما در تمام‌ زمينه‌هاي‌ علمي‌ به‌ مدارج‌ بالا رسيده‌اند. امروز دولت‌ با كفايت‌ و صداقت‌ جناب‌ خاتمي‌ عزيز خدمات‌ عمومي‌ را به‌ اقصي‌' نقاط‌ كشور رسانيده‌ و حتي‌ نقاط‌ صفر مرزي‌ نيز از اين‌ خدمات‌ بهره‌ مي‌برند بغير از مواردي‌ در استانهاي‌ محروم‌ خصوصاً سيستان‌ و بلوچستان‌ كه‌ اميدواريم‌ به‌ زودي‌ زود اين‌ خدمات‌ در اين‌ استان‌ محروم‌ نيز ساري‌ و جاري‌ گردد.
      كشورهاي‌ همسايه‌ نيز از خدمات‌ اين‌ نظام‌ مقدس‌ بهره‌مند هستند. عزيزان‌! به‌ چشم‌ خويشتن‌ نتيجه‌ كارهايتان‌ را مي‌بينيد. نگاهي‌ بيشتر درصنعت‌، تكنولوژي‌، علوم‌، پزشكي‌، كشاورزي‌، احداث‌ سد، شبكه ‌برق‌رساني‌ و غيره‌ بيندازيم‌. آيا اين‌ دسترنج‌ تلاش‌ شما عزيزان‌ و همكاران‌ سابق‌ و عزيزان‌ مشغول‌ در دولت‌ كريمه‌ نيست‌؟ ما مي‌دانيم ‌مردم‌ ولي‌نعمتان‌ ما مي‌باشند و آزاد هستند با انتخاب‌ شايسته‌ خويش‌ در هر دوره‌ كسي‌ را برگزينند. آيا واقعاً حق‌ انتخاب‌ واقعي‌ را به‌ مردم ‌داده‌ايم‌؟ عزيزان‌ من‌! با نگاه‌ سهله‌ و سمحه‌ بايد منتخبين‌ مجلس‌ هفتم ‌برادر و خواهر و فرزند همين‌ ملت‌ هستند و بايد چنين‌ آنها را ديد. آيا بهتر نيست‌ بجاي‌ تشنج‌آفريني‌ كردن‌ دست‌ مردانه‌ به‌ منتخبين‌ ملت‌ داده‌ و به‌ آنها كمك‌ نماييم‌ تا اسلام‌ و ايران‌ عزيز روزبه‌روز عزت‌دارتر گردد.
      افكار عمومي‌ درمورد رفتار و كردار ما قضاوت‌ خواهد كرد. ملت ‌عقد اخوت‌ تا ابد با هيچكس‌ نبسته‌. اگر برابر وظايف‌ قانوني‌مان‌ انجام‌ وظيفه‌ نموده‌ و با مردم‌ صادقانه‌ رفتار كنيم‌، مردم‌ خوب‌ مي‌فهمند. بطور مثال‌ با وجود اختلافات‌ جزئي‌ موجود بين‌ فرقين‌ اسلامي‌ عزيزان‌ صادق‌ و متدين‌ و انقلابي‌ اهل‌ سنت‌ دوشادوش‌ برادران‌ تشيع‌ با همه‌ بي‌مهريهايي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ آنها شده‌ و يا مي‌شود، با ميل‌ و رغبت‌ بنده‌ حقير را در سه‌ دوره‌ بعنوان‌ نماينده‌ خويش‌ برگزيده‌ كه‌ در دور سوم‌ كه‌هفتمين‌ دور مجلس‌ است‌ شوراي‌ محترم‌ نگهبان‌ كه‌ به‌ هر دليل‌انتخابات‌ را باطل‌ اعلام‌ كرد، بنده‌ اعلام‌ نمودم‌ كه‌ رأي‌ پدرانه‌ عزيزان‌كه‌ همه‌ مصلحتها در آن‌ لحاظ‌ شده‌ به‌ ديده‌ منت‌ مي‌پذيرم‌. اما طي‌نامه‌اي‌ كه‌ رهبر فرزانه‌ به‌ آقاي‌ جنتي‌ دبير محترم‌ شوراي‌ نگهبان‌ نوشته‌بود كه‌ نگراني‌ از ابطالهايي‌ كه‌ احتمالاً ناسنجيده‌گري‌ در آن‌ است‌،نگراني‌ بجايي‌ است‌. ممكن‌ است‌ بر حيثيت‌ انتخابات‌ لطمه‌ وارد كند،مقتضي‌ بنحو مناسب‌ لحاظ‌ فرماييد. بنده‌ به‌ همان‌ مردم‌ شريف‌ وصادق‌ كه‌ بنا به‌ حكم‌ رهبر عزيزمان‌ حضور در انتخابات‌ را شرعاًبرخود واجب‌ دانسته‌ و حضور شايسته‌ را در روز انتخابات‌ داشتيم‌، انتظار مي‌رفت‌ مانند (7) حوزه‌ آخر نيز به‌ نامه‌ رهبر عزيز و اعضاي‌ شوراي‌ محترم‌ نگهبان‌ صحت‌ حوزه‌هاي‌ انتخابيه‌ گرمسار، ايرانشهر رانيز اعلام‌ نمايند كه‌ با اين‌ تأييد پاسخ‌ محكمي‌ به‌ ياوه‌گوييهاي‌ منافقين‌ و دشمنان‌ خارجي‌ مي‌داديم‌.
      از زحمات‌ اين‌ مردم‌ كه‌ باتوجه‌ به‌ جو آفريني‌ و تشنجات‌ منطقه‌اي‌كه‌ در روز انتخابات‌ براي‌ آنها ايجاد شد و با همه‌ مخاطرات‌ رأي‌ دادندقدرداني‌ فراوان‌ مي‌شود.
      همكاران‌ عزيز بياييد از خون‌ مطهر اباعبدالله الحسين‌ ـ عليه السلام ـ دراين‌ ايام‌ انتهاي‌ مجلس‌ درس‌ عشق‌ و آزادگي‌ فراگرفته‌ و امروز از ذكربديها دست‌برداريم‌ و همه‌ چيز را خوب‌ و زيبا ببينيم‌ و به‌ فكر آينده‌ايران‌ و اسلام‌ عزيز باشيم‌. اسلامي‌ كه‌ امام‌ عزيز با چه‌ خون‌ دلي‌ آن‌ رابه‌ اينجا رسانيد. نظامي‌ كه‌ بعضي‌ از شما براي‌ بثمر رساندن‌ برادر يا پدرانتان‌ يا خودتان‌ سالهاي‌ زيادي‌ در زندان‌ ستمشاهي‌ بسر برده‌ايد و تعدادي‌ در اين‌ راه‌ جانباز و يا شهيد شده‌اند. چطور راضي‌ مي‌شويد ازتريبون‌ ملي‌ كشور غير از وحدت‌ صداي‌ اختلاف‌ و تخريب‌ و فتنه‌ شنيده‌شود؟ شما پيروان‌ اميرالمؤمنين‌ هستيد، چقدر در مشكلات‌ صبر كرده‌ وچطور و در چه‌ مقطعي‌ با چه‌ افرادي‌ ايام‌ عمر خويش‌ را گذراند؟
      عزيزان‌! اگر بدانيد در انتخاب‌ اين‌ دوره‌ چه‌ بر سر من‌ آوردند، خود مثنوي‌ هفت‌ من‌ كاغذ است‌. من‌ و شما مي‌دانيم‌ كه‌ خدا عادل‌ و قادر و تواناست‌، هركس‌ هركاري‌ را انجام‌ دهد نتيجه‌اش‌ را مي‌بيند. پس‌ بديهاي‌ ديگران‌ را به‌ خدا واگذار كنيد كه‌ هرطور صلاح‌ ديد عمل ‌نمايد. بنده‌ در طول‌ مدت‌ كار سياسي‌ام‌ حتي‌ يك‌ جلسه‌ با عزيزان ‌جناح‌ راست‌ ننشسته‌ و يا در هيچ‌ مقطعي‌ از آنان‌ حمايت‌ نشده‌ام‌. امامي‌دانم‌ آنها هم‌ مثل‌ من‌ و شما دل‌ در گرو اسلام‌ و انقلاب‌ دارند. بايد ازرؤساي‌ محترم‌ جمهور و مجلس‌ پيروي‌ نماييم‌ و اعمالمان‌ را با كرداراين‌ عزيزان‌ تطبيق‌ دهيم‌.
      همكاران‌ عزيز! قدري‌ از مشكلات‌ فراروي‌ ما و شما از يكسري‌مسايلي‌ است‌. بعنوان‌ مثال‌ اگر تقاضاي‌ وقت‌ مي‌كرديم‌ و به‌ محضر رهبري‌ عزيز شرفياب‌ مي‌شديم‌، مشكلاتمان‌ را مي‌گفتيم‌، مطمئناً خيلي ‌از مسايل‌ برطرف‌ مي‌شد. وجود ايشان‌ كه‌ شخصيت‌ علمي‌، سياسي‌، فرهنگي‌، ديني‌ و مالامال‌ از علم‌ روز ديني‌ است‌، داراي‌ روحيه‌ شاد و معنوي‌ است‌. اين‌ موارد را كسي‌ مي‌گويد كه‌ در زمان‌ تبعيد، بعد از آن‌، درجبهه‌هاي‌ جنگ‌ اگر توفيق‌ زيارت‌ نصيب‌ مي‌شد و خصوصاً دور چهارم ‌مجلس‌ و حتي‌ دور ششم‌ مجلس‌ حقير از بزرگواري‌ اين‌ بزرگ‌ مرد بهره‌مند گرديدم‌ و با اينكه‌ انتخابات‌ را باطل‌ نمودند ذره‌اي‌ از مهر و علقه‌اينجانب‌ به‌ اين‌ نظام‌ و كشور و وجود رهبر نظام‌، كم‌ نخواهد شد.
      اگر از وجود نازنين‌ اين‌ نعمت‌ الهي‌، يعني‌ رهبر بزرگوار بهره‌مند مي‌شديم‌ براستي‌ اوضاع‌ و احوال‌ بهتر از اين‌ نمي‌شد؟ بياييد در اين‌ ايام‌ مقدس‌ معنوي‌ كه‌ معرفت‌ خاص‌ خود را همراه‌ دارد در محكمه ‌وجدان‌ عملكردهاي‌ خود را به‌ قضاوت‌ بگذاريم‌. در محضر خداي‌ خودبا خود خلوت‌ كرده‌، پاسخگوي‌ اعمال‌ خود باشيم‌. حال‌ دير نشده‌ مي‌توانيم‌ در روز تشكيل‌ مجلس‌ هفتم‌ به‌ اتفاق‌ منتخبان‌ مردم‌ عزيزايران‌ در محضر بزرگان‌ پيمان‌ اخوت‌ بسته‌ و برادر باشيم‌ و ببينيم‌تاچقدر از اين‌ عزيزان‌ برادري‌ مي‌بينيم‌.
      بنده‌ با صراحت‌ اعلام‌ مي‌كنم‌، مواردي‌ را كه‌ شوراي‌ نگهبان‌ درباره ‌ابطال‌ انتخابات‌ ايرانشهر اعلام‌ نمود هيچگونه‌ نقشي‌ نداشته‌ و در زمينه ‌خريد و فروش‌ آراء، تهديد و تطميع‌ چه‌ مواردي‌ است‌ كه‌ به‌ عقل ‌اينجانب‌ نمي‌گنجد، چرا كسي‌ مرتكب‌ اين‌ قبيل‌ موارد شده‌؟ بجاست ‌كه‌ آراء مستضعفين‌ و حاميان‌ و پابرهنگان‌ انقلاب‌ را باطل‌ كنند؟! بنده‌ از وزراي‌ اطلاعات‌ و كشور استدعا دارم‌ تا جريان‌ انتخابات‌ ايرانشهر رابشدت‌ و بصورت‌ ويژه‌ پيگيري‌ نمايند تا افرادي‌ كه‌ به‌ ساحت‌ مقدس‌حضرت‌ حجت‌ و اباعبدالله الحسين‌ و مذهب‌ حقّه‌ امام‌ جعفر صادق‌ و عزيزان‌ اهل‌ تسنن‌ بي‌حرمتي‌ و بي‌ادبي‌ روا داشتند، بنابر قانون‌ با آنان‌ رفتار شود كه‌ عاملين‌ اين‌ موارد از ناقضين‌ وحدت‌ و اتحاد مسلمين ‌مي‌باشند. از طرفي‌ موارد ابطال‌ انتخابات‌ ايرانشهر مي‌تواند بصورت‌ عمومي‌ از طرف‌ عزيزانمان‌ در شوراي‌ نگهبان‌ اعلام‌ شود.
      درمورد مسايلي‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ و مجلسي‌ كه‌ در دوره‌ ششم‌ داشتيم‌كه‌ داراي‌ (290) فكر و سليقه‌ مختلف‌ بود با تدبير، درايت‌ و عدالت ‌حضرت‌ آيت‌الله كروبي‌ بنحو احسن‌ طي‌ مدت‌ چهار سال‌، مجلس‌ را اداره‌ كرده‌ و حرمت‌ همه‌ را هم‌ حفظ‌ نموده‌ و از كيان‌ اين‌ نظام‌ مقدس ‌هم‌ با قدرت‌ دفاع‌ نمود. اين‌ بزرگوار شاهد است‌ كه‌ براي‌ هزينه‌ درمان‌ خود و فرزندانم‌ چقدر اين‌ پدر مهربان‌ را به‌ زحمت‌ انداخته‌، اما كسيكه ‌به‌ چنين‌ اوضاعي‌ روزگار را بگذراند، آيا مي‌تواند خريد و فروش‌ رأي‌ رادر وجود (رئيس‌ ـ وقت‌ جناب‌ عالي‌ تمام‌ است‌) خود داشته‌ باشد؟ حال‌ كسيكه‌ خود محتاج‌ مي‌باشد، چگونه‌ امكان‌ دارد كه‌ عده‌اي‌ را تهديد ياتطميع‌ كند؟
      در خاتمه‌ از ملت‌ بزرگوار، از موكلين‌ فهيم‌، آگاه‌، عزيز، با صفا و معرفت‌ هميشه‌ در صحنه‌ نظام‌ در حوزه‌ انتخابيه‌ام‌، خصوصاً عزيزان ‌اهل‌ تسنن‌ قلباً تشكر و سپاس‌ فراوان‌ دارم‌. مردمي‌ كه‌ با هزار اميد به‌ اين ‌انقلاب‌ دل‌ بسته‌اند، اميدواريم‌ كه‌ آنان‌ را نااميد نكنيم‌.
در خاتمه‌ از همه‌ مسؤولين‌ و متوليان‌ امر كه‌ در مدت‌ وكالت‌ درراستاي‌ خدمت‌رساني‌ به‌ مردم‌ اينجانب‌ را كمك‌ و مساعدت‌ نمودند تشكر و تقدير مي‌نمايم‌. اميدوارم‌ كه‌ وزارت‌ محترم‌ اطلاعات‌ درراستاي‌ اهداف‌ نظام‌ امنيتي‌ پايداري‌ را برگزار نموده‌، باتوجه‌ به‌درخواستهاي‌ مكرر و زحماتي‌ كه‌ مرحوم‌ محمدعمر باركزهي‌ براي‌نظام‌ كشيده‌ است‌، قاتل‌ يا قاتلين‌ اين‌ مرحوم‌ را پيدا كند.
اي‌ درون‌پرور برون‌ آرا                  اي‌ خردبخش‌ و اي‌ خرد افزاي‌
كفر و دين‌ هر دو در رهت‌ پويان       ‌«وحده‌ لا شريك‌ له‌» گويان‌
      والسلام‌عليكم‌ و رحمة‌الله
      رئيس‌ ـ ناطق‌ بعدي‌ را دعوت‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جلودارزاده‌) ـ سركار خانم‌ الهه‌ كولايي‌ بفرماييد.
      الهه‌ كولايي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      همكاران‌ گرامي‌، هموطنان‌ شريف‌! چند نكته‌اي‌ را باتوجه‌ به‌ ضيق‌وقت‌ مطرح‌ مي‌كنم‌. 
      ما در كشوري‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌ كه‌ در طول‌ تاريخ‌ همواره‌ از تحولات ‌بين‌المللي‌ بسيار تأثيرپذير بوده‌ايم‌. در قرن‌ نوزدهم‌ بخشي‌ از بازي‌ بزرگ‌ روس‌ و انگليس‌ در منطقه‌ بوديم‌، در انقلاب‌ مشروطه‌ اين ‌رودررويي‌ تداوم‌ پيدا كرد، بعد از انقلاب‌ اكتبر و جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ عرصه‌ رقابت‌ آمريكا و شوروي‌ بوديم‌، كودتاي‌ (28) مرداد ما را به ‌پايگاه‌ استوار منافع‌ آمريكا در منطقه‌ تبديل‌ كرد و در دهه‌ 1340باتوجه‌ به‌ برنامه‌هاي‌ كندي‌ شاهد انقلاب‌ سفيد محمدرضا پهلوي‌ دركشور بوديم‌.
      درواقع‌ آنچه‌ كه‌ براي‌ كشور ما حائز اهميت‌ است‌، تحولات ‌بين‌المللي‌ و آثار اين‌ تحولات‌ در كشور ماست‌. در دوران‌ كارتر و حاكميت‌ دموكراتها و فضاي‌ باز سياسي‌ موردنظر آنها، تسريع‌ در فروپاشي‌ نظام‌ پهلوي‌ را تجربه‌ كرديم‌ و در جنگ‌ ايران‌ و عراق‌، فشار براي‌ پايان‌ اين‌ جنگ‌ در چارچوب‌ كاهش‌ تقابل‌ آمريكا و شوروي‌ را دركنار ديگر عوامل‌ شاهد بوديم‌. پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ خود نتيجه‌تقابلي‌ بود كه‌ در صحنه‌ بين‌المللي‌ به‌ نتيجه‌ رسيدن‌ تلاشهاي‌ داخلي‌ راتسريع‌ كرد و فرصت‌ تقابل‌ دو اردوگاه‌ بعد از فروپاشي‌ شوروي‌ به‌فرصتي‌ براي‌ بهره‌مندي‌ بازيگران‌ از مزاياي‌ كشور ما شد. مزاياي‌انحصاري‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ كه‌ به‌ اهرمي‌ براي‌ منافع‌ ديگران ‌تبديل‌ شده‌ كه‌ شايد مهمترين‌ عرصه‌ آن‌ حوزه‌ خزر است‌ و منافعي‌ كه‌ ازدست‌ داده‌ايم‌. موقعيت‌ خاص‌ كشور ما ايجاب‌ مي‌كند كه‌ ما به‌ اين‌ تحولات‌ و آثار اين‌ تحولات‌ بطور دقيق‌ و جدي‌ بپردازيم‌. انكار واقعيتهاي‌ بين‌المللي‌ و نديدن‌ واقعيت‌ اين‌ تحولات‌ بزودي‌ آثار خود رابر ما مترتب‌ خواهد ساخت‌. درواقع‌ ما بايد بدنبال‌ راه‌كارهاي‌ مناسب‌ براي‌ دفاع‌ از منافع‌مان‌ باشيم‌. در شرايط‌ بعد از فروپاشي‌ اتحاد شوروي‌، دگرگوني‌ نظام‌ بين‌المللي‌ بشدت‌ بر منافع‌ ما اثرگذار بوده‌ است ‌و اين‌ تحول‌ بعد از (11) سپتامبر شدت‌ بيشتري‌ پيدا كرده‌، شرايطي‌ كه‌ هراس‌ از تروريسم‌ به‌ يك‌ دغدغه‌ جهاني‌ تبديل‌ شده‌ است‌ و مسأله ‌خاورميانه‌ بزرگ‌ مطرح‌ شده‌ است‌ و مسأله‌ دگرگوني‌ در اين‌ منطقه ‌براساس‌ مكانيزمهايي‌ كه‌ در نقاط‌ ديگري‌ از جهان‌ طراحي‌ مي‌شود و كشورهاي‌ منطقه‌ را براي‌ تغييرات‌ سريع‌ به‌ پيش‌ مي‌راند.
      اساساً شاخصهايي‌ كه‌ در اين‌ منطقه‌ وجود دارد، نسبت‌ به‌شاخصهاي‌ رشد و توسعه‌ در ديگر نقاط‌ جهان‌، عقب‌ماندگي‌ مشهودي‌ را نشان‌ مي‌دهد و درواقع‌ اين‌ تحليل‌ را تقويت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فقر و محروميت‌، ريشه‌ رفتارهاي‌ خشن‌ و هراس‌انگيزي‌ است‌ كه‌ در منطقه‌ خاورميانه‌ شكل‌ گرفته‌ و ديگر نقاط‌ جهان‌ را به‌ ناامني‌ دچار كرده‌ است‌.بهرحال‌ براي‌ تحليل‌ اين‌ تحولات‌ و آثار آن‌ بر جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ بايد به‌ دقت‌ به‌ اين‌ تحولات‌ نگاه‌ كنيم‌. بحثهاي‌ زيادي‌ درخصوص‌خاورميانه‌ بزرگ‌ وجود دارد كه‌ بنظر مي‌رسد تنها راه‌ مقابله‌ با اعمال‌دخالت‌ و نفوذ خارجي‌ تقويت‌ فرآيند دموكراسي‌ در داخل‌ كشور واستحكام‌ اين‌ فرآيند در داخل‌ كشور است‌ كه‌ يكي‌ از مهمترين‌شاخصهاي‌ اين‌ فرآيند احترام‌ به‌ رأي‌ مردم‌، انتخابات‌ سالم‌ و سلامت‌ واعتبار فرآيندي‌ است‌ كه‌ به‌ اعمال‌ حاكميت‌ مردم‌ منجر مي‌شود.
      با استفاده‌ از فرصت‌ باقيمانده‌ من‌ نامه‌اي‌ كه‌ نمايندگان‌ ردصلاحيت‌شده‌ مجلس‌ ششم‌ به‌ شوراي‌ نگهبان‌ نوشتند و ارسال‌ خواهند كرد را قرائت‌ مي‌كنم‌. نظر به‌ اينكه‌ مقام‌ رهبري‌ سال‌ 1383 را سال ‌پاسخگويي‌ اعلام‌ فرمودند و اينكه‌ در اين‌ خصوص‌ استثنايي‌ وجود ندارد و البته‌ زيبنده‌ است‌ كه‌ نهادهايي‌ كه‌ مستقيماً تحت‌ نظر ايشان ‌هستند، در اين‌ مسير پيشگام‌ شوند، ما نمايندگان‌ رد صلاحيت‌ شده‌ مجلس‌ ششم‌ كه‌ همچنان‌ به‌ امر قانونگذاري‌ و اعمال‌ نظارت‌ مشغول ‌هستيم‌، بدينوسيله‌ مصرانه‌ خواستار انتشار مدارك‌ و ادله‌ معتبر و قانوني ‌رد صلاحيت‌ خود هستيم‌. از آن‌ شوراي‌ محترم‌ كه‌ اعضاي‌ آن‌ مستقيم‌ يا غيرمستقيم‌ توسط‌ مقام‌ رهبري‌ تعيين‌ شدند انتظار داريم‌ هرچه‌ سريعتر به‌ اين‌ وظيفه‌ قانوني‌ و پاسخ‌ به‌ اين‌ درخواست‌ قانوني‌ ما امضاءكنندگان ‌اين‌ نامه‌ و انتشار مدارك‌ مستند و مستدل‌ براي‌ اطلاع‌ موكلين‌ ما كه‌ حق‌دارند بدانند علل‌ رد صلاحيت‌ نمايندگان‌ آنها چه‌ بوده‌ اقدام‌ كنند.
      متن‌ اين‌ نامه‌ و اسامي‌ براي‌ شوراي‌ نگهبان‌ ارسال‌ خواهد شد.
      در پايان‌ جمعي‌ از دوستان‌ استان‌ خراسان‌ بخاطر مصوبه‌اي‌ كه‌ ديروز در مجلس‌ محترم‌ تصويب‌ شد، تقدير و تشكر خودشان‌ را اعلام ‌كردند و تقاضاي‌ (40) ساله‌ مردم‌ خراسان‌ را به‌ مردم‌ اين‌ ديار تبريك ‌گفتند و از همه‌ نمايندگان‌ تشكر كردند، متشكرم‌.
      (تعدادي‌ از نمايندگان‌ ـ احسنت‌)
      منشي‌ (جلودارزاده‌) ـ جناب‌ آقاي‌ حسين‌ انصاري‌راد بفرماييد.
      حسين‌ انصاري‌راد ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      «الحمدلله والصلوة‌ علي‌ رسوله‌ و علي‌ اهل‌ بيته‌ الطاهرين‌»
      (از جناب‌ آقاي‌ سيدآبادي‌ تشكر مي‌كنم‌ كه‌ وقتشان‌ را به‌ اينجانب‌دادند).
      اينجانب‌ با عرض‌ ارادت‌ و عذرخواهي‌ از همه‌ همكاران‌ ارجمند،خود را ناگزير ديدم‌ نكاتي‌ را درباره‌ تقسيم‌ خراسان‌ تذكر دهم‌ كه‌ هنوز وقت‌ تجديدنظر در مسأله‌اي‌ كه‌ بنظر بنده‌ قطعاً برخلاف‌ مصالح‌ كشورو ملت‌ است‌، مي‌توانند تجديدنظر كنند.
      1 ـ با قاطعيت‌ و اطمينان‌ تقسيم‌ خراسان‌ برخلاف‌ كارشناسي‌ است‌و كارشناس‌ زبده‌ و برگزيده‌ بصراحت‌ مي‌گويد تقسيم‌ خراسان‌ منجر به‌توسعه‌ واقعي‌ نمي‌شود و اگر قرار بود استانهاي‌ كوچك‌ توسعه‌ يابند، بايد چهارمحال‌ و بختياري‌ و كهكيلويه‌ و بويراحمد هر كدام‌ امروز يك‌سوئيس‌ مي‌شدند. اين‌ دو استان‌ هر كدام‌ مساحتي‌ به‌ اندازه‌ سوئيس ‌دارند و پتانسيل‌ طبيعي‌ آنها نيز از سوئيس‌ بيشتر است‌ و اگر بزرگي‌استان‌ را مانع‌ بدانيم‌، مساحت‌ برخي‌ ايالتهاي‌ هند از خراسان‌ بيشتر وداراي‌ (140) ميليون‌ جمعيت‌ مي‌باشند.
      در تأسيس‌ استان‌ جديد (4) شهرداري‌... (اين‌ حرف‌، حرف‌ بنده‌نيست‌، حرف‌ كارشناس‌ است‌ كه‌ از روي‌ بي‌غرضي‌ و آزادي‌ گفته‌ است‌. مجلس‌ محترم‌ ضرورتاً بايد به‌ اين‌ سخن‌ كارشناس‌ توجه‌ كند و تصميم‌ بگيرد كه‌ برخلاف‌ نظر كارشناسي‌ رأي‌ مي‌دهد يا نه‌) ساختمان ‌مي‌شوند، ادارات‌ كل‌ بوجود مي‌آيد، اما بوروكراسي‌ هزينه‌ها را مي‌بلعد، تعدادي‌ ساختمان‌ زيبا و قشنگ‌ بوجود مي‌آيد كه‌ ممكن‌ است‌افراد ساده‌دل‌ را خوشحال‌ كند و بدنبال‌ آن‌ زمين‌ و املاك‌ صاحب‌ زمين‌ها و صاحب‌ مستغلات‌ گران‌ مي‌شود و هزينه‌ و آسيب‌ آن‌ بر فرق‌آسيب‌پذيران‌ فرود مي‌آيد، اما اين‌ توسعه‌ نيست‌. ممكن‌ است‌ قشرخاصي‌ پولدار شوند، اما در مجموع‌ كشور فقير مي‌شود. آن‌ پولي‌ كه‌ درايجاد اشتغال‌، توليد و صنايع‌ زيربنايي‌ كشور بايد بكار گرفته‌ شود،صرف‌ مسايل‌ اينچنين‌ مي‌شود. اين‌ سخن‌ كارشناس‌ است‌ و تمام‌ شد.
      آيا اين‌ اظهارنظر صريح‌ و بي‌غرضانه‌ يك‌ كارشناس‌ زبده‌ چگونه‌بايد با آن‌ معامله‌ بشود و بعد از اين‌ سخن‌ صريح‌، تكليف‌ نمايندگاني‌ كه‌وظيفه‌شان‌ اين‌ است‌ براساس‌ كارشناسي‌ رأي‌ بدهند چه‌ خواهد بود؟خود مي‌دانند.
      2 ـ تقسيم‌ خراسان‌ يك‌ اشتباه‌ بزرگ‌ فرهنگي‌ است‌. يكي‌ از اهل‌فرهنگ‌ چنين‌ مي‌گويد (سخن‌ من‌ نيست‌) چرا توجه‌ نمي‌كنيد كه‌ درمعرفي‌ فرهنگ‌ ايران‌ و اسلام‌، هويتهاي‌ جغرافيايي‌ ثابتي‌ وجود دارد كه‌ما حق‌ نداريم‌ به‌ ملاحظه‌ كاستي‌هاي‌ مديريتي‌ خودمان‌، آنرا دستكاري‌كنيم‌ و حافظه‌ تاريخي‌ نسلهاي‌ آينده‌ را مغشوش‌ و مخدوش‌ كنيم‌. اين‌هويتها، ميراث‌ معنوي‌ نه‌ تنها ايران‌ كه‌ جهان‌ اسلام‌ و تمدن‌ بشري‌ است‌كه‌ ما نمي‌توانيم‌ كليت‌ آنرا به‌ بهانه‌ ضرورتهاي‌ اداري‌ مقطعي‌ روزبشكنيم‌. اين‌ كار (اين‌ سخن‌ من‌ نيست‌) يك‌ ظلم‌ بزرگ‌ فرهنگي‌ است‌.
      3 ـ از مهمترين‌ مشكلات‌ كشور، افزايش‌ حجم‌ دولت‌ و عدم‌كارآيي‌ آن‌ و افزايش‌ هزينه‌ جاري‌ و كسر بودجه‌ و قرض‌ از بانك‌ مركزي‌است‌. دوستان‌، نمايندگان‌ محترم‌! به‌ اين‌ دو رقم‌ توجه‌ كنيد، ديگرمعناي‌ آنرا خودتان‌ بايد باتوجه‌ و تعمق‌ دريافت‌ كنيد. در سال‌ 56(238) ميليارد ريال‌ (رئيس‌ ـ وقتتان‌ تمام‌ است‌) كسر بودجه‌ و قرض‌ ازبانك‌ مركزي‌ بوده‌ است‌ و در سال‌ 79 اين‌ بدهي‌ نزديك‌ (7) هزارميليارد ريال‌ شده‌ است‌. من‌ امروز را نمي‌دانم‌. اين‌ هزينه‌اي‌ كه‌ شماخرج‌ هزينه‌ جاري‌، كادر و پرسنل‌ مي‌كنيد دقيقاً از همينجا تأمين‌مي‌شود، از جيب‌ مردم‌، (رئيس‌ ـ آقاي‌ انصاري‌! پنج‌ دقيقه‌ شده‌ است‌)از ارزش‌ پول‌ مردم‌ برمي‌داريد و هزينه‌ جاري‌ مي‌كنيد. مسلماً جاي‌تأمل‌ از نظر مصالح‌ ملي‌ و وظيفه‌ شرعي‌ است‌.
      اين‌ بدهي‌ نزديك‌ به‌ (7) هزار ميليارد ريال‌ شده‌ است‌ و با افزايش‌هر استان‌ جديد حداقل‌ (2) هزار پست‌ سازماني‌ و هزينه‌ كردن‌ميلياردها تومان‌ و استمرار آن‌ براي‌ هميشه‌ است‌ و عملاً بجاي‌ اصلاح‌دولت‌ و سبك‌ كردن‌ بار خزانه‌، افساد دولت‌ و سازمان‌ اداري‌ كشوراست‌. امري‌ كه‌ هرگز قابل‌ جبران‌ نخواهد بود.
      4 ـ ترديد نبايد كرد كه‌ دادن‌ امتياز و مركزيت‌ به‌ شهري‌ وشهرستاني‌ به‌ قيمت‌ نارضايتي‌ و خشم‌ شهر ديگر برخلاف‌ حكمت‌ ومصلحت‌ و مديريت‌ درست‌ است‌ كه‌ حاصل‌ آن‌ در جاجرم‌ و گرمه‌ وشهر (2) هزار نفري‌ سالهاست‌ مشاهده‌ مي‌كنيم‌.
      5 ـ اگر آنچه‌ ديروز مقدمه‌ آن‌ انجام‌ گرفت‌ تحقق‌ يابد، بدون‌ شك‌ به‌تورم‌ و افزايش‌ قيمتها دامن‌ خواهد زد و به‌ قشر آسيب‌پذير و توليد واشتغال‌ صدمه‌ وارد خواهد شد. اما در مقابل‌ خشم‌ حدود يك‌ ميليون‌نفر را برانگيخته‌ است‌. شما تصور مي‌كنيد كه‌ مردم‌ بايد به‌ خيابان‌بريزند، مغازه‌ها را آتش‌ بزنند و غارت‌ كنند؟! (رئيس‌ ـ آقاي‌ انصاري‌راد!شما فرموديد سه‌ دقيقه‌ آقاي‌ سيدآبادي‌ به‌ من‌ داده‌ است‌، اجازه‌ بدهيد،هفت‌ دقيقه‌ شده‌ است‌، حالا سه‌ دقيقه‌ براي‌ او بماند) اما در مقابل‌ خشم‌حدود يك‌ ميليون‌ نفر را به‌ خدا برانگيخته‌ است‌. شما يك‌ ميليون‌ نفرفرضاً راضي‌ كرديد، يك‌ ميليون‌ نفر را در نيشابور و سبزوار خشمناك‌كرديد، مگر لزوماً مردم‌ بايد به‌ خيابان‌ بريزند؟! عقده‌اي‌ كه‌ فرو نخواهدنشست‌ و بصورتي‌ مخرب‌ و براي‌ مدتها مديريت‌ كشور و خراسان‌ راتحت‌ تأثير قرار خواهد داد. 
      من‌ يك‌ مطلب‌ ديگر هم‌ داشتم‌ كه‌ از آن‌ ديگر بخاطر نبودن‌ وقت‌مي‌گذرم‌ و بقيه‌ را به‌ وجدان‌ نمايندگان‌ بيدار مسؤول‌ دربرابر مصالح‌كشور و ملت‌ واگذار مي‌كنم‌. والسلام‌عليكم‌ و رحمة‌الله
      رئيس‌ ـ من‌ فكر كردم‌ آقاي‌ سيدآبادي‌ ده‌ دقيقه‌ وقت‌ دارند!

      4 ـ بيانات‌ رياست‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌بمناسبت‌ رحلت‌ حضرت‌ رسول‌اكرم‌ (صلي الله عليه و آله و سلم)، شهادت‌امام‌ حسن‌مجتبي‌ (عليه السلام)، شهادت‌ حضرت‌ امام‌ رضا(عليه السلام) و ترور دكتر عبدالعزيزرنتيسي‌ و همراهان‌
      رئيس‌ ـ
بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      رحلت‌ وجود مبارك‌ و مقدس‌ حضرت‌ ختمي‌مرتبت‌،محمدبن‌عبدالله (حضار صلوات‌ فرستادند) را به‌ همه‌ مستضعفين‌ ومسلمانان‌ جهان‌ تسليت‌ عرض‌ مي‌كنم‌. رسول‌ رحمت‌، رسول‌ عطوفت‌،رسول‌ مهرباني‌، رسول‌ قاطعيت‌ در مقابل‌ دشمنان‌ خدا و دشمنان‌بشريت‌، رسولي‌ كه‌ اسوه‌ تقوي‌، فضيلت‌، پاكي‌ و انسان‌دوستي‌ براي‌ همه‌انسانهاست‌. اميدواريم‌ كه‌ مسلمانان‌ جهان‌ با گرفتن‌ سرمشق‌ و الگو اززندگي‌ پر خير و بركت‌ رسول‌الله بتوانند به‌ اهداف‌ مقدسشان‌ برسند وجهان‌ اسلام‌ از اين‌ تشتت‌ و تفرقه‌ نجات‌ بيابد و تبديل‌ به‌ وحدت‌ وبرادري‌ و برابري‌ در جهان‌ اسلام‌ شود.
      اميدواريم‌ كه‌ اين‌ اوضاع‌ اسف‌انگيزي‌ كه‌ مسلمانها و جهان‌ اسلام‌دارند در پرتو تعاليم‌ حياتبخش‌ رسول‌ خدا بتوانيم‌ در صفي‌ فشرده‌ ونيرومند و قوي‌ با وحدت‌ و اعتصام‌ به‌ ريسمان‌ پروردگار به‌ راهمان‌ادامه‌ دهيم‌ و ان‌شاءالله مسلمانان‌ با اين‌ همه‌ امكانات‌ و منابع‌ خدادادي‌كه‌ دارند به‌ آن‌ جايگاهي‌ كه‌ جا و موقعيت‌ آنهاست‌، برسند.
      شهادت‌ وجود مقدس‌ و مبارك‌ سبط‌ اكبر، كريم‌ اهل‌ بيت‌، امام‌حسن‌ مجتبي‌ ـ عليه السلام ـ را به‌ همه‌ مسلمانها، مستضعفين‌ و به‌ همه‌ انسانهاي‌صلح‌دوست‌ تسليت‌ عرض‌ مي‌كنم‌، بخصوص‌ به‌ ارادتمندان‌ اهل‌ بيت‌ وشيعيان‌ و ارادتمندان‌ خاندان‌ نبوت‌ و رسالت‌.
      همچنين‌ شهادت‌ ثامن‌الحجج‌ علي‌بن‌ موسي‌الرضا ـ عليه السلام ـ را به‌هموطنانمان‌، به‌ ايرانيان‌ عزيز، به‌ مسلمانان‌، به‌ محرومين‌، به‌ شيعيان‌ وارادتمندان‌ خاندان‌ نبوت‌ و رسالت‌ تسليت‌ عرض‌ مي‌كنم‌. 
      آنچه‌ كه‌ امروز لازم‌ است‌ بعد از اين‌ عرض‌ ارادت‌ به‌ رسول‌ خدا وائمه‌ معصومين‌ عرض‌ كنم‌، ماجراي‌ عراق‌ و فلسطين‌ و اوضاع‌ منطقه‌است‌.
سوم‌ فروردين‌ 83، بين‌الطلوعين‌، در كنار خانه‌ خدا شيخ‌احمدياسين‌ بوسيله‌ هليكوپترهاي‌ صهيونيستها به‌ شهادت‌ رسيد. تمام‌ دنيااين‌ جنايت‌ را محكوم‌ كردند، دولتها محكوم‌ كردند، ملتها محكوم‌كردند، راهپيمايي‌هاي‌ عظيم‌ در سراسر جهان‌، حتي‌ اروپا و آمريكا براه‌افتاد و اين‌ عمل‌ جنايتكاران‌ را محكوم‌ كردند. تنها يك‌ جا و يك‌حكومت‌ محكوم‌ نكرد (تا آنجا كه‌ در حافظه‌ من‌ است‌) و بخصوص‌صراحتاً حمايت‌ كرد، آن‌ دولت‌ بوش‌ و سردمداران‌ كاخ‌ سفيد هستند.
      بعد از آن‌ شوراي‌ امنيت‌ در قطعنامه‌اي‌ عمل‌ صهيونيستها راخواست‌ محكوم‌ كند، اما آمريكا از اين‌ قدرت‌ و موقعيت‌ استفاده‌ كردو وتو كرد و نگذاشت‌ اين‌ قطعنامه‌ صادر بشود، بلكه‌ موجب‌ مهارشدن‌بخشي‌ از جنايات‌ شارون‌ بشود. بدنبال‌ آن‌ (بعد از آن‌) شارون‌ اعلام‌ كردكه‌ ما اين‌ عمليات‌ را ادامه‌ مي‌دهيم‌ و رنتيسي‌ را هم‌ خواهيم‌ كشت‌ وبعضي‌ شخصيتها و مجاهدين‌ فلسطيني‌ را نام‌ برد كه‌ آنها را خواهيم‌كشت‌، همانند عرفات‌ و ديگران‌. 
      مجدداً اين‌ جناب‌ شارون‌ كه‌ متوسط‌ در دوران‌ حكومتش‌ هر (4)ماه‌ يكبار به‌ آمريكا رفته‌، سفري‌ به‌ آمريكا داشت‌، بوش‌ او را تشويق‌كرد و بخصوص‌ براي‌ اولين‌ بار رسماً ديواركشي‌ حايل‌ را تأييد كرد.برنگشتن‌ فلسطيني‌ها به‌ سرزمينشان‌ را تأييد كرد و گفت‌ برگشت‌نيروهاي‌ صهيونيست‌ به‌ مرزهاي‌ (سال‌) 1946 را منتفي‌ دانست‌،درواقع‌ و حقيقت‌ اينها مدالهايي‌ بودند كه‌ بوش‌ به‌ شارون‌ داد و شارون‌برگشت‌ و با دندان‌ و چنگي‌ تيزتر به‌ جان‌ فلسطيني‌هاي‌ مظلوم‌ افتاد.افكار عمومي‌ جهان‌ اين‌ جنايت‌ را محكوم‌ كرده‌اند، پشتيباني‌ آمريكا راتقبيح‌ و سرزنش‌ كرده‌اند، اما آمريكا بمعناي‌ دولت‌ بوش‌ دارد باقاطعيت‌ و سرسختي‌ اين‌ كارها را انجام‌ مي‌دهد. و لذا حال‌ هم‌ شاهدهستيم‌ كه‌ ديروز با حمله‌ هليكوپترهاي‌ صهيونيستي‌ دكتر عبدالعزيزرنتيسي‌ و فرزندش‌ و دو همراه‌ او به‌ شهادت‌ رسيدند.
      سؤال‌ من‌ از دنيا و افكار عمومي‌ اين‌ است‌، همه‌ آنهايي‌ كه‌ مخالف‌كارهاي‌ تروريستي‌ هستند، همه‌ آنهايي‌ كه‌ نگراني‌ براي‌ امنيت‌ انسانها درسراسر جهان‌ دارند، از جمله‌ ملت‌ و دولت‌ ايران‌ كه‌ بارها گفتيم‌ ما باهرگونه‌ عمليات‌ تروريستي‌ مخالفيم‌ و بيش‌ از همه‌ قرباني‌ عمليات‌تروريستي‌ شده‌ايم‌، از ملت‌ آمريكا، از نخبگان‌، از شهروندان‌ عادي‌سؤال‌ مي‌كنيم‌، با اين‌ حمايتهاي‌ بي‌چون‌ و چرايي‌ كه‌ بوش‌ دارد ازشارون‌ مي‌كند و او هم‌ اين‌ اعمال‌ تروريستي‌ را انجام‌ مي‌دهد، اگر يك‌محكمه‌ عادلانه‌اي‌ باشد، آيا بوش‌ متهم‌ اول‌ دنيا در كارهاي‌ تروريستي‌نيست‌؟ حتي‌ من‌ معتقدم‌ شارون‌ نفر دوم‌ است‌، زيرا او دارد اين‌ كارها راحمايت‌ و تشويق‌ مي‌كند. واقعاً اگر ملت‌ آمريكا و دنيا مي‌خواهند باتروريسم‌ مبارزه‌ كنند، اگر براي‌ امنيت‌ انسانهاي‌ آمريكايي‌، اروپايي‌،آسيايي‌ و آفريقايي‌ در سراسر جهان‌ نگران‌ هستند، بايد بوش‌ را مهاركنند و بوش‌ را به‌ يك‌ دادگاهي‌ معرفي‌ كنند براي‌ اينكه‌ محاكمه‌ بشود،زيرا اين‌ شيوه‌ها و اين‌ عمليات‌ و اين‌ نحوه‌ جنايت‌ و آدم‌كشي‌، هزاران‌انساني‌ بوجود مي‌آورد كه‌ چه‌ بسا كارهاي‌ افراطي‌ انجام‌ بدهند كه‌ ملتها ودولتها قبول‌ نداشته‌ باشند، اما وقتي‌ عرصه‌ بر آنها تنگ‌ و زندگي‌ بر آنهاجانكاه‌ مي‌شود و هيچ‌ راهي‌ ندارند جز اين‌ سري‌ عملياتي‌ كه‌ هيچيك‌از ما نمي‌خواهيم‌، چه‌ بسا انجام‌ بشود.
      بنابراين‌، همه‌ دانشمندان‌، همه‌ اهل‌ فضل‌ و همه‌ انسانها مي‌گويندبابا! هر كاري‌ را بايد علتش‌ را پيدا كرد. دنبال‌ معلول‌ نرويم‌ و برويم‌زمينه‌ها و بسترهاي‌ آنرا پيدا كنيم‌. بنظر من‌ آقاي‌ بوش‌ دارد امنيت‌جهاني‌ را به‌ خطر مي‌اندازد، ثبات‌ همه‌ دنيا و انسانها را با حمايت‌بي‌چون‌ و چراي‌ خودش‌ به‌ خطر مي‌اندازد.
      مسأله‌ عراق‌ هم‌ وضع‌ خاصي‌ دارد، ما تنها به‌ نيروهاي‌ اشغالگرهشدار مي‌دهيم‌ مواظب‌ ملت‌ عراق‌، مواظب‌ زائرين‌ عتبات‌ عاليات‌،مراقبت‌ اماكن‌ مقدسه‌، مراقب‌ اوضاع‌ و احوال‌ نجف‌ و مراقب‌ اوضاع‌مرجعيت‌ شيعه‌ و مسلمانها باشند، زيرا نجف‌ براي‌ همه‌ مسلمانان‌بخصوص‌ شيعيان‌ بسيار مقدس‌ است‌ و بايد توجه‌ داشته‌ باشند كه‌خودشان‌ را (نيروهاي‌ اشغالگر) مواجه‌ با مسلمانها، با ارادتمند خاندان‌نبوت‌ و با ياران‌ اميرالمؤمنين‌ نكنند، آنجا حرمي‌ است‌ مقدس‌ براي‌همه‌ ملتها. البته‌ تحليل‌ عده‌اي‌ هم‌ اين‌ است‌ كه‌ اينها مسأله‌ عراق‌ رااينچنين‌ داغ‌ كردند، بخاطر اينكه‌ ملتها و دولتها از فلسطين‌ غافل‌ باشندو اين‌ نقشه‌اي‌ است‌ كه‌ شارون‌ و صهيونيستها هر كاري‌ كه‌ مي‌توانند براي‌ملت‌ مظلوم‌ فلسطين‌، اعم‌ از يهودي‌ و مسلمان‌ و مسيحي‌ انجام‌ بدهند.درواقع‌ يك‌ نقشه‌ و كار تبليغاتي‌ است‌ كه‌ شارون‌ دارد انجام‌ مي‌دهد.
      اميدواريم‌ كه‌ با فشار افكار عمومي‌ اين‌ موضوع‌ خاتمه‌ بيابد و به‌اين‌ جنايات‌ خاتمه‌ داده‌ بشود و اين‌ را هم‌ بدانند تا ملت‌ فلسطين‌هستند، اين‌ مبارزه‌ وجود دارد و طبيعي‌ است‌ كه‌ هر انساني‌ بشهادت‌برسد، دهها انسان‌ از خون‌ او بوجود مي‌آيند و همه‌ اينها رهبراني‌مي‌شوند مثل‌ شيخ‌احمد ياسين‌ و رنتيسي‌ و ديگران‌ براي‌ مجاهده‌،براي‌ پاكسازي‌ و آزادي‌ سرزمين‌شان‌، براي‌ مبارزه‌ با اشغالگر. صلح‌عادلانه‌ و برگشت‌ آواره‌ها به‌ فلسطين‌ و تشكيل‌ حكومت‌ مستقل‌فلسطيني‌ به‌ پايتختي‌ قدس‌، تنها راه‌ اين‌ است‌ كه‌ صلح‌ و ثبات‌ در منطقه‌حاكم‌ بشود و اعمال‌ افراطي‌ و تند از بين‌ برود.

      5 ـ تذكرات‌ نمايندگان‌ مردم‌ در مجلس‌ شوراي‌اسلامي‌ به‌ مسؤولان‌ اجرايي‌ كشور
      رئيس‌ ـ
تذكرات‌ نمايندگان‌ محترم‌ مجلس‌ به‌ مسؤولين‌ اجرايي‌كشور:
      ـ آقاي‌ اسماعيل‌ جبارزاده‌ نماينده‌ محترم‌ تبريز، اسكو و آذرشهر به‌وزراي‌ محترم‌ كشور و آموزش‌ و پرورش‌ درخصوص‌ جلوگيري‌ ازسخنراني‌ تبليغاتي‌ برخي‌ نامزدهاي‌ انتخاباتي‌ در شهرهايي‌ كه‌ موجب‌درگيري‌ و تنش‌ مي‌شود (مدارس‌ و بعضي‌ مراكزي‌ كه‌ موجب‌ تنش‌هايي‌مي‌شود).
      ـ آقاي‌ احمد ميدري‌ نماينده‌ محترم‌ آبادان‌ به‌ رئيس‌جمهور محترم‌درخصوص‌ ممنوعيت‌ واردات‌ چاي‌ علي‌رغم‌ تصويب‌ رفع‌ ممنوعيت‌واردات‌ چاي‌ در بودجه‌ 83.
      ـ آقاي‌ سلمان‌ خدادادي‌ نماينده‌ محترم‌ ملكان‌ به‌ وزير محترم‌فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي‌ درخصوص‌ تسريع‌ در شروع‌ پروژه‌ مجتمع‌فرهنگي‌ ـ هنري‌ ملكان‌.
      ـ آقاي‌ محسن‌ تركاشوند نماينده‌ محترم‌ تويسركان‌ به‌ وزير محترم‌جهادكشاوزري‌ درخصوص‌ تأمين‌ كودشيميايي‌ كشاورزان‌ تويسركان‌.
      ـ آقاي‌ احمد مرادي‌ نماينده‌ محترم‌ چناران‌ و طرقبه‌ به‌ وزير محترم‌بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ درخصوص‌ اقدام‌ فوري‌ درجهت‌جلوگيري‌ از شيوع‌ مجدد بيماري‌ سالك‌ در بخش‌ طرقبه‌ و اطراف‌ شهرمقدس‌ مشهد.
      ـ آقايان‌ رضا طلايي‌نيك‌ نماينده‌ محترم‌ بهار و كبودرآهنگ‌، محسن‌تركاشوند نماينده‌ محترم‌ تويسركان‌، حميدرضا حاجي‌بابايي‌ نماينده‌محترم‌ همدان‌ به‌ وزير محترم‌ نفت‌ درخصوص‌ تأمين‌ سوخت‌ لازم‌براي‌ كليه‌ موتورهاي‌ چاههاي‌ آب‌ كشاورزي‌.

      6 ـ تذكر آيين‌نامه‌اي‌ آقاي‌ موسي‌ قرباني‌ نماينده‌محترم‌ قائنات‌
      قرباني‌ ـ
تذكر آيين‌نامه‌اي‌ دارم‌.
      رئيس‌ ـ يكنفر تنها لازم‌ داشت‌ تذكري‌ بدهند كه‌ آقاي‌ قرباني‌ است‌سريع‌ هم‌ بفرماييد، ما اين‌ يك‌ مورد را پذيرفتيم‌ و بعد وارد دستورمي‌شويم‌، بفرماييد.
      موسي‌ قرباني‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      حاج‌آقا كروبي‌! تذكر من‌ ماده‌ (23) است‌ كه‌ حالا براي‌ اولين‌ باراست‌ كه‌ من‌ مي‌خواهم‌ از آن‌ استفاده‌ كنم‌. قبلاً هم‌ من‌ يكبار تذكر درارتباط‌ با شيوه‌ اطلاع‌رساني‌ روزنامه‌ الكترونيكي‌ خانه‌ ملت‌ دادم‌. البته‌آن‌ دفعه‌ كه‌ تذكر دادم‌ متأسفانه‌ اثري‌ بر آن‌ مترتب‌ نشد و حضرت‌ عالي‌هم‌ دستور فرموديد يكي‌ از آقايان‌ هم‌ نامه‌اي‌ به‌ من‌ نوشت‌ و من‌ هم‌حتي‌ به‌ آدرس‌ تاريخ‌ يكي‌ از جلسات‌ مجلس‌ را كه‌ مذاكرات‌ داخل‌مجلس‌ حتي‌ مخالف‌ و موافق‌ ما را عوض‌ كرده‌ بود. روزنامه‌ خانه‌ ملت‌را گفتم‌ ولي‌ ترتيب‌ اثر به‌ آن‌ داده‌ نشد.
      ديشب‌ كه‌ نگاه‌ كردم‌ مي‌بينم‌ از قول‌ من‌ نوشته‌ كه‌ قرباني‌ گفت‌ «اگرمثلاً يك‌ نماينده‌اي‌ را در بيرون‌ كتك‌ بزنند اين‌ به‌ مجلس‌ مربوط‌نمي‌شود». اصلاً من‌ چنين‌ حرفي‌ نزدم‌، حالا نمي‌دانم‌ چرا اينروزهانسبتهاي‌ عجيب‌ و غريبي‌ به‌ آدم‌ مي‌دهند. يك‌ نسبت‌ ديگر هم‌ به‌ ماداده‌اند كه‌ البته‌ آن‌ را اين‌ روزنامه‌ ننوشته‌ كه‌ قرباني‌ گفته‌ نطقهاي‌ قبل‌ ازدستور را مثلاً مي‌خواهيم‌ چك‌ بكنيم‌، محدود بكنيم‌... نمي‌دانم‌ اين‌دروغها را به‌ چه‌ منظوري‌ پخش‌ مي‌كنند؟ اصلاً راجع‌ به‌ نطقهاي‌ قبل‌ ازدستور بنده‌ حرفي‌ نزده‌ بودم‌. اين‌ موضوعي‌ هم‌ كه‌ باز ديشب‌ من‌ درسايت‌ خانه‌ ملت‌ ديدم‌، بنده‌ اصلاً چنين‌ حرفي‌ را نزده‌ام‌. آن‌ روز ازقول‌ آقاي‌ ابوترابي‌ مطلبي‌ را نوشتند كه‌ ايشان‌ هم‌ تكذيب‌ كردند. من‌نمي‌دانم‌ بالاخره‌ چيست‌، چه‌ دستهايي‌ در كار است‌؟ حاج‌آقا! آنهم‌ كه‌مخصوصاً متعلق‌ به‌ مجلس‌ است‌، ما نمايندگان‌ اينجا هستيم‌، خواهش‌ما اين‌ است‌ مذاكراتي‌ كه‌ مربوط‌ به‌ خود مجلس‌ است‌ دقيق‌ و درست‌بنويسند و اين‌ شايعه‌پراكني‌ها را نكنند، خيلي‌ ممنون‌.
      رئيس‌ ـ بسيار خوب‌، ان‌شاءالله روزنامه‌ منعكس‌ كند. خواهش‌مي‌كنم‌ چهار، پنج‌، شش‌ تا دستور داريم‌، هفته‌ ديگر هم‌ ان‌شاءالله برنامه‌را در دستور مي‌گذاريم‌، عنايت‌ كنند همكاري‌ كنند همه‌ اينها را انجام‌بدهيم‌ مخصوصاً هفته‌ كارگر هم‌ هست‌ بعضي‌ از آنها هم‌ مربوط‌ به‌ كارگراست‌ ان‌شاءالله همه‌ اينها را بتوانيم‌ انجام‌ بدهيم‌.
      7 ـ تصويب‌ تقاضاي‌ استرداد لوايح‌ اصلاح‌قانون‌ انتخابات‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و اصلاح‌مواد فصل‌ دوم‌ قانون‌ تعيين‌ حدود وظايف‌ واختيارات‌ و مسؤوليتهاي‌ رياست‌ جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌ مصوب‌ 22/8/1365 مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌تحت‌ عنوان‌ مسؤوليت‌ رئيس‌جمهور در اجراي‌قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌
      رئيس‌ ـ
دستور را مطرح‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ اولين‌ دستور تقاضاي‌ استرداد لايحه‌ اصلاح‌قانون‌ انتخابات‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و لايحه‌ قانوني‌ اصلاح‌ موادفصل‌ دوم‌ قانون‌ تعيين‌ حدود وظايف‌ و اختيارات‌ و مسؤوليتهاي‌رياست‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ مصوب‌ 22/8/1365 مجلس‌ شوراي‌اسلامي‌ تحت‌ عنوان‌ «مسؤوليت‌ رئيس‌جمهور در اجراي‌ قانون‌ اساسي‌جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌» است‌. براساس‌ ماده‌ (137) آيين‌نامه‌ داخلي‌مجلس‌ اگر لوايح‌ قانوني‌ در مجلس‌ مورد تصويب‌ قرار گرفته‌ باشد كه‌شامل‌ اين‌ دو لايحه‌ است‌ نماينده‌ محترم‌ دولت‌ مي‌آيند و صحبت‌مي‌كنند و يك‌ مخالف‌ هم‌ مي‌تواند بمدت‌ (10) دقيقه‌ صحبت‌ كند بعدبايد استرداد را به‌ رأي‌ مجلس‌ بگذاريم‌. اگر مجلس‌ تصويب‌ كرد لوايح‌مسترد خواهد شد. از نماينده‌ محترم‌ دولت‌ دعوت‌ مي‌كنيم‌ كه‌ براي‌توضيح‌ تشريف‌ بياورند.
      رئيس‌ ـ شما توضيح‌ را يكجا بدهيد ما رأي‌ را جدا جدا مي‌گيريم‌.
      ابطحي‌ (معاون‌ حقوقي‌ و امور مجلس‌ رياست‌ جمهوري‌) ـ
      بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      شايد كمتر موضوعي‌ مثل‌ اين‌ دو لايحه‌ در طول‌ سال‌ گذشته‌ موردبحث‌ جوامع‌ سياسي‌، حقوقي‌، مجلس‌ و جاهايي‌ كه‌ قابليت‌ طرح‌ اين‌ نوع‌مباحث‌ را داشته‌ وجود داشته‌ باشد. به‌ همين‌ دليل‌ من‌ فكر مي‌كنم‌ نيازي‌باشد به‌ اينكه‌ توضيح‌ زيادي‌ داده‌ شود چرا اين‌ دو لايحه‌ ارائه‌ شد.
      مبناي‌ اصلي‌ ارائه‌ اين‌ دو لايحه‌ يك‌ چيز بود و آن‌ احقاق‌ حقوق‌مردم‌. يعني‌ وقتي‌ كه‌ آقاي‌ رئيس‌جمهور بحث‌ اين‌ دو لايحه‌ را مطرح‌كردند در بحث‌ لايحه‌ انتخابات‌ (كه‌ من‌ اول‌ صحبت‌ كنم‌) اصلي‌ترين‌بحث‌ اين‌ بود كه‌ بالاخره‌ نماد حضور مردم‌ و نماد جمهوريت‌ در نظام‌جمهوري‌ اسلامي‌ كه‌ امام‌ آن‌ را بنا نهاده‌ است‌ حضور مردم‌ در انتخابات‌است‌. انتخابات‌ صريح‌ترين‌، شفاف‌ترين‌ و بهترين‌ شكلي‌ است‌ كه‌مي‌تواند نشان‌ بدهد مردم‌ چگونه‌ با نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ همراهي‌مي‌كنند كه‌...
      يكي‌ از نمايندگان‌ ـ حاج‌آقا! تشكيك‌ را...
      رئيس‌ ـ حالا يك‌ تشكيك‌ داريم‌ بگذاريد طبيعي‌ خودش‌ برگزارشود و برايمان‌ مشكل‌ درست‌ نكنيد.
      ابطحي‌ ـ اين‌ بحث‌ را بصورت‌ تفصيلي‌ مطرح‌ مي‌كردند كه‌بالاخره‌ در قانون‌ انتخابات‌ نياز داريم‌ به‌ اينكه‌ نوعي‌ باشد كه‌ روح‌ آن‌قانون‌ انتخابات‌ اين‌ بود كه‌ در ارتباط‌ با مسايلي‌ كه‌ راجع‌ به‌ نمايندگان‌ وانتخاب‌ شوندگان‌ مطرح‌ است‌ قانون‌ بشكلي‌ ارائه‌ شود كه‌ در قانون‌نمايندگان‌ بصورت‌ اوليه‌ يك‌ مجموعه‌ متهمي‌ نباشند كه‌ بايد از خودرفع‌ اتهام‌ كنند، بلكه‌ اگر اتهامي‌ براي‌ آنها ثابت‌ شد و براساس‌چارچوبهاي‌ قانوني‌ هم‌ ثابت‌ شد و قانون‌ هم‌ مشخص‌ كرد آنموقع‌ردصلاحيتها باشد. تلاش‌ فراواني‌ بود كه‌ شرايطي‌ ايجاد شود تا مردم‌بتوانند از حقوق‌ خودشان‌ استفاده‌ كنند. اين‌ روح‌ لايحه‌ انتخابات‌ بود.
      اما بالاخره‌ انتخابات‌ انجام‌ شد، انتخاباتي‌ كه‌ شايد در اين‌ انتخابات‌بيشتر از هميشه‌ معلوم‌ شد ما به‌ قانوني‌ فراگيرتر از اين‌ قانون‌ احتياج‌داريم‌، حتي‌ اين‌ قانون‌ يا لايحه‌اي‌ را هم‌ كه‌ ما ارائه‌ كرده‌ايم‌ معلوم‌ شدكه‌ نمي‌تواند بسياري‌ از مشكلات‌ را حل‌ كند و بايد جامع‌تر باشد تا ازنظرات‌ شخصي‌ و سليقه‌اي‌ مسأله‌ انتخابات‌ دور باشد. چون‌ انتخابات‌برگزار شد و بدون‌ توجه‌ به‌ اين‌ لايحه‌ هم‌ برگزار شد، مجلس‌ هم‌ تلاش‌زيادي‌ كرد كه‌ اين‌ لايحه‌ تصويب‌ شود، رياست‌ محترم‌ مجلس‌مذاكرات‌ زيادي‌ برنامه‌ريزي‌ كردند، نمايندگان‌ محترم‌ مجلس‌، وزارت‌كشور با شوراي‌ نگهبان‌ براي‌ بررسي‌ اين‌ لايحه‌ داشتند، اما متأسفانه‌جواب‌ «نه‌» گفت‌ و از طرف‌ شوراي‌ نگهبان‌ پاسخ‌ داده‌ نشد و انتخابات‌به‌ همين‌ شكلي‌ كه‌ دوستان‌ شاهد هستند برگزار شد. طبيعي‌ است‌ بعد ازبرگزاري‌ اين‌ انتخابات‌ ديگر دليلي‌ براي‌ اينكه‌ دولت‌ اين‌ لايحه‌ را ارائه‌و پيگيري‌ بكند وجود نداشت‌، اين‌ دليل‌ استرداد لايحه‌ انتخابات‌ بود.
      درمورد لايحه‌ اختيارات‌ رئيس‌ جمهور، اين‌ يك‌ سير تاريخي‌داشت‌ كه‌ از اول‌ روشن‌ بود. زمان‌ مقام‌ معظم‌ رهبري‌ (زماني‌ كه‌ ايشان‌رئيس‌جمهور بودند) قانون‌ فعلي‌ اختيارات‌ رئيس‌جمهور تصويب‌ شده‌.در آنزمان‌ بشدت‌ اين‌ مسأله‌ پيگير بوده‌ و اين‌ قانوني‌ كه‌ الان‌ هست‌ وتصويب‌ شده‌ اين‌ قانون‌ در آن‌ دوران‌ و با حضور نمايندگان‌ ايشان‌ موردبحث‌ قرار گرفته‌ بود. روح‌ اين‌ قانون‌ هم‌ اين‌ بود وقتي‌ كه‌ رئيس‌جمهورمسؤول‌ اجراي‌ قانون‌ اساسي‌ است‌ طبيعي‌ است‌ يك‌ تضميني‌ براي‌اينكار بايد داشته‌ باشد. در اولين‌ ديداري‌ هم‌ كه‌ هيأت‌ نظارت‌ بر قانون‌اساسي‌ با رهبري‌ داشتند در آنجا هم‌ ايشان‌ بشدت‌ روي‌ اين‌ نكته‌ تأكيدداشتند كه‌ قانون‌ اساسي‌ وقتي‌ اجراء مي‌شود كه‌ رئيس‌جمهور تضمين‌ وضمانتي‌ براي‌ اجراي‌ آن‌ داشته‌ باشد. بر اين‌ اساس‌ بود كه‌ تضمين‌اجراي‌ قانون‌ اساسي‌، رئيس‌جمهور لايحه‌ اختيارات‌ رئيس‌جمهور راداد.
      سابقه‌ آن‌ هم‌ اينطور بود كه‌ رئيس‌جمهور براساس‌ همين‌ حق‌ طبيعي‌خودش‌ مواردي‌ را كه‌ تشخيص‌ قطعي‌ مي‌داد كه‌ خلاف‌ قانون‌ اساسي‌است‌ اينها را بخصوص‌ با قوه‌ قضائيه‌ مطرح‌ مي‌كرد و چندين‌ مورد قوه‌قضائيه‌ پاسخ‌ داد كه‌ اين‌ حق‌، حق‌ رئيس‌جمهور نيست‌. وقتي‌ كه‌ اين‌مسأله‌ مورد تشكيك‌ قرار گرفت‌ و يا بخصوص‌ در قضيه‌ مطبوعات‌ وبسته‌ شدن‌ مطبوعات‌ كه‌ بنظر مي‌رسيد خلاف‌ نص‌ صريح‌ قانون‌ اساسي‌است‌ كه‌ بايد با حضور هيأت‌ منصفه‌ و طي‌ مراحلي‌ مطبوعات‌ موردبحث‌ قرار بگيرند، بخصوص‌ بستن‌ آنها خوب‌، اين‌ دو، سه‌ موضوع‌،موضوع‌ اصلي‌ بود كه‌ بصورت‌ عملي‌ و اجرايي‌ مطرح‌ شد.رئيس‌جمهور احساس‌ كردند كه‌ براي‌ اينكار بايد اين‌ تضمين‌ اختيارقانون‌ اساسي‌ خودشان‌ را قانوني‌ بكنند.
      من‌ شاهد بودم‌ آقاي‌ رئيس‌جمهور تلاش‌ زيادي‌ از ابتداء داشتند كه‌بشدت‌ اين‌ مسأله‌ رعايت‌ حدود قانوني‌ در آن‌ شود. با حقوقدانان‌ بزرگي‌در كشور، اين‌ مسأله‌ بحث‌ شد. بعد آمد در يك‌ كميسيون‌ مشتركي‌ كه‌مجلس‌ تشكيل‌ داده‌ بود در آنجا دوستان‌ مجلس‌ هم‌ تشريف‌ داشتند. بازحقوقدانان‌ بزرگي‌ در آن‌ كميسيون‌ دعوت‌ شدند و همه‌ بصورت‌ مشخص‌مورد بحث‌ قرار دادند و تصور ما اين‌ بود كه‌ ديگر هيچ‌ مشكل‌ حقوقي‌ندارد و كاملاً روشن‌ است‌.
      وقتي‌ به‌ شوراي‌ نگهبان‌ رفت‌ با يك‌ جزوه‌اي‌ از اشكالات‌ روبرو شدكه‌ نهايتاً جزوه‌اي‌ كه‌ از اشكالات‌ به‌ دولت‌ ارائه‌ شد بيشتر از اينكه‌ به‌اين‌ لايحه‌ اشكال‌ گرفته‌ شود اصل‌ قانون‌ اختيارات‌ رئيس‌جمهور موردتوجه‌ قرار گرفته‌ بود و اصل‌ قانون‌ اختيارات‌ رئيس‌جمهور بنوعي‌ موردنفي‌ قرار گرفته‌ بود.
      مرحله‌ بعدي‌ هم‌ باز تلاش‌ شد، توصيه‌ مقام‌ رهبري‌ بود، توصيه‌دوستان‌ ديگري‌ بود كه‌ با شوراي‌ نگهبان‌ تعامل‌ بيشتري‌ انجام‌ شود. درتعامل‌ بيشتر جلسات‌ خصوصي‌تر با شوراي‌ نگهبان‌ گذاشته‌ شد. در آن‌جلسات‌ خصوصي‌تر هم‌ بحث‌ و صحبت‌ شد اما متأسفانه‌ به‌ اين‌ لايحه‌هم‌ پاسخي‌ داده‌ نشد و پاسخي‌ گرفته‌ نشد.
      نگراني‌ آقاي‌ رئيس‌جمهور درمورد پس‌ گرفتن‌ لايحه‌ دوم‌ هم‌ عمدتاًچنانچه‌ در نامه‌ خودشان‌ آورده‌اند عمدتاً اين‌ است‌ كه‌ وظايف‌ قانوني‌ رامن‌ نمي‌توانم‌ اجراء كنم‌، شوراي‌ نگهبان‌ هم‌ از نظر آنچه‌ كه‌ در قانون‌اساسي‌ آمده‌... شوراي‌ نگهبان‌ هم‌ قصد تصويب‌ اين‌ لوايح‌ را ندارد بايدهم‌ بنوعي‌ شوراي‌ نگبهان‌ پاسخگو باشد بخصوص‌ در اين‌ «سال‌پاسخگويي‌» هم‌ درمورد اين‌ بحث‌ اختيارات‌ و هم‌ درمورد وضعيت‌انتخابات‌ و اگر اين‌ روال‌ پيش‌ برود ممكن‌ است‌ همين‌ اختيارات‌ اوليه‌رئيس‌جمهور را هم‌ كه‌ دارد از قانون‌ گرفته‌ شود و بالاخره‌ رئيس‌جمهوربعدي‌ خواهد آمد و حداقل‌ رئيس‌جمهور بعدي‌ اين‌ قانون‌ فعلي‌ را داشته‌باشد و به‌ همين‌ دليل‌ استرداد لايحه‌ اختيارات‌ رئيس‌جمهور را پيشنهادكرد كه‌ من‌ بعنوان‌ نمايندگي‌ از دولت‌ از نمايندگان‌ محترم‌ تقاضا مي‌كنم‌كه‌ نسبت‌ به‌ استرداد اين‌ دو لايحه‌ چنانچه‌ رئيس‌جمهور خواسته‌اندرأي‌ موافق‌ بدهند، خيلي‌ متشكر.
      رئيس‌ ـ خيلي‌ متشكر.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ مخالفي‌ ثبت‌نام‌ نكرده‌. ما دو رأي‌گيري‌ داريم‌.
      رئيس‌ ـ حضار 194 نفر، رأي‌گيريها را جدا جدا قرائت‌ كنيد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ تقاضاي‌ استرداد لايحه‌ اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ مطرح‌ است‌.
      رئيس‌ ـ حضار 195 نفر، موافقين‌ با استرداد قيام‌ بفرمايند(اكثر برخاستند) تصويب‌ شد. اميدواريم‌ كه‌ ان‌شاءالله مجلس‌ آينده‌بتواند قانون‌ انتخابات‌ را بصورت‌ خوبي‌ تصويب‌ كند.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ دومين‌ تقاضا، تقاضاي‌ استرداد لايحه‌ قانوني‌اصلاح‌ مواد فصل‌ دوم‌ قانون‌ تعيين‌ حدود وظايف‌ و اختيارات‌ ومسوؤليتهاي‌ رياست‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ مصوب‌ 22/8/1365مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ تحت‌ عنوان‌ مسؤوليت‌ رئيس‌جمهور در اجراي‌قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ است‌.
      رئيس‌ ـ حضار 194 نفر، موافقين‌ با استرداد لايحه‌ اختيارات‌رياست‌ جمهوري‌ قيام‌ بفرمايند (اكثر برخاستند) تصويب‌ شد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ قبل‌ از ورود به‌ دستور بعدي‌ اگر اجازه‌بفرماييد ديروز در آخر جلسه‌ بحث‌ تقسيم‌ استان‌ خراسان‌ بود كه‌ يكي‌از پيشنهادات‌ جمعي‌ از نمايندگان‌ محترم‌ مبني‌ بر تقسيم‌ استان‌ خراسان‌به‌ سه‌ استان‌ مورد تصويب‌ قرار گرفت‌. بلافاصله‌ چون‌ جلسه‌ پايان‌پذيرفت‌ جمع‌ زيادي‌ از نمايندگان‌ محترم‌ تشكيك‌ كردند كه‌ طبق‌آيين‌نامه‌ تشكيك‌ در زمان‌ قانوني‌ انجام‌ گرفته‌ و براساس‌ اصلاح‌آيين‌نامه‌اي‌ كه‌ انجام‌ گرفته‌ ما تقاضاي‌ تشكيك‌ را به‌ رأي‌ مي‌گذاريم‌،تكرار مي‌كنم‌ آيين‌نامه‌ ما كه‌ تغيير پيدا كرده‌ ما تقاضا را به‌ رأي‌مي‌گذاريم‌. يعني‌ نمايندگان‌ محترمي‌ كه‌ موافق‌ اين‌ هستند كه‌ رأي‌ديروز تشكيك‌ داشته‌ و شمارش‌ آن‌ درست‌ نبوده‌ رأي‌ سفيد، نمايندگان‌محترمي‌ كه‌ به‌ رأي‌گيري‌ ديروز معترض‌ نيستند و تشكيك‌ ندارند و رأي‌ديروز را درست‌ مي‌دانند كارت‌ كبود و ممتنعين‌ كارت‌ زرد. يكبارديگر هم‌ تكرار مي‌كنم‌، ما تقاضاي‌ تشكيك‌ را به‌ رأي‌ مي‌گذاريم‌،موافقين‌ با انجام‌ تشكيك‌ كارت‌ سفيد، مخالفين‌ يعني‌ كسانيكه‌رأي‌گيري‌ ديروز را صحيح‌ مي‌دانند كارت‌ كبود و ممتنعين‌ كارت‌ زردداخل‌ گلدان‌ خواهند انداخت‌.
      رئيس‌ ـ عنايت‌ بفرماييد با توضيحات‌ مفصل‌، مبسوط‌ و خوبي‌ كه‌آقاي‌ دكتر دادند عنايت‌ بفرماييد، يعني‌ اين‌ دومين‌بار است‌ كه‌ مااينطور رأي‌گيري‌ مي‌كنيم‌ چون‌ اول‌ براي‌ همان‌ اصل‌ موضوع‌ كه‌ رأي‌آورده‌ يا نه‌. ولي‌ اين‌ دومين‌بار است‌ كه‌ ابتداء براي‌ تشكيك‌ رأي‌مي‌گيريم‌.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ حاج‌آقا! اگر هم‌ اجازه‌ بفرماييد آقايان‌ كارتها راامضاء هم‌ بكنند كه‌ كنترل‌ آن‌ براي‌ ما ميسر باشد. كارتهاي‌ بدون‌ امضاءلطف‌ كنند داخل‌ گلدان‌ ريخته‌ نشود كه‌ معتبر نخواهد بود، كارتها توسط‌نمايندگان‌ محترم‌ امضاء شده‌ باشد.
      رئيس‌ ـ بفرماييد بنشينيد كه‌ اين‌ رأي‌گيري‌ هم‌ ديگر مسأله‌ وموضوع‌ را خاتمه‌ و فيصله‌ بدهد. حضار 194 نفر (اينكه‌ من‌ حالا تابلورا مي‌بينم‌، ممكن‌ است‌ اگر بعد افرادي‌ آمدند اعلام‌ مي‌كنيم‌) گلدانها رابچرخانيد.
      اين‌ تشكيك‌ را هم‌ همانطور كه‌ فرمودند ديروز از طرف‌ مديريت‌پذيرفته‌ شده‌ و در موقع‌ مقرر رسيده‌، من‌ هم‌ نبودم‌، الان‌ رأي‌گيري‌مي‌كنيم‌.
      (اخذ رأي‌ با ورقه‌ بعمل‌ آمد و نتيجه‌ بعد از شمارش‌ اعلام‌ گرديد)

      رئيس‌ ـ آقايان‌ نمايندگان‌ لطف‌ كنند بنشينند. البته‌ همه‌ براي‌ من‌كاملاً محل‌ اعتماد و اطمينان‌ هستند، اما خواهش‌ مي‌كنم‌ نمايندگان‌خراسان‌ پايين‌ تشريف‌ ببرند، آقاي‌ مرعشي‌ (رودبار) و آقاي‌ هادي‌زاده‌شما بالا تشريف‌ بياوريد. رأي‌گيري‌ انجام‌ شد و گلدانها را آوردند، مادستور بعدي‌ را مطرح‌ مي‌كنيم‌ تا نتيجه‌ رأي‌گيري‌ را به‌ سمع‌ شمابرسانيم‌.

      8 ـ قرائت‌ گزارش‌ كميسيون‌ اصل‌ نود قانون‌اساسي‌ درخصوص‌ ايجاد دفاتر نظارتي‌ شوراي‌نگهبان‌ در استانها و نحوه‌ همكاري‌ آنها
      رئيس‌ ـ
دستور بعدي‌ را مطرح‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ دستور بعدي‌ گزارش‌ كميسيون‌ اصل‌ نود قانون‌اساسي‌ درخصوص‌ ايجاد دفاتر نظارتي‌ شوراي‌ نگهبان‌ در استانها ونحوه‌ همكاري‌ آنها است‌. مخبر محترم‌ كميسيون‌ اصل‌ نود سركار خانم‌كديور تشريف‌ ندارند، آقاي‌ دادفر از طرف‌ كميسيون‌ تشريف‌ بياوريد.
      محمد دادفر (عضو كميسيون‌ اصل‌ نودم‌ قانون‌ اساسي‌) ـ
      بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      به‌: مجلس‌ محترم‌ شوراي‌ اسلامي‌ و ملت‌ بزرگ‌ ايران‌
      از: كميسيون‌ اصل‌ نودم‌ قانون‌ اساسي‌
      موضوع‌: گزارش‌ رسيدگي‌ به‌ پرونده‌ كلاسه‌ (4977/م‌) قسمت‌ مربوط‌به‌ ايجاد دفاتر نظارتي‌ شوراي‌ نگهبان‌ در استانها و نحوه‌ همكاري‌ با آنها
      خلاصه‌ شكوائيه‌: معاونت‌ حقوقي‌ و امور مجلس‌ وزارت‌ كشور طي‌نامه‌ شش‌ صفحه‌اي‌ به‌ شماره‌ (61/6/65822) مورخ‌ 5/7/82 به‌كميسيون‌ اصل‌ نود اعلام‌ نموده‌ كه‌ رأي‌ شماره‌ (229) مورخ‌22/6/82 هيأت‌ عمومي‌ ديوان‌ عدالت‌ اداري‌ در ابطال‌ بخشنامه‌هاي‌برخي‌ از استانداران‌ كشور كه‌ متعاقب‌ دستور وزير كشور صادر شده‌ بودو ايجاد دفاتر استاني‌ شوراي‌ نگهبان‌ را غيرقانوني‌ دانسته‌ بودند داراي‌ايرادات‌ متعدد شكلي‌ و ماهوي‌ مي‌باشد.
      در شكوائيه‌ مزبور مواردي‌ چون‌ عدم‌ الصاق‌ تمبر هزينه‌ دادرسي‌،كلي‌ بودن‌ خواسته‌ شاكي‌، قائم‌ مقام‌ دبير شوراي‌ نگهبان‌، عدم‌ جواز دررسيدگي‌ فوري‌ موضوع‌ در ديوان‌ عدالت‌ و اعمال‌ نظر رياست‌ ديوان‌ باايراد سخنراني‌ در جلسه‌ رسيدگي‌ مورخ‌ 22/6/82 هيأت‌ عمومي‌ ونقض‌ اصل‌ بيطرفي‌ بعنوان‌ ايرادات‌ شكلي‌ عنوان‌ شده‌ است‌ و در ذيل‌ايرادات‌ ماهوي‌ مسايلي‌ چون‌ الزام‌ شوراي‌ نگهبان‌ در اخذ مصوبه‌قانوني‌ براي‌ ايجاد توسعه‌ دفاتر، غيرقانوني‌ بودن‌ تداوم‌ تشكيلات‌ دفاترنظارتي‌ در ايامي‌ غير از انتخابات‌، غيرضروري‌ بودن‌ دفاتر دائمي‌نظارت‌ و عدم‌ نظارت‌ مفاد قانون‌ برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ در ممنوعيت‌گسترش‌ تشكيلات‌ دولتي‌ مورد توجه‌ شكوائيه‌ قرار گرفته‌ و نهايتاًدرخصوص‌ رأي‌ هيأت‌ عمومي‌ ديوان‌ عدالت‌ اداري‌ درخواست‌رسيدگي‌ شده‌ است‌.
      اقدامات‌ كميسيون‌:
      الف‌ ـ تهيه‌ استعلام‌ شماره‌ (4977/15828/90/م‌) مورخ‌7/7/82 از معاون‌ حقوقي‌ و امور مجلس‌ وزارت‌ كشور براي‌ ارسال‌تصوير يكي‌ از بخشنامه‌هاي‌ ابطال‌ شده‌ و پاسخ‌ به‌ اين‌ سؤال‌ كه‌ آيا درايجاد دفاتر نظارتي‌ اقدام‌ به‌ استخدام‌ دائمي‌ افراد با پرداخت‌ حقوق‌ ومزاياي‌ مستمر شده‌ است‌ و آيا ايرادات‌ ماهوي‌ وارده‌ باتوجه‌ به‌ قبول‌نظريه‌ نظارت‌ استصوابي‌ شوراي‌ نگهبان‌ مطرح‌ شده‌ است‌ پاسخ‌ اين‌استعلام‌ طي‌ جوابيه‌ شماره‌ (61/4/7334) مورخ‌ 26/7/82 واصل‌شده‌ و اظهارنظر شده‌ است‌ كه‌ دفاتر نظارتي‌ بطور دائمي‌ ايجاد شده‌ وبراي‌ اعضاي‌ آن‌ حقوق‌ و مزايا درنظر گرفته‌اند. لكن‌ اسناد و مدارك‌كامل‌ از طريق‌ سازمان‌ مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ كشور قابل‌ وصول‌ است‌و درخصوص‌ سؤال‌ دوم‌ اعلام‌ كردند كه‌ ايرادات‌ وارده‌ به‌ تشكيل‌ دفاترنظارتي‌ با لحاظ‌ نظريه‌ نظارت‌ استصوابي‌ مطرح‌ شده‌ است‌.
      ب‌ ـ استعلام‌ شماره‌ (4977/15883/90/م‌) مورخ‌ 29/7/82 ازرئيس‌ سازمان‌ مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ كشور بمنظور ارسال‌ تصوير نامه‌شماره‌ (3997/30/82) مورخ‌ 30/7/82 دبير شوراي‌ نگهبان‌ وارسال‌ اسناد و مداركي‌ كه‌ دلالت‌ بر تأسيس‌ دائمي‌ دفاتر نظارتي‌ وپرداخت‌ مستمر حقوق‌ و مزاياي‌ كاركنان‌ آن‌ دارد.
      جوابيه‌ شماره‌ (142656/1602) مورخ‌ 28/8/82 معاون‌ امورمجلس‌ و استانهاي‌ سازمان‌ مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ كشور حاكيست‌ كه‌اسناد و مداركي‌ كه‌ دلالت‌ بر تأسيس‌ دفاتر نظارتي‌ بصورت‌ دائم‌ باشددر اين‌ سازمان‌ وجود ندارد. مع‌ذلك‌ همانطور كه‌ اين‌ سازمان‌ در برخي‌از مكاتبات‌ پيوست‌ اعلام‌ نموده‌ اصولاً تشكيل‌ واحد سازماني‌ تحت‌هر عنوان‌ نظير دفتر، اداره‌ و اداره‌ كل‌ موكول‌ به‌ وجود مجموعه‌اي‌ ازوظايف‌ قانوني‌ است‌ كه‌ لزوماً واجد خصيصه‌ استمرار باشند و براي‌انجام‌ اموري‌ كه‌ فاقد ويژگي‌ استمرار باشند ايجاد واحد سازماني‌،منطقي‌ و متعارف‌ نمي‌باشد. بديهي‌ است‌ در صورت‌ تأسيس‌ دفاترمزبور و استمرار فعاليت‌ آنها كاركنان‌ دفاتر نيز داراي‌ وظايف‌ مستمرخواهند بود. ناگزير استحقاق‌ دريافت‌ حقوق‌ و مزاياي‌ مستمر را درتمام‌ طول‌ سال‌ و سالهاي‌ آتي‌ خواهند داشت‌.
      در پايان‌ جوابيه‌ مزبور آمده‌ است‌ كه‌ چون‌ تشكيل‌ دفاتر مورد بحث‌براساس‌ ماده‌ واحده‌ قانون‌ تشكيلات‌ شوراي‌ نگهبان‌ مصوب‌ 10/8/77به‌ تصويب‌ نرسيده‌، لذا اين‌ سازمان‌ تاكنون‌ ايجاد آنها را مورد تأييد قرارنداده‌ است‌. ضمناً ضميمه‌ جوابيه‌ نامه‌ مشروح‌ شماره‌ (1033393)مورخ‌ 5/7/82 رئيس‌ سازمان‌ مزبور، عنوان‌ معاون‌ اول‌ رياست‌جمهوري‌ و دو فقره‌ نامه‌ از مدير كل‌ اداري‌ و مالي‌ شوراي‌ نگهبان‌ كه‌استدلالهاي‌ طرفين‌ درخصوص‌ ايجاد دفاتر نظارتي‌ و بودجه‌ تخصيصي‌ وشوراي‌ نگهبان‌ مي‌باشد، پيوست‌ گرديده‌ است‌ ولي‌ نامه‌ موردنظركميسيون‌ از شوراي‌ نگهبان‌ يعني‌ نامه‌ شماره‌ (3997/30/82) مورخ‌30/5/82 دبير شورا همراه‌ جوابيه‌ ملاحظه‌ نگرديد.
      اظهارنظر، صرفنظر از ورود به‌ بحث‌ بودجه‌ شوراي‌ نگهبان‌ و نحوه‌هزينه‌ نمودن‌ آن‌ و موضوع‌ تنظيم‌ توافقنامه‌ با سازمان‌ مديريت‌ وبرنامه‌ريزي‌ كشور و اجراء يا عدم‌ اجراء ماده‌ (50) قانون‌ محاسبات‌عمومي‌ و قانون‌ نحوه‌ هزينه‌ كردن‌ اعتباراتي‌ كه‌ بموجب‌ قانون‌ از رعايت‌قانون‌ محاسبات‌ عمومي‌ و ساير مقررات‌ عمومي‌ دولت‌ مستثني‌ هستند،مصوب‌ 6/11/64 كميسيون‌ صرفاً درچارچوب‌ مسايل‌ ماهوي‌ شكوائيه‌وزارت‌ كشور و دادنامه‌ مورخ‌ 22/6/82 هيأت‌ عمومي‌ ديوان‌ عدالت‌اداري‌ نظرات‌ خود را بشرح‌ آتي‌ به‌ استحضار مي‌رساند:
      1 ـ بخشنامه‌هاي‌ كم‌ و بيش‌ مشابهي‌ كه‌ از جانب‌ استانداران‌ صادرشده‌ است‌ و موضوع‌ رسيدگي‌ ديوان‌ و ابطال‌ آنها نيز همين‌ بخشنامه‌هابوده‌ است‌ خطاب‌ به‌ رؤسا و مديران‌ كل‌ دستگاههاي‌ اجرايي‌ استان‌ وفرمانداريها مقرر كرده‌ است‌، متعاقب‌ مواضع‌ صريح‌ دولت‌ و وزارت‌كشور درخصوص‌ غيرقانوني‌ بودن‌ ايجاد دفاتر استاني‌ و شهرستاني‌ ازسوي‌ شوراي‌ نگهبان‌ به‌ استناد ماده‌ (2) لايحه‌ قانوني‌ اختيارات‌استانداران‌ مصوب‌ 29/3/59 شوراي‌ انقلاب‌ و بند (29) ماده‌ (2) وماده‌ (16) مصوبه‌ شماره‌ (602/12) مورخ‌ 30/7/77 شوراي‌عالي‌اداري‌ كشور موضوع‌ متناسب‌ كردن‌ اختيارات‌ استانداران‌ بامسؤوليتهاي‌ محوله‌ در استان‌ مقتضي‌ است‌ قبل‌ از صدور مجوز مجلس‌شوراي‌ اسلامي‌ يا سازمان‌ مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ كشور از تأمين‌نيروي‌ انساني‌، ساختمان‌، خودرو و ساير امكانات‌ درخواستي‌ احتمالي‌از محل‌ اموال‌ و اعتبارات‌ دولتي‌ براي‌ اين‌ دفاتر خودداري‌ گردد. درپايان‌ بخشنامه‌هاي‌ استانداران‌ آمده‌ است‌، بديهي‌ است‌ همكاري‌ باهيأتهاي‌ نظارت‌ شوراي‌ نگهبان‌ در ايام‌ برگزاري‌ انتخابات‌ وفق‌ قانون‌ ومقررات‌ صورت‌ خواهد گرفت‌.
      ملاحظه‌ مي‌فرمايند كه‌ پيام‌ اصلي‌ بخشنامه‌ها اين‌ است‌ كه‌ امكانات‌دولتي‌ در غير از ايام‌ خاص‌ انتخابات‌ دراختيار دفاتر ايجاد شده‌ شوراي‌نگهبان‌ قرار نگيرد. بنابراين‌ بدون‌ اينكه‌ وارد بحث‌ ريشه‌اي‌ و اصلي‌يعني‌ قانوني‌ بودن‌ و يا غيرقانوني‌ بودن‌ دفاتر نظارتي‌ مذكور شويم‌، به‌جهات‌ زير استدلال‌ هيأت‌ عمومي‌ ديوان‌ عدالت‌ اداري‌ در رأي‌ صادره‌مخدوش‌ و غيرموجه‌ مي‌باشد. قبلاً ذكر اين‌ نكته‌ ضروري‌ است‌ كه‌ رأي‌مورد بحث‌ ديوان‌ عدالت‌ اداري‌ لزوماً ارتباطي‌ با قانوني‌ بودن‌ دفاترنظارتي‌ نخواهد داشت‌.
      يكم‌ ـ استناد رأي‌ صادره‌ به‌ اصل‌ (99) قانون‌ اساسي‌ كه‌ صرفاً به‌حق‌ نظارت‌ شوراي‌ نگهبان‌ بر انتخابات‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبري‌،رياست‌ جمهوري‌، مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و مراجعه‌ به‌ آراء عمومي‌اشاره‌ مي‌كند، هيچ‌ ارتباط‌ منطقي‌ با مفاد اصلي‌ بخشنامه‌هاي‌ ارسال‌شده‌ كه‌ نفي‌ نظارت‌ موردنظر در اصل‌ مزبور را نكرده‌ است‌، ندارد.
      دوم‌ ـ استناد رأي‌ صادره‌ به‌ ماده‌ (3) قانون‌ نظارت‌ شوراي‌ نگهبان‌بر انتخابات‌ مصوب‌ 9/3/1365 مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ نيز هماننداستناد قبلي‌ مرتبط‌ به‌ بحث‌ اصلي‌ بخشنامه‌ها نمي‌باشد چرا كه‌ ماده‌استنادي‌ در راستاي‌ اصل‌ (99) مقرر داشته‌ است‌، هيأت‌ مركزي‌نظارت‌ بر كليه‌ مراحل‌ و جريانهاي‌ انتخابات‌ و اقدامات‌ وزارت‌ كشوردر امر انتخابات‌ و هيأتهاي‌ اجرايي‌ و تشخيص‌ صلاحيت‌ نامزدهاي‌نمايندگي‌ و حسن‌ جريان‌ انتخابات‌ نظارت‌ خواهد كرد و همانگونه‌ كه‌قبلاً اشاره‌ گرديد مفاد بخشنامه‌هاي‌ ابطال‌ شده‌ بهيچوجه‌ نفي‌ مقرره‌مزبور يا اصل‌ (99) قانون‌ اساسي‌ نكرده‌ است‌.
      ثالثاً، استناد ديگر رأي‌ صادره‌ كه‌ آخرين‌ استدلال‌ قانوني‌ رأي‌ نيزمي‌باشد، استفاده‌ از مقرره‌ تبصره‌ (1) ماده‌ (11) قانون‌ انتخابات‌مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ مصوب‌ 7/9/78 است‌. در متن‌ ماده‌ (11) كليه‌وزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌ و شهرداريها و نهادهاي‌ وابسته‌ موظف‌شده‌اند به‌ درخواست‌ وزارت‌ كشور و يا استانداران‌، فرمانداران‌ وبخشداران‌، كاركنان‌ و ساير امكانات‌ خود را تا خاتمه‌ انتخابات‌دراختيار آنان‌ قرار دهند و در تبصره‌ ماده‌ (11) همين‌ تكليف‌ حسب‌درخواست‌ شوراي‌ نگهبان‌ و هيأتهاي‌ عمومي‌ از جانب‌ آن‌ متوجه‌ كليه‌وزارتخانه‌ها از جمله‌ وزارت‌ كشور، استانداريها، فرمانداريها وبخشداريها شده‌ است‌.
      آنچه‌ از ماده‌ (11) و تبصره‌ (1) آن‌ استنباط‌ مي‌شود، تكليف‌وزارتخانه‌هاست‌ در همكاري‌ با وزارت‌ كشور و شوراي‌ نگهبان‌ درمدتي‌ كه‌ انتخابات‌ مشخصي‌ مثل‌ رياست‌ جمهوري‌ يا مجلس‌ شوراي‌اسلامي‌ برگزار مي‌شود و تصريح‌ به‌ خاتمه‌ انتخابات‌ در متن‌ ماده‌ (11)بعنوان‌ پايان‌ زمان‌ همكاريهاي‌ موردنظر بخوبي‌ دلالت‌ دارد كه‌ وزارت‌كشور يا شوراي‌ نگهبان‌ نمي‌توانند ساير وزارتخانه‌ها يا شهرداريها ومؤسسات‌ وابسته‌ را دائماً و خارج‌ از ايام‌ قانوني‌ انتخابات‌ مكلف‌ به‌ارائه‌ خدمات‌ اعم‌ از كاركنان‌ يا وسايل‌ و ملزومات‌ نمايند. از طرف‌ديگر مطلب‌ اصلي‌ بخشنامه‌هاي‌ ابطال‌ شده‌ نيز، نه‌ نفي‌ اعمال‌ نظارت‌حتي‌ از نوع‌ استصوابي‌ آن‌ كرده‌ و نه‌ نفي‌ همكاريهاي‌ مقرر در تبصره‌(1) ماده‌ (11) استنادي‌ نموده‌ است‌ و اتفاقاً در پايان‌ بخشنامه‌ها تأكيدشده‌ است‌ كه‌ همكاري‌ با هيأتهاي‌ نظارت‌ شوراي‌ نگهبان‌ در ايام‌برگزاري‌ انتخابات‌ وفق‌ قانون‌ و مقررات‌ صورت‌ خواهد گرفت‌. بعبارت‌ديگر صراحت‌ و هدف‌ اصلي‌ بخشنامه‌هاي‌ ابطال‌ شده‌ صرفاً ناظر به‌عدم‌ همكاري‌ فرمانداران‌ و بخشداران‌ و مديران‌ ساير دستگاههاي‌اجرايي‌ در ايامي‌ غير از ايام‌ برگزاري‌ انتخابات‌ با دفاتر دائمي‌ ياغيردائمي‌ ايجاد شده‌ توسط‌ شوراي‌ نگهبان‌ بوده‌ است‌.
      بنابراين‌ بنظر مي‌رسد دادنامه‌ صادره‌ از سوي‌ هيأت‌ عمومي‌ ديوان‌عدالت‌ اداري‌ در ابطال‌ بخشنامه‌هاي‌ موصوف‌ مطابق‌ با قوانين‌ ومقررات‌ استنادي‌ نمي‌باشد.
      حسين‌ انصاري‌راد ـ رئيس‌ كميسيون‌ اصل‌ نودم‌ قانون‌ اساسي‌
      رئيس‌ ـ بسيار خوب‌، به‌ اين‌ نكته‌ توجه‌ كنيد! در رابطه‌ با رأي‌گيري‌درمورد تشكيك‌ حضار 194 نفر، مجموع‌ آراء 144 رأي‌، آراء سفيد46، آراء كبود 95 و آراء زرد 3 رأي‌. در نتيجه‌ تشكيك‌ لايحه‌ تقسيم‌استان‌ خراسان‌ رأي‌ نياورد. بنابراين‌ تقسيم‌ استان‌ خراسان‌ رأي‌ آورد،خيلي‌ روشن‌ است‌، تشكيك‌ رأي‌ نياورده‌ بود يعني‌ همان‌ رأي‌ كه‌ آورده‌بود به‌ قوت‌ خودش‌ باقي‌ است‌ يعني‌ همان‌ كه‌ ديروز رأي‌ دادند.
      من‌ از ميهمانان‌ عزيزمان‌ هم‌ تقدير و تشكر كنم‌ و وارد دستور بعدي‌شويم‌. گروه‌ آموزشي‌ پسرانه‌ تهراني‌ از منطقه‌ كهريزك‌ به‌ همراه‌ مسؤولين ‌محترمشان‌، گروه‌ آموزشي‌ دخترانه‌ شهيد بزرگوار سرگرد عبدالحسين‌حاتمي‌ از منطقه‌ (12) تهران‌ به‌ همراه‌ مسؤولين‌ محترمشان‌، جمعي‌ ازدبيران‌ زبان‌ انگليسي‌ از اداره‌ آموزش‌ و پرورش‌ پاكدشت‌. از حضور همه‌ميهمانانمان‌ و بخصوص‌ دانش‌آموزان‌ عزيز و دانشجويان‌ و همراهانشان‌ ومربيان‌ و اساتيدشان‌ از حضورشان‌ تشكر مي‌كنيم‌ و مقدمشان‌ را گرامي‌مي‌داريم‌ توفيقشان‌ را از خداوند خواستاريم‌.

      9 ـ تصويب‌ تقاضاي‌ استعفاي‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌نماينده‌ محترم‌ تهران‌ 
      رئيس‌ ـ
دستور را مطرح‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ دستور بعدي‌، بررسي‌ تقاضاي‌ استعفاي‌ آقاي‌بهزاد نبوي‌ نماينده‌ محترم‌ تهران‌، ري‌، شميرانات‌ و اسلامشهراست‌.
      رئيس‌ ـ كسي‌ نيايد با من‌ صحبت‌ كند، من‌ مي‌خواهم‌ گوش‌ بدهم‌،كسي‌ بيايد اسمش‌ را مي‌برم‌، بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ متن‌ استعفاي‌ آقاي‌ نبوي‌ را من‌ قرائت‌ مي‌كنم‌.
      حضرت‌ حجت‌الاسلام‌والمسلمين‌ جناب‌آقاي‌ كروبي‌
      رياست‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌
      سلام‌ عليكم‌
      ناديده‌ گرفتن‌ حقوق‌ ملت‌ و روند غيرقانوني‌ رد صلاحيتها توسط‌شوراي‌ نگهبان‌ و بدعت‌ آفريني‌ در امر نظارت‌ بر انتخابات‌ امكان‌برگزاري‌ انتخابات‌ آزاد، عادلانه‌ و قانوني‌ را براي‌ دوره‌ هفتم‌ مجلس‌شوراي‌ اسلامي‌ ناممكن‌ ساخته‌ است‌. اين‌ اقدامات‌ غيرقانوني‌ بگونه‌اي‌است‌ كه‌ اينجانب‌ قادر نيستم‌ به‌ سوگندي‌ كه‌ براساس‌ اصل‌ (67) قانون‌اساسي‌ ياد كرده‌ام‌ عمل‌ كنم‌ و بر اين‌ اساس‌ به‌ استناد مواد (92) و (93)قانون‌ آيين‌نامه‌ داخلي‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و در اعتراض‌ به‌ هدم‌اساس‌ جمهوريت‌ نظام‌ و تبديل‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ به‌ مجلس‌فرمايشي‌ و غيرمردمي‌ استعفاي‌ خود را از مسؤوليت‌ نمايندگي‌ تقديم‌مي‌دارم‌. سپاسگزار خواهم‌ بود دستور فرماييد ترتيبات‌ قانوني‌ درباره‌استعفاي‌ اينجانب‌ هرچه‌ سريعتر به‌ مرحله‌ اجراء گذاشته‌ شود.

با احترام‌ ـ بهزاد نبوي‌
نماينده‌ تهران‌، ري‌، شميرانات‌ و اسلامشهر

      دعوت‌ مي‌كنيم‌ از جناب‌ بهزاد نبوي‌ جهت‌ صحبت‌ تشريف‌بياورند.
      رئيس‌ ـ خواهش‌ مي‌كنم‌ بفرماييد.
      بهزاد نبوي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      ملت‌ آگاه‌ و شريف‌ ايران‌! همكاران‌ محترم‌! پيش‌ از آغاز عرايضم‌ درارتباط‌ با استعفايي‌ كه‌ قرائت‌ شد، بدواً رحلت‌ رسول‌ اكرم‌ و شهادت‌امام‌ حسن‌ مجتبي‌ و امام‌ رضا ـ عليه السلام ـ را به‌ پيشگاه‌ امت‌ اسلامي‌ و به‌پيشگاه‌ همكاران‌ محترم‌ تسليت‌ عرض‌ مي‌كنم‌.
      ضمناً شهادت‌ شهيد دكتر رنتيسي‌ از متفكرين‌ و تئوريسينهاي‌ انقلاب‌فلسطين‌ را به‌ همه‌ مردم‌ فلسطين‌، ملت‌ انقلابي‌ و مبارز فلسطين‌، مردم‌آزاده‌ جهان‌ تسليت‌ گفته‌ و اين‌ عمل‌ ننگين‌ را بدينوسيله‌ محكوم‌ مي‌كنم‌.
      ملت‌ آگاه‌ و شريف‌ ايران‌! همكاران‌ محترم‌! در روزهاي‌ پايان‌ دوره‌ششم‌ و براي‌ آخرين‌ بار از تريبون‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ با شما سخن‌مي‌گويم‌ عرايضم‌، همانطور كه‌ همكار محترم‌ به‌ اطلاع‌ شما رساندپيرامون‌ استعفاء از نمايندگي‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ در اعتراض‌ به‌نمايش‌ انتخابات‌ غيرآزاد، غيرعادلانه‌، غيررقابتي‌ و تشكيل‌ مجلس‌فرمايشي‌ است‌.
      مطالب‌ مطروحه‌ در استعفاءنامه‌هاي‌ قبلي‌ در مجلس‌ شايد نه‌ تنهازبان‌ حال‌ بسياري‌ از استعفاء دهندگان‌ دولت‌ و مجلس‌ بلكه‌ فرياد كليه‌معترضين‌ به‌ روند انتخابات‌ دور هفتم‌ است‌. حقير نيز ضمن‌ تأييد تقريباًتمامي‌ آن‌ مطالب‌ با اغتنام‌ فرصت‌ به‌ چند نكته‌ مهم‌ كه‌ شايد برخي‌ ازآنها تا كنون‌ مطرح‌ نشده‌ است‌ خواهم‌ پرداخت‌. پيش‌ از طرح‌ نكات‌مزبور من‌ نيز نظير ساير دوستان‌ خصوصاً باتوجه‌ به‌ عدم‌ احرازصلاحيتم‌ از سوي‌ شوراي‌ نگهبان‌ ناگزير به‌ معرفي‌ خود و بيان‌ سوابقم‌در پيشگاه‌ ملت‌ شريف‌ ايران‌ و نمايندگان‌ محترمشان‌ هستم‌.
      البته‌ براي‌ شناساندن‌ بيشتر خود، نامه‌ سرگشاده‌ (24) صفحه‌اي‌مورخ‌ 5/2/1371 را كه‌ بدنبال‌ يكي‌ از رد صلاحيتهاي‌ ادواري‌ شوراي‌نگهبان‌ براي‌ رئيس‌جمهور وقت‌، آقاي‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌ ارسال‌داشته‌ام‌ پيوست‌ اين‌ استعفاء نامه‌ به‌ وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ تقديم‌ خواهم‌كرد. در عين‌ حال‌ بي‌مناسبت‌ نمي‌دانم‌ در پاسخ‌ به‌ كسانيكه‌ من‌ وسازمان‌ متبوعم‌ «مجاهدين‌ انقلاب‌ اسلامي‌» ايران‌ را به‌ استحاله‌ فكري‌متهم‌ مي‌كنند چند جمله‌ پاياني‌ آن‌ سند تاريخي‌ را قرائت‌ كنم‌ تادغدغه‌هاي‌ (12) سال‌ قبل‌ خود را بازگو و معلوم‌ كنم‌ آيا مواضع‌اصولي‌ ما دچار استحاله‌ شده‌ يا مواضع‌ مخالفان‌ ما؟ بخشهايي‌ ازصفحات‌ (20) و (21) نامه‌ سرگشاده‌ به‌ آقاي‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌
      جناب‌ آقاي‌ هاشمي‌! جناب‌ عالي‌ بخوبي‌ مستحضر هستيد كه‌ بنده‌همواره‌ مخالف‌ شيوه‌هاي‌ ناپسند انحصارطلبي‌ و حذف‌ بوده‌ و به‌ آزادي‌سياسي‌ و ضرورت‌ وجود جوي‌ سالم‌ و تضارب‌ افكار معتقد بوده‌ام‌. پس‌از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و حاكميت‌ خط‌ امام‌، نظر سازمان‌ متبوع‌خودم‌ (عليرغم‌ قرار داشتن‌ در موضع‌ قدرت‌) هميشه‌ حفظ‌ آزاديهاي‌مصرح‌ در قانون‌ اساسي‌ بوده‌ است‌. اگر هم‌ به‌ آزادي‌ مخالفين‌ نظام‌اعتراضي‌ داشتيم‌ از اين‌ جهت‌ بوده‌ كه‌ معتقد بوديم‌ آنها بايد تكليف‌خود را با نظام‌ روشن‌ كنند. اگر مي‌خواهند از آزاديهاي‌ قانوني‌ بهره‌بگيرند مي‌بايست‌ اسلحه‌ را كنار بگذارند. اكنون‌ نيز معتقدم‌ تنها با التزام‌به‌ همين‌ قانون‌ رقابت‌ سياسي‌ سالم‌ و احترام‌ به‌ آراي‌ ملت‌ مي‌توان‌ قوام‌و دوام‌ و ستبري‌ انقلاب‌ و نظام‌ را دربرابر هر توطئه‌اي‌ تضمين‌ كرد.
      علاوه‌ بر نقل‌ موارد فوق‌ بر آنم‌ بهزاد نبوي‌ را بيشتر به‌ حضورتان‌معرفي‌ كنم‌. همان‌ نبوي‌ كه‌ امام‌ انقلاب‌ در حضور رئيس‌ قوه‌ قضائيه‌ ودادستان‌ كل‌ وقت‌ و مرحوم‌ حاج‌ سيداحمد ضمن‌ مختومه‌ اعلام‌ كردن‌پرونده‌ انفجار نخست‌ وزيري‌، گفت‌: من‌ از همان‌ اول‌ مي‌دانستم‌ كه‌ يك‌دستي‌ در كار است‌ كه‌ مي‌خواهد اين‌ افراد را بدنام‌ كند و كنار بزند.
      و امروز توسط‌ كساني‌ رد صلاحيت‌، بدنام‌ و كنار زده‌ مي‌شود كه‌قطعاً خدمات‌ صدر تا ذيلشان‌ (اگر نام‌ اقدامات‌ آنان‌ را بتوان‌ خدمت‌گذاشت‌) قابل‌ مقايسه‌ با خدمات‌ و فداكاريهاي‌ بهزاد نبوي‌ نيست‌.
      (62) ساله‌، مسلمان‌ و ايراني‌ هستم‌! از وقتي‌ مكلف‌ شده‌ام‌ اگرمقبول‌ افتاده‌ باشد نماز و روزه‌ام‌ اگر بيش‌ از تكاليف‌ نبوده‌ باشد كمتر ازآن‌ نبوده‌ است‌. خوشبختانه‌ از نظر مادي‌ حتي‌ يك‌ ريال‌ هم‌ مديون‌دولت‌ و نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ نيستم‌. طي‌ (26) سال‌ پس‌ از پيروزي‌انقلاب‌ و نه‌ فقط‌ چهار سال‌ حضور در مجلس‌، نه‌ (1)مترمربع‌ زمين‌، نه‌يك‌ اتومبيل‌، نه‌ يك‌ تلفن‌ و نه‌ كوچكترين‌ امتياز مادي‌ ديگري‌ از هيچ‌مرجع‌ دولتي‌ و وابسته‌ به‌ نظام‌ دريافت‌ نكرده‌ام‌. حتي‌ از امتياز قانون‌آزادگي‌ براي‌ ورود فرزندانم‌ به‌ دانشگاه‌ و يا معافيت‌ آنها از خدمت‌وظيفه‌ استفاده‌ نكرده‌ و از آنها خواستم‌ تنها به‌ تلاش‌ خود متكي‌ باشند.طي‌ چهار سال‌ حضور در ميان‌ شما نيز، جز حقوق‌ و پاداشهاي‌ ثابت‌دريافتي‌ از طريق‌ فيشهاي‌ بانكي‌ از هيچيك‌ از مزاياي‌ مستمر وغيرمستمر قانوني‌ و متداول‌ در تمام‌ ادوار مجلس‌ نظير اجاره‌ مسكن‌،هزينه‌ دفتر نمايندگي‌، كارمند، تلفن‌ همراه‌، اتومبيل‌، هزينه‌ اياب‌ وذهاب‌، وام‌ قرض‌ الحسنه‌ و غيره‌ حتي‌ يكبار هم‌ استفاده‌ نكرده‌ام‌. در طول‌اين‌ مدت‌ تنها به‌ درخواست‌ رئيس‌جمهور و براي‌ رساندن‌ پيامشان‌ به‌رئيس‌جمهور تركيه‌ و مذاكره‌ با مقامات‌ آن‌ كشور به‌ يك‌ سفر (48) ساعته‌مبادرت‌ كردم‌ كه‌ تلاشهايم‌ درجهت‌ تشويق‌ مقامات‌ ترك‌ به‌ جلوگيري‌ ازحضور نيروهاي‌ آمريكايي‌ در كشورشان‌ براي‌ حمله‌ به‌ عراق‌ و خستگي‌راه‌ با طرح‌ اتهام‌ مذاكره‌ با آمريكاييان‌ و جاسوسي‌ براي‌ آنان‌ از سوي‌خداترسان‌ و تقوي‌ پيشگان‌ ستاد ضداصلاحات‌ جبران‌ شد.
      بايد اضافه‌ كنم‌ كه‌ طي‌ (26) سال‌ خدمت‌ صادقانه‌ام‌ از سوي‌مخالفان‌ مختلف‌ و باهدف‌ بيرون‌ كردنم‌ از صحنه‌ پرونده‌هاي‌ متعددي‌برايم‌ تشكيل‌ شده‌ است‌. پرونده‌ بيانيه‌ الجزاير بر مبناي‌ اعلام‌ جرم‌بني‌صدر عليه‌ شهيد رجايي‌ و بنده‌. پرونده‌ قتل‌ شهيد رجايي‌ ساخته‌ وپرداخته‌ جناح‌ راست‌ و مختومه‌ شده‌ توسط‌ امام‌ راحل‌ و بالاخره‌جديدترين‌ آن‌ پرونده‌ پتروپارس‌ كه‌ در عين‌ حال‌ رسواترين‌ آنها نيزهست‌ و قاضي‌ محترم‌ پرونده‌ پس‌ از چندين‌ بار بازجويي‌ هنوز امكان‌تفهيم‌ اتهام‌ به‌ اينجانب‌ را نيافته‌ است‌. البته‌ درمورد اين‌ پرونده‌ نيزخوشبختانه‌ امروز با آغاز بهره‌برداري‌ از پروژه‌هاي‌ عظيم‌ پارس‌ جنوبي‌در عسلويه‌ و مشاهده‌ تحول‌ بزرگي‌ كه‌ از اين‌ رهگذر در اقتصاد و ارتقاءتواناييهاي‌ توليدي‌ و پيمانكاري‌ و اشتغال‌ كشور ايجاد شده‌ موافقان‌ وحتي‌ مخالفان‌ منصف‌ سياسي‌ حقير دريافته‌اند كه‌ چگونه‌ يك‌ افتخاربزرگ‌ ملي‌ و بزرگترين‌ افتخار زندگي‌ اجرايي‌ بنده‌ كه‌ حاصل‌ تلاش‌شبانه‌ روزي‌ مسؤولين‌، مديران‌ و كاركنان‌ پرتلاش‌، فداكار و شجاع‌ اين‌كشور بود و بنده‌ نيز سهم‌ كوچكي‌ در آن‌ داشتم‌ بعنوان‌ سند مجرميت‌بنده‌ و آن‌ عزيزان‌ مطرح‌ مي‌شود.
      گرچه‌ ماهيت‌ اين‌ پرونده‌سازان‌ برملا و رسوايي‌ پرونده‌هاي‌ مزبوربر همگان‌ روشن‌ شده‌ است‌ و همه‌ مي‌دانند اگر اين‌ از خدا بيخبران‌حتي‌ يكمورد از حقير نقطه‌ ضعفهاي‌ اينچنيني‌ داشتند تا بحال‌شديدترين‌ برخوردها را كرده‌ بودند ولي‌ بعيد نيست‌ پس‌ از اين‌ استعفاءهر يك‌ از پرونده‌هاي‌ ذكر شده‌ نبش‌ قبر شده‌ و يا پرونده‌هاي‌ جديدي‌در دستور كار قرار گيرد كه‌ پيشاپيش‌ رسوايي‌ و محكوميت‌ اين‌ نوع‌پرونده‌ سازيها براي‌ افكار عمومي‌ روشن‌ است‌. اما چرا استعفاء؟ براي‌پاسخ‌ به‌ اين‌ سؤال‌ مرور سريع‌ و اجمالي‌ روند حركت‌ اصلاحي‌ وتلاشهاي‌ اصلاح‌ طلبان‌ طي‌ چند سال‌ اخير را ضروري‌ مي‌دانم‌.
      پس‌ از مجموعه‌ تحركات‌ و اقداماتي‌ كه‌ به‌ انصراف‌ آقاي‌ مهندس‌ميرحسين‌ موسوي‌ از نامزدي‌ رياست‌ جمهوري‌ دوره‌ هفتم‌ انجاميد،آقاي‌ خاتمي‌ مناسبترين‌ گزينه‌ گروههاي‌ خط‌ امام‌ بشمار مي‌رفت‌.رايزنيها به‌ نتيجه‌ رسيد هرچند نگراني‌ از تكرار ماجراي‌ نامزدي‌ آقاي‌موسوي‌ همچنان‌ وجود داشت‌. در سوم‌ بهمن‌ 75 به‌ اتفاق‌ اعضاي‌شوراي‌ هماهنگي‌ گروههاي‌ خط‌ امام‌ به‌ ديدار آقاي‌ خاتمي‌ رفتيم‌، در آن‌ديدار آقاي‌ خاتمي‌ ضمن‌ دادن‌ مژده‌ پذيرش‌ نامزدي‌ رياست‌ جمهوري‌،به‌ ديدارشان‌ با رهبري‌ و عرضه‌ ديدگاههاي‌ خود درمورد نظام‌ و قانون‌اساسي‌ به‌ ايشان‌ و عدم‌ مخالفت‌ رهبري‌ با نامزديشان‌ اشاره‌ كرد. همه‌ مامشتاقانه‌ ستادهاي‌ انتخاباتي‌ ايشان‌ را برپا داشتيم‌ بدون‌ اينكه‌ اميدي‌ به‌پيروزي‌ داشته‌ باشيم‌. هر چه‌ به‌ انتخابات‌ نزديكتر مي‌شديم‌ و قرائن‌ وشواهد و نظر سنجي‌ها، افزايش‌ مداوم‌ آراء خاتمي‌ را نشان‌ مي‌دادشايعات‌ نگران‌كننده‌اي‌ درمورد مخالفت‌ بيت‌ رهبري‌ با نامزدي‌ وي‌مطرح‌ مي‌شد تا آنجا كه‌ آقايان‌ كروبي‌ و خوئيني‌ها چند روز پيش‌ ازبرگزاري‌ انتخابات‌ به‌ ديدار رهبري‌ شتافتند، رهبري‌ در آن‌ ديدارشايعات‌ مزبور راتكذيب‌ كردند و متني‌ توسط‌ آقايان‌ موسوي‌خوئيني‌ها و حجازي‌ بعنوان‌ خلاصه‌ مذاكرات‌ تهيه‌ و از سوي‌ملاقات‌كنندگان‌ صرفاً براي‌ اطلاع‌ اعضاي‌ ستادهاي‌ آقاي‌ خاتمي‌دراختيار آنها قرار گرفت‌. اما درست‌ در آخرين‌ روز تبليغات‌ انتخابات‌بيت‌ رهبري‌ با صدور اطلاعيه‌اي‌ اعلام‌ كرد چون‌ درمورد ديدار آقايان‌كروبي‌ و خوئيني‌ها با رهبري‌ مطالب‌ ضد و نقيض‌ فراواني‌ نقل‌ شده‌بدينوسيله‌ كليه‌ مطالب‌ مذكور تكذيب‌ مي‌گردد.
      بهر تقدير انتخابات‌ دوم‌ خرداد 76 منتهي‌ به‌ پيروزي‌ قاطع‌ آقاي‌خاتمي‌ گرديد و رهبري‌ پس‌ از اين‌ پيروزي‌ دوم‌ خرداد را حماسه‌ وبيمه‌كننده‌ انقلاب‌ ناميد. اين‌ موضعگيري‌، اصلاح‌ طلبان‌ را به‌ پشتيباني‌ايشان‌ از برنامه‌هاي‌ اصلاحي‌ خاتمي‌ اميدوار ساخت‌ و برغم‌ وجودبعضي‌ تكرويها تمام‌ تلاشها درجهت‌ ايجاد تعامل‌ مثبت‌ و اعتمادسازي‌با رهبري‌ سامان‌ يافت‌.
      در ماجراي‌ پرونده‌سازي‌ براي‌ كرباسچي‌، قتلهاي‌ زنجيره‌اي‌ و حتي‌(18) تير 78 و محاكمه‌ عبدالله نوري‌ كوشش‌ اصلاح‌ طلبان‌ همچنان‌تعامل‌ و اعتمادسازي‌ بود. بنده‌ در ديدار طولاني‌ و مفيد خصوصي‌(13) شهريور 78 با رهبري‌ به‌ ايشان‌ عرض‌ كردم‌ از موضعگيريهاي‌شما در ديدارهاي‌ قبلي‌ استنباطم‌ اين‌ است‌ كه‌ ما را نيز مدافع‌ انقلاب‌ ونظام‌ مي‌دانيد و از اين‌ نظر ميان‌ ما و رقباء اختلافي‌ قائل‌ نيستيد. همه‌ مامعتقديم‌ اگر اين‌ نظام‌ ساقط‌ شود به‌ استقلال‌، تماميت‌ ارضي‌ و حتي‌دين‌ مردم‌ لطمات‌ جدي‌ وارد خواهد شد. اختلاف‌ بر سر برداشتهاي‌گوناگون‌ از انقلاب‌، نظام‌ و چگونگي‌ اعتلاي‌ آن‌ و تعريفمان‌ از مردم‌است‌، اختلاف‌ بر سر مشي‌ها و روشهاي‌ رسيدن‌ به‌ اهداف‌ واحد است‌.دغدغه‌هاي‌ جناح‌ مقابل‌ رويگرداني‌ مردم‌ از اسلام‌ و انقلاب‌ و رشد به‌اصطلاح‌ غيرخودي‌ها در صورت‌ تداوم‌ اصلاحات‌ و روش‌ پيشنهادي‌آنان‌ سركوب‌ و مخالفت‌ با مشي‌ تبديل‌ محارب‌ به‌ مخالف‌ و مخالف‌ به‌موافق‌ است‌.
      برعكس‌ اصلاح‌ طلبان‌ معتقدند در اثر شكست‌ اصلاحات‌، مردم‌ ازاسلام‌ و انقلاب‌ رويگردان‌ خواهند شد و روش‌ پيشنهاديشان‌ تأكيدبرحاكميت‌ قانون‌ و رعايت‌ حقوق‌ و آزاديهاي‌ شهروندي‌ است‌.
      ما معتقديم‌ مردم‌ با اسلام‌، انقلاب‌، نظام‌ و ولايت‌ با همان‌ قرائت‌ وتعريفي‌ كه‌ در جريان‌ انقلاب‌ (22) بهمن‌ و حتي‌ سالهاي‌ آغازين‌ انقلاب‌رواج‌ داشت‌ مشكلي‌ ندارند، مشكل‌ قرائتها و تفاسير بي‌سابقه‌اي‌ است‌كه‌ امروز بنام‌ اسلام‌، انقلاب‌ و ولايت‌ ترويج‌ و تبليغ‌ مي‌شود. علت‌اقبال‌ مردم‌ به‌ خاتمي‌ نيز طرح‌ و دفاع‌ از همان‌ ديدگاههاي‌ اوليه‌ انقلاب‌به‌ روشي‌ روزآمد است‌ البته‌ رهبري‌ نظر بنده‌ را قبول‌ نداشتند و پيروزي‌خاتمي‌ را ناشي‌ از عوامل‌ ديگري‌ بجز ديدگاههاي‌ ايشان‌ مي‌دانستند.
      متأسفانه‌ پس‌ از پيروزي‌ قاطع‌ اصلاح‌طلبان‌ در انتخابات‌ دوره‌ ششم‌مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ اوضاع‌ بسرعت‌ تغيير كرد. ترور حجاريان‌،توقيف‌ فله‌اي‌ روزنامه‌هاي‌ اصلاح‌طلب‌، تصميم‌ شوراي‌ نگهبان‌ مبني‌ برابطال‌ انتخابات‌ تهران‌، نمايش‌ برنامه‌ريزي‌ شده‌ كنفرانس‌ برلين‌ ودستگيري‌ شركت‌كنندگان‌ در آن‌ كنفرانس‌ و غيره‌ كه‌ همگي‌ در فاصله‌ميان‌ انتخابات‌ و تشكيل‌ مجلس‌ ششم‌ بوقوع‌ پيوست‌ نشانگر تغييراستراتژي‌ و روشهاي‌ مقابله‌ با اصلاحات‌ بود.
      در ديدار ششم‌ ارديبهشت‌ 79 سران‌ جبهه‌ دوم‌ خرداد با رهبري‌، به‌ايشان‌ عرض‌ كردم‌ اگر بگوييم‌ در دوم‌ خرداد 76 مردم‌ نمي‌دانستند به‌چه‌ رأي‌ مي‌دهند در (29) بهمن‌ (78) ديگر چنين‌ فرضي‌ صحيح‌ نيست‌اين‌ رأي‌ افقهاي‌ جديدي‌ براي‌ دفاع‌ از كليت‌ نظام‌ باز كرده‌ است‌،روشهاي‌ دفاع‌ بسيار مهم‌ است‌. در كيهان‌ فرهنگي‌ آقايي‌ مي‌نويسد، مادو نوع‌ استبداد داريم‌، استبداد بدون‌ استدلال‌ و استبداد توام‌ با استدلال‌ولايت‌ فقيه‌ استبداد توأم‌ با استدلال‌ است‌. امروز اين‌ نوع‌ دفاع‌ از نظام‌مفيد نيست‌ و كسي‌ قبول‌ نمي‌كند شايد براي‌ زمان‌ نادرشاه‌ خوب‌ بود ومردم‌ آنزمان‌ مي‌گفتند استبداد توام‌ با استدلال‌ حداقل‌ بهتر از ريختن‌سرب‌ داغ‌ در حلق‌ افراد است‌. ما مي‌گوييم‌ اگر مردم‌ نباشند چاره‌اي‌جز توسل‌ به‌ خارجي‌ نداريم‌ و مردم‌ هم‌ يعني‌ كل‌ رأي‌ دهندگان‌ وشهروندان‌ و جمهور ناب‌ و غيرناب‌ نداريم‌.
      پس‌ از تشكيل‌ مجلس‌ ششم‌ و طرح‌ بحث‌ اصلاح‌ قانون‌ مطبوعات‌بمنظور جلوگيري‌ از برخوردهاي‌ غيرقانوني‌ با آنها رهبري‌ به‌ آقاي‌كروبي‌ و بنده‌ پيغام‌ دادند: باتوجه‌ به‌ اينكه‌ قانون‌ مطبوعات‌ اخيراً و دراواخر دوره‌ پنجم‌ اصلاح‌ شده‌ و هنوز در عمل‌ و اجراء مشكلات‌ آن‌مشخص‌ نشده‌ است‌ از نمايندگان‌ بخواهيد تا مشخص‌ نشدن‌ اشكالات‌آن‌، دست‌ به‌ تغيير قانون‌ نزنند در غيراينصورت‌ من‌ اين‌ اقدام‌ را سياسي‌تلقي‌ كرده‌ و در مقابل‌ آن‌ خواهم‌ ايستاد.
      فراكسيون‌ جبهه‌ دوم‌ خرداد در اجراي‌ نظر رهبري‌ تنها به‌ چند اصلاح‌كوچك‌ و ضروري‌ در قانون‌ بسنده‌ كرد ولي‌ وقتي‌ همين‌ موارد نيز به‌ جلسه‌علني‌ تقديم‌ شد، نامه‌ معروف‌ رهبري‌ صادر و جلوي‌ آنها گرفته‌ شد. از آن‌پس‌ شوراي‌ نگهبان‌ ممانعت‌ از بثمر رسيدن‌ طرحهاي‌ اصلاح‌ طلبانه‌مجلس‌ را در دستور كار خود قرار داد و با بدعتهاي‌ عجيب‌ مانع‌ از آن‌ شدكه‌ طي‌ چهار سال‌ گذشته‌ حتي‌ يك‌ قانون‌ ناظر بر تضمين‌ حقوق‌ و تحقق‌خواستهاي‌ سياسي‌ ـ اجتماعي‌ مردم‌ به‌ مرحله‌ اجراء درآيد و عملاًقوه‌ مقننه‌ را در زمينه‌ تصويب‌ اين‌ قبيل‌ قوانين‌ تعطيل‌ كرد.
      قوه‌ قضائيه‌ نيز برخورد با نمايندگاني‌ را كه‌ پا را از گليم‌ خود فراترنهاده‌ بودند آغاز نمود تا شايد مجلس‌ ششم‌ نه‌ تنها در تصويب‌ قوانين‌ناظر بر اهداف‌ اصلاحي‌ ناتوان‌ شود بلكه‌ جرأت‌ اظهارنظر درموردمسايل‌ مهم‌ مملكتي‌ را نيز نداشته‌ باشد. تعداد پرونده‌هايي‌ كه‌ براي‌نمايندگان‌ دوره‌ ششم‌ بعلت‌ نطقهاي‌ قبل‌ از دستور مصاحبه‌ها،سخنراني‌ها و حتي‌ اظهاراتشان‌ در مذاكرات‌ رسمي‌ تشكيل‌ شده‌ در تمام‌ادوار مجلس‌ بيسابقه‌ و گواه‌ اين‌ مدعاست‌. همچنين‌ برخي‌ از نهادهاي‌نظامي‌ به‌ كمك‌ قوه‌ قضائيه‌ شتافتند و با ايجاد و گسترش‌ دستگاههاي‌غيرقانوني‌ اطلاعات‌ موازي‌ مشي‌ نصرت‌ به‌ رعب‌ را تقويت‌ كردند وبالاخره‌ صدا و سيما نيز تصميم‌ گرفت‌ اصلاح‌طلبان‌ و مجلس‌ ششم‌ راهجو، تضعيف‌ و متهم‌ به‌ ناكارآمدي‌ در انجام‌ تعهدات‌ خود به‌ مردم‌ كند.بدين‌ ترتيب‌ نهادهاي‌ اجماعي‌ انتصابي‌، عملاً جانشين‌ جناح‌شكست‌ خورده‌ در چند انتخابات‌ پياپي‌ شدند. در چنين‌ شرايطي‌انتخابات‌ دور هشتم‌ رياست‌ جمهوري‌ فرارسيد. خاتمي‌ باتوجه‌ به‌شرايط‌ موجود، مايل‌ به‌ نامزدي‌ مجدد نبود ولي‌ اصرار بحق‌ اصلاح‌طلبان‌ كه‌ انصراف‌ وي‌ را دفن‌ اصلاحات‌ مي‌دانستند، او را وادار به‌شركت‌ مجدد در انتخابات‌ نمود ولي‌ متأسفانه‌ پيروزي‌ مجدد وپرشكوهتر وي‌ عبرت‌آموز و باعث‌ تغيير روشها نشد. بنده‌ پس‌ از اين‌پيروزي‌ تلاش‌ كردم‌ ديدار مجددي‌ با رهبري‌ داشته‌ باشم‌ و به‌ ايشان‌عرض‌ كنم‌ رأي‌ بيشتر خاتمي‌ در انتخابات‌ (18) خرداد 80، مؤيدصحت‌ ادعاي‌ بنده‌ در ديدار قبلي‌ و نشانه‌ اقبال‌ مردم‌ به‌ ديدگاهها وشعارهاي‌ طرح‌ و شناخته‌ شده‌ خاتمي‌ بوده‌ است‌ و بهتر است‌ نهادهاي‌انتصابي‌ بجاي‌ مقابله‌ با مردم‌ با آنان‌ همراه‌ شده‌ و يا حداقل‌ بيطرف‌باشند. متأسفانه‌ عليرغم‌ پيگيريهاي‌ مكرر امكان‌ چنين‌ ديداري‌ تاكنون‌نه‌ براي‌ بنده‌ و نه‌ بسياري‌ از همفكران‌ و همراهان‌ فراهم‌ نشد. بناچارتلاش‌ شد مطالب‌ بوسيله‌ نامه‌ و يا از طريق‌ نزديكان‌ با ايشان‌ درميان‌گذاشته‌ شود. سه‌ نامه‌ سربسته‌ كه‌ تاكنون‌ منتشر نشده‌ است‌ در فروردين‌،مرداد و ديماه‌ سال‌ 81 از سوي‌ برخي‌ مسؤولين‌ اجرايي‌، نمايندگان‌ ومسؤولين‌ گروههاي‌ سياسي‌ اصلاح‌ طلب‌ براي‌ ايشان‌ ارسال‌ و تقريباً درتمامي‌ آنها بر آمادگي‌ جهت‌ ملاقات‌ و توضيح‌ بيشتر نظريات‌ تأكيد شد،همچنين‌ در ديداري‌ كه‌ در (5) خرداد 81 با يكي‌ از نزديكان‌ رهبري‌داشتيم‌ به‌ ايشان‌ گفتم‌ هدف‌ ما تا مدتها اين‌ بود كه‌ مقام‌ رهبري‌، رهبري‌اصلاحات‌ را بدست‌ گيرند ولي‌ امروز انتظار ما اين‌ است‌ كه‌ رهبري‌نقش‌ فراجناحي‌ ايفاء كنند چرا كه‌ در غيراينصورت‌ مشكل‌ بزرگي‌ براي‌جنبش‌ اصلاحي‌ كه‌ قانوني‌ ومسالمت‌آميز است‌، ايجاد خواهد شد.نامبرده‌ در بخشي‌ از پاسخ‌ به‌ مطالب‌ بنده‌ و دوستان‌ ديگر اظهار داشت‌:توصيه‌ شما لازم‌ نيست‌ و رهبري‌ عمل‌ نكردن‌ فراجناحي‌ را خيانت‌مي‌داند. خشنود از اين‌ سخنان‌ و اميدوار به‌ اين‌ قبيل‌ رايزني‌ها توافق‌كرديم‌ ديدارها ادامه‌ يابد ولي‌ متأسفانه‌ اين‌ توافق‌ نيز از طرف‌ مقابل‌نقض‌ شد و بسياري‌ از اصلاح‌طلبان‌ در شرايطي‌ قرار گرفتند كه‌ حتي‌امكان‌ طرح‌ ديدگاهها و انتقادات‌ خود را نسبت‌ به‌ سياستهاي‌ كلان‌ وروندهاي‌ جاري‌ چه‌ به‌ شكل‌ مستقيم‌ و چه‌ به‌ شكل‌ غيرمستقيم‌نمي‌يافتند. نامه‌هاي‌ سربسته‌ آنان‌ يا بي‌پاسخ‌ مي‌ماند و يا پاسخهاي‌معترضانه‌ درپي‌ داشت‌. اگر هم‌ در موضعگيري‌هاي‌ علني‌ مطلبي‌متفاوت‌ با نظر رهبري‌ طرح‌ مي‌كردند، به‌ ضديت‌ با نظام‌ و ولايت‌ فقيه‌متهم‌ مي‌شدند و به‌ اين‌ ترتيب‌ جنبش‌ اصلاحي‌، عملاً با بن‌بست‌پيش‌بيني‌ شده‌ در انتخابات‌ دور دوم‌ رياست‌ جمهوري‌ خاتمي‌ روبروشده‌ بود. براي‌ بن‌بست‌ شكني‌ پيشنهاد شد اصلاح‌طلبان‌ از تمامي‌ظرفيتهاي‌ قانوني‌ خود بهره‌ و با طرح‌ مسايل‌ مهم‌ در قالب‌ رفراندوم‌،حداقل‌ از سد شوراي‌ نگهبان‌ عبور كنند. برخي‌ از چهره‌هاي‌ شاخص‌اصلاحات‌، رفراندوم‌ را به‌ مصلحت‌ نديدند و دولت‌ با تقديم‌ «لايحه‌اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌» براي‌ جلوگيري‌ از ردصلاحيتهاي‌ سليقه‌اي‌ وبي‌ضابطه‌ و «لايحه‌ تبيين‌ اختيارات‌ رياست‌ جمهوري‌» بمنظورجلوگيري‌ از نقض‌ قانون‌ اساسي‌ و حقوق‌ شهروندي‌، اصلاح‌طلبان‌ را به‌گشوده‌ شدن‌ راهي‌ فراروي‌ حركت‌ اصلاحي‌ اميدوار ساخت‌. لوايح‌مزبور، مورد حمايت‌ و پشتيباني‌ كليه‌ اصلاح‌طلبان‌ قرار گرفت‌ و پس‌ ازتصويب‌ مجلس‌ به‌ شوراي‌ نگهبان‌ ارجاع‌ شد. همزمان‌ ديدارهاي‌متعددي‌ از سوي‌ رؤساي‌ جمهور و مجلس‌ و سايرين‌ با رهبري‌ وشوراي‌ نگهبان‌ بمنظور جلوگيري‌ از رد اين‌ دولايحه‌ توسط‌ آن‌ شوراصورت‌ گرفت‌ كه‌ متأسفانه‌ همگي‌ بي‌ثمر بود و نهاد مزبور باتوجه‌ به‌برنامه‌ از پيش‌ تدارك‌ شده‌ براي‌ انتخابات‌ دوره‌ هفتم‌، از نظر خودعدول‌ ننمود. اصلاح‌طلبان‌ كه‌ نسبت‌ به‌ آينده‌ كشور و انقلاب‌ بيمناك‌بوده‌ و آنچه‌ را در انتخابات‌ دوره‌ هفتم‌ رخ‌ داد را پيش‌بيني‌ مي‌كردند،اولاً با ارسال‌ نامه‌اي‌ سرگشاده‌ و محترمانه‌ به‌ رهبري‌، مشكلات‌ ونگراني‌ها را با ايشان‌ درميان‌ گذاشتند كه‌ متأسفانه‌ با واكنشهاي‌ بسيارمنفي‌ ازسوي‌ برخي‌ محافظه‌كاران‌ روبرو شد و ثانياً بار ديگر بحث‌رفراندوم‌ براي‌ تغيير برخي‌ از مواد قانون‌ انتخابات‌ را در دستوركار قراردادند. آيين‌نامه‌ داخلي‌ مجلس‌ نيز در اين‌ زمينه‌ اصلاح‌ شد ولي‌ باتوجه‌به‌ برخي‌ مخالفتها، طرح‌ رفراندوم‌ متوقف‌ ماند و با تأكيد رهبري‌ برضرورت‌ احراز صلاحيت‌ نامزدها، بجاي‌ احراز عدم‌ صلاحيت‌ آنان‌ درسخنراني‌ قزوين‌ و قرارگرفتن‌ اين‌ موضوع‌ در دستور كار شوراي‌نگهبان‌، عملاً بحث‌ اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌ منتفي‌ گرديد. با چنين‌سابقه‌اي‌ و با كمك‌ دفاتر غيرقانوني‌ نظارتي‌ شوراي‌ نگهبان‌ و دستگاه‌اطلاعاتي‌ موازي‌، مقدمات‌ انتخابات‌ مجلس‌ هفتم‌ با هدف‌ قلع‌ و قمع‌اصلاح‌طلبان‌ و تشكيل‌ مجلس‌ فرمايشي‌ در غياب‌ ملت‌ و نامزدهاي‌دلخواه‌ آنان‌ فراهم‌ شد. پذيرش‌ چنين‌ شرايطي‌ ولو براي‌ كوتاه‌مدت‌،ديگر براي‌ اصلاح‌طلبان‌ قابل‌ تحمل‌ نبود و براي‌ مقابله‌ با آن‌ ناچار به‌بهره‌گيري‌ از كليه‌ ظرفيتهاي‌ قانوني‌ و روشهاي‌ مسالمت‌آميز نظيراعتراض‌ و هشدار، تحصن‌، عدم‌ شركت‌ در انتخابات‌ و استعفاء شدند.آنان‌ كه‌ از دور دستي‌ بر آتش‌ دارند، بدون‌ توجه‌ به‌ سوابقي‌ كه‌ به‌ اختصاربيان‌ شد، اصلاح‌طلبان‌ را به‌ تندروي‌ در شرايط‌ كنوني‌ و يا محافظه‌كاري‌در گذشته‌ متهم‌ مي‌كنند. 
      موضوع‌ ديگر، جماعتي‌ استعفاي‌ ما را نقطه‌ پايان‌ اصلاحات‌ درچارچوب‌ قانون‌ اساسي‌ و شكست‌ آن‌ ارزيابي‌ مي‌كنند. قطعاً چنين‌برداشتي‌ صحيح‌ نيست‌. ما كماكان‌ بر اين‌ باوريم‌ كه‌ قانون‌ اساسي‌جمهوري‌ اسلامي‌ علي‌رغم‌ كاستي‌ها كه‌ در زمان‌ مناسب‌ قابل‌ تغيير واصلاح‌ خواهد بود، چارچوب‌ قابل‌ قبولي‌ براي‌ تداوم‌ اصلاحات‌ است‌.مشكل‌ اصلي‌ امروز ما قانون‌ اساسي‌ و ساختار حقوقي‌ قدرت‌ نبوده‌،بلكه‌ مشكل‌ تاريخي‌ ساختار واقعي‌ قدرت‌ است‌. مادام‌ كه‌ اين‌ ساختارتغيير نكند، اصلاح‌ قانون‌ اساسي‌ نمي‌تواند ضامن‌ تحقق‌ مردم‌سالاري‌باشد چنانكه‌ با وجود قانون‌ اساسي‌ مشروطه‌ كه‌ تقريباً ترجمه‌ قانون‌اساسي‌ نظامهاي‌ مشروطه‌ اروپايي‌ بود، رژيم‌ مشروطه‌ در زمان‌ رضاشاه‌و محمدرضا شاه‌ به‌ يكي‌ از مخوفترين‌ رژيمهاي‌ استبدادي‌ كه‌ در آن‌شاه‌ به‌ مراتب‌ مطلق‌العنان‌تر و غيرپاسخگوتر از شاهان‌ عصر سلطنت‌مطلقه‌ بود استحاله‌ شد. امروز نيز ما دچار همان‌ مشكليم‌، تفسيرهاي‌بدعت‌آلود از قانون‌ اساسي‌ كه‌ توسط‌ اقتدارگرايان‌ و استبدادطلبان‌ وبراي‌ جلوگيري‌ از توفيق‌ حركت‌ اصلاحي‌ صورت‌ گرفته‌ است‌،بزرگترين‌ ضربه‌ را به‌ اعتقاد مردم‌ به‌ قانون‌ اساسي‌ وارد كرده‌ و اين‌تصور را خصوصاً در ميان‌ روشنفكران‌ و جوانان‌ ايجاد كرده‌ است‌ كه‌تداوم‌ اصلاحات‌ در چارچوب‌ چنين‌ قانوني‌ ميسر نيست‌. 
      ملت‌ ايران‌ و جهانيان‌ بايد بدانند در قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌،هيچ‌ قدرت‌ فراقانوني‌ و هيچ‌ اختيار فوق‌ قانون‌ اساسي‌ وجود ندارد. كليه‌مقامها و نهادها براساس‌ قانون‌ اساسي‌ و در ذيل‌ آن‌ تعريف‌ مي‌شوند وهمگي‌ در مقابل‌ ملت‌ و يا نمايندگان‌ آن‌ پاسخگو هستند. وظايف‌ واختيارات‌ كليه‌ مقامات‌ و مسؤولين‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در قانون‌ اساسي‌احصاء شده‌ و اين‌ اختيارات‌، سقف‌ و حداكثر اختيارات‌ هر مقام‌ مسؤولي‌است‌. رهبري‌ نيز از اين‌ قاعده‌ مستثني‌' نيست‌. وظايف‌ و اختيارات‌ ايشان‌در اصول‌ مختلف‌ قانون‌ اساسي‌ به‌ روشني‌ مشخص‌ و در اصل‌ (110)دقيقاً احصاء شده‌ است‌ كه‌ در ميان‌ آنها علي‌القاعده‌ و در صورت‌ پذيرش‌جمهوريت‌ نظام‌، صدور فرمان‌ همه‌پرسي‌ و امضاء حكم‌ رياست‌ جمهوري‌از وظايف‌ رهبري‌ خواهد بود و نه‌ اختيارات‌. مطلقيت‌ ولايت‌ مندرج‌ دراصلاحيه‌ قانون‌ اساسي‌ نيز تنها درمورد احكام‌ شرعي‌ موضوعيت‌ داشته‌ ورهبر را بر قانون‌ اساسي‌ حاكم‌ نمي‌كند. ما بر اين‌ باوريم‌ كه‌ طبق‌ قانون‌اساسي‌، رهبري‌ نهادي‌ فراجناحي‌ و مظهر حاكميت‌ و وحدت‌ ملي‌ است‌ ودرصورتيكه‌ هدف‌ قانونگذار غير از اين‌ بود، علي‌القاعده‌ مي‌بايست‌ دوره‌رهبري‌ نيز نظير ساير مسؤوليتها محدود مي‌بود. 
      طبق‌ قانون‌ اساسي‌، نهادهاي‌ اجماعي‌ نظير قوه‌ قضائيه‌، شوراي‌نگهبان‌، صدا و سيما، نيروهاي‌ مسلح‌، مي‌بايست‌ نظير رهبري‌، بيطرف‌باشند و مداخله‌ آنان‌ در مناقشات‌ سياسي‌ ميان‌ جناحهاي‌ قانوني‌ ولو به‌بهانه‌ دفاع‌ از انقلاب‌ و نظام‌، نقض‌ آشكار قانون‌ اساسي‌ است‌. 
      در فصول‌ و اصول‌ متعدد قانون‌ اساسي‌، حقوق‌ و آزاديهاي‌ ملت‌ به‌شكل‌ مناسبي‌ تضمين‌ شده‌ و درصورت‌ قانونمند و اجراء شدن‌ آنهابسياري‌ از شعارهاي‌ اصلاحي‌ و مطالبات‌ مردم‌ را پاسخگو خواهد بود.بنابراين‌ مشكل‌ امروز ما نه‌ قانون‌ اساسي‌ و ساختار قدرت‌ كه‌ ساختارواقعي‌ قدرت‌ و تفاسير اقتدارگرايانه‌ و استبدادخواهانه‌ از آن‌ قانون‌است‌. از اينرو كماكان‌ قانون‌ اساسي‌ را بعنوان‌ ميثاق‌ ملي‌، تنها محمل‌موجود براي‌ تداوم‌ اصلاحات‌ دموكراتيك‌ مي‌دانيم‌ و با تمام‌ قوا باناقضين‌ آن‌ و كليه‌ اقدامات‌ فراقانوني‌ ولو تحت‌ عناويني‌ نظير حكم‌حكومتي‌ مخالفت‌ خواهيم‌ كرد. ضمناً آنانكه‌ اصلاحات‌ در چارچوب‌قانوني‌ اساسي‌ را نفي‌ مي‌كنند خود، هيچ‌ بديل‌ قابل‌ قبول‌ و قابل‌اجرايي‌ پيشنهاد نمي‌نمايند. 
      برخي‌ از دلسوزان‌ و موجهين‌ از اينكه‌ استعفاي‌ بنده‌ و سايردوستان‌، مقابله‌ با نظام‌ تلقي‌ و به‌ تقويت‌ مخالفان‌ آن‌ منجر شود، ابرازنگراني‌ كردند، ضمن‌ احترام‌ به‌ ايشان‌ عرض‌ مي‌كنم‌ اولاً بنده‌ دفاع‌ ازنظام‌ را به‌ معناي‌ تبعيت‌ بي‌چون‌ و چرا از اقدامات‌ خلاف‌ و غيرقابل‌توجيه‌... (رئيس‌ ـ وقت‌ جناب‌ عالي‌ تمام‌ است‌)، (3)،(4) دقيقه‌ ديگرمن‌ وقت‌ مي‌خواهم‌ (رئيس‌ ـ بفرماييد) خلاف‌ و غيرقابل‌ توجيه‌ يك‌ ياچند نفر يا نهاد كه‌ عملكردشان‌ مؤيد عدم‌ درك‌ صحيح‌ مصالح‌ كشور ونظام‌ بوده‌ است‌ نمي‌دانم‌. به‌ اعتقاد ما در شرايط‌ كنوني‌، دفاع‌ از اسلام‌انقلاب‌، انقلاب‌ (22) بهمن‌ امام‌، جمهوريت‌ نظام‌ و اصلاحات‌ برآمده‌از حماسه‌ دوم‌ خرداد و مقابله‌ با منحرف‌كنندگان‌ آنها در هر درجه‌ ومقامي‌ است‌، نه‌ سكوت‌ دربرابر آن‌.
      ثانياً اگر مخالفان‌ انقلاب‌ و نظام‌، امروز قوي‌ شده‌ و چنگ‌ و دندان‌نشان‌ مي‌دهند، آيا بدليل‌ اعتراض‌ اصلاح‌ طلبان‌ به‌ سياستهاي‌ ناصواب‌،نظير توقيف‌ فله‌اي‌ مطبوعات‌، سركوب‌ دانشجويان‌، پرونده‌سازي‌ وبازداشت‌ فعالان‌ سياسي‌ و تحصن‌ و استعفاي‌ آنان‌ در اعتراض‌ به‌انتخابات‌ نمايشي‌ است‌ و يا به‌ دليل‌ اتخاذ خود آن‌ سياستهاي‌ ناصواب‌و برگزاري‌ انتخابات‌ آنچناني‌؟ صريحاً اعلام‌ مي‌كنم‌ استعفاي‌ ما به‌معناي‌ مقابله‌ با نظام‌ و تقويت‌ مخالفان‌ انقلاب‌ و جمهوري‌ اسلامي‌نيست‌. راه‌ آينده‌ ما، نه‌ انقلاب‌، نه‌ نگاه‌ به‌ حمايت‌ خارجي‌، نه‌ انزوا وانفعال‌ و سياست‌گريزي‌، نه‌ تمكين‌ نسبت‌ به‌ وضع‌ موجود به‌ بهانه‌ حفظ‌نظام‌ و وحدت‌ داخلي‌ در مقابل‌ دشمن‌ خارجي‌ و نه‌ دنبال‌ مقصر گشتن‌و متهم‌ ساختن‌ اين‌ و آن‌ و تقسيم‌ تقصير ميان‌ جبهه‌ اصلاحات‌ است‌. راه‌آينده‌ ما كماكان‌، استمرار حركت‌ اصلاح‌طلبي‌ قانوني‌ و مسالمت‌آميز بااتكاء به‌ رأي‌ مردم‌ و انتخابات‌ آزاد و قانوني‌ و ساماندهي‌ و گسترش‌ وسازماندهي‌ فعاليتهاي‌ قانوني‌ براي‌ مقابله‌ با هر روند غيرقانوني‌،فراقانوني‌ و در يك‌ كلام‌ مشي‌ خودكامانه‌ در اداره‌ نظام‌ است‌. شعار ماكماكان‌ همان‌ شعار اصلي‌ انقلاب‌ و اصلاحات‌ يعني‌ استقلال‌، آزادي‌،جمهوري‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ بياري‌ خدا با حمايت‌ مردم‌، همه‌ را دعوت‌به‌ پذيرش‌ آنها با قرائتهاي‌ انقلاب‌ و امام‌ خواهيم‌ كرد. 
      به‌ اعتقاد ما براي‌ ايران‌ اسلامي‌ در جهان‌ امروز، حفظ‌ استقلال‌،تماميت‌ ارضي‌، منافع‌ و امنيت‌ ملي‌، تنها در سايه‌ افزايش‌ مشروعيت‌نظام‌ در داخل‌ و تنش‌ زدايي‌، عادي‌سازي‌ روابط‌ با دولتهاي‌ جهان‌،اجتناب‌ از سياستهاي‌ ماجراجويانه‌ و بحران‌آفرين‌ در خارج‌ ميسراست‌، ما بر اين‌ باوريم‌ كه‌ كاهش‌ حمايت‌ و مشروعيت‌ مردمي‌ نظام‌ درداخل‌ و طرح‌ شعارهاي‌ تند و توخالي‌ و دشمن‌تراشي‌ در خارج‌، عمل‌نافي‌ استقلال‌ ملي‌ در جهان‌ تك‌قطبي‌ كنوني‌ است‌ و بايد از اتخاذ چنين‌سياستهايي‌ اكيداً خودداري‌ كرد. 
      براي‌ حفظ‌ آزادي‌ و حقوق‌ ملت‌، مصرح‌ در قانون‌ اساسي‌ بياري‌خدا همچنان‌ با كسانيكه‌ قصد حاكميت‌ استبداد با پوشش‌ دين‌ دارندمقابله‌ خواهيم‌ كرد. بمنظور پاسداري‌ از جمهوري‌ اسلامي‌ دربرابركسانيكه‌ هدم‌ اساس‌ آنرا هدف‌ قرار داده‌اند خواهيم‌ ايستاد ومردم‌سالاري‌ واقعي‌ را در چارچوب‌ قانون‌ اساسي‌ مستقر خواهيم‌ كرد. 
      ملت‌ هوشيار و شرافتمند! نمايندگي‌ شما بالاترين‌ افتخاري‌ است‌كه‌ در طول‌ زندگي‌ نصيبم‌ شده‌ است‌ و شانه‌ خالي‌ كردن‌ از آن‌ راناسپاسي‌ در حق‌ شما مردم‌ آزاده‌ و فهيم‌ مي‌دانم‌ ولي‌ آنجا كه‌ در مقام‌نمايندگي‌ نتوان‌ حقوق‌ ملت‌ را استيفاء كرد، لاجرم‌ با استعفاء بايدتضييع‌ حقوق‌ آنان‌ را فرياد زد و من‌ اين‌ استعفاء را ولو در فرصت‌ اندكي‌كه‌ بپايان‌ دوره‌ ششم‌ مانده‌، اقدامي‌ ضروري‌ و گامي‌ در راه‌ اعتراض‌ به‌تضييع‌ حقوق‌ شما و عمل‌ به‌ عهدي‌ كه‌ با شما بسته‌ام‌ مي‌دانم‌. 
      از شما مردم‌ شريف‌ و موكلين‌ محترم‌ بخاطر تقصير و قصورهايي‌كه‌ از سر ناآگاهي‌ و يا ناتواني‌ در ايفاي‌ وظايف‌ نمايندگي‌ شما داشته‌ام‌پوزش‌ مي‌طلبم‌. 
      از همكاران‌ و خصوصاً رئيس‌ محترم‌ مجلس‌ بابت‌ كاستي‌هايي‌ كه‌در اداي‌ تكاليف‌ داشته‌ام‌ عذرخواهي‌ مي‌كنم‌ و از اينكه‌ در سه‌ سالي‌ كه‌نامزد نايب‌رئيسي‌ مجلس‌ شدم‌، رأي‌ اعتماد خود را از من‌ دريغ‌ نكردندو همچنين‌ بابت‌ آراء مثبتي‌ كه‌ به‌ استعفايم‌ خواهند داد سپاسگزارم‌.
از رئيس‌جمهور و مسؤولين‌ اجرايي‌ محترم‌ نيز بابت‌ ضعفهاي‌احتمالي‌ در حمايت‌ از دولت‌ اصلاحات‌ پوزش‌ مي‌طلبم‌ و همگي‌ را به‌خداي‌ سبحان‌ و منان‌ مي‌سپارم‌. 
      خداوندا! تو خود شاهدي‌ كه‌ آنچه‌ بيان‌ داشتم‌ با صدق‌ و اخلاصي‌تمام‌ و صرفاً از سر دلسوزي‌ نسبت‌ به‌ كشور، حقوق‌ ملت‌، انقلاب‌ ونظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ بود و در آن‌ رضايت‌ تو را مدنظر داشتم‌. 
      «و ما اريد الا الاصلاح‌، عليه‌ توكلت‌ و اليه‌ انيب‌» 
      والسلام‌عليكم‌ و رحمة‌الله
      (عده‌اي‌ از نمايندگان‌ ـ احسنت‌) 
      در ضمن‌ من‌ بخشهايي‌ را كه‌ زيادتر بود به‌ مطبوعات‌ ارائه‌ مي‌دهم‌.
      رئيس‌ ـ خواهش‌ مي‌كنم‌، بفرماييد.
      مخالف‌ را دعوت‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ اولين‌ مخالف‌، آقاي‌ قوامي‌ هستند.
      نوش‌آبادي‌ ـ اخطار قانون‌ اساسي‌ دارم‌. 
      رئيس‌ ـ آقاي‌ نوش‌آبادي‌ مي‌خواهد اخطار قانون‌ اساسي‌ بدهد،بفرماييد.
      حاج‌آقاي‌ قوامي‌! اجازه‌ بدهيد نماينده‌ ورامين‌ اخطار قانون‌ اساسي‌را به‌ من‌ بدهند، بفرماييد. 
      حسين‌ نوش‌آبادي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      اخطار بنده‌، اصل‌ پنجم‌ قانون‌ اساسي‌ است‌. در زمان‌ غيبت‌حضرت‌ وليعصر ـ عجل‌الله تعالي‌ فرجه‌ الشريف‌ ـ در جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌، ولايت‌ امر و امامت‌ امت‌ بر عهده‌ فقيه‌ عادل‌ و باتقوي‌، آگاه‌ به‌زمان‌، شجاع‌، مدير و مدبر است‌ كه‌ طبق‌ اصل‌ يكصدوهفتم‌، عهده‌دارآن‌ مي‌گردد. من‌ فكر مي‌كنم‌ كه‌ صحبتهاي‌ جناب‌ آقاي‌ نبوي‌، دلايل‌استعفاي‌ ايشان‌ نبوده‌، بلكه‌ ايشان‌ دارند به‌ بهانه‌ استعفاء با ولايت‌ فقيه‌مخالفت‌ مي‌كنند (همهمه‌ نمايندگان‌) اجازه‌ بدهيد؟ درواقع‌ صحبتهاي‌ايشان‌، سوء استفاده‌ از تريبون‌ مقدس‌ مجلس‌ است‌ براي‌ مخدوش‌ساختن‌ نظام‌ ولايي‌ است‌. متهم‌ كردن‌ رهبري‌ نظام‌ به‌ مخالفت‌ بااصلاحات‌ و شخص‌ رئيس‌جمهور يك‌ توهم‌ است‌. 
      رئيس‌ ـ اين‌ اخطار قانون‌ اساسي‌ است‌ به‌ من‌؟ 
      نوش‌آبادي‌ ـ بله‌، اصل‌ پنجم‌ قانون‌ اساسي‌ است‌ حاج‌آقا! 
      رئيس‌ ـ شما مي‌توانيد مصاحبه‌ كنيد، بعد بياييد نطق‌ كنيد، هرنظري‌ داريد بدهيد ولي‌ اخطار قانون‌ اساسي‌ را بايد به‌ من‌ بگوييد! 
      نوش‌آبادي‌ ـ حاج‌آقا! اين‌ روند، روند درستي‌ براي‌ استعفاءنيست‌، درواقع‌ اين‌ يك‌ سوء استفاده‌ است‌ براي‌ نطقهايي‌ كه‌ شايدآقايان‌ مي‌توانند از طريق‌ معمول‌ اعمال‌ كنند ولي‌ متأسفانه‌ اين‌ شيوه‌،شيوه‌ درستي‌ نيست‌. مقايسه‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ با نظامهاي‌شاهنشاهي‌ و مشروطه‌ اروپايي‌... 
      رئيس‌ ـ خوب‌ شما حداقل‌ مي‌آمديد مخالف‌ صحبت‌ مي‌كرديد. 
      نوش‌آبادي‌ ـ تطبيق‌ قدرت‌ ناشي‌ از ولايت‌ فقيه‌ با قدرت‌ ناشي‌ ازنظامهاي‌ سلطنتي‌، مشابه‌ دانستن‌ اختيارات‌ رهبري‌ اسلامي‌ (رئيس‌ ـوارد نيست‌، نمي‌خواهم‌ قطع‌ كنم‌) با نظام‌ طاغوتي‌ يك‌ مقايسه‌
      غلط‌ و بي‌معناست‌ كه‌ ناشي‌ از عدم‌ درك‌ حكومت‌ اسلامي‌ با ساير...(همهمه‌ نمايندگان‌)
      رئيس‌ ـ بسيار خوب‌، ببين‌ آقاي‌ نوش‌آبادي‌ جان‌! من‌ نمي‌خواهم‌قطع‌ كنم‌، بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ آقاي‌ قوامي‌ بفرماييد.
      سيدناصر قوامي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      «رب‌ اشرح‌ لي‌ صدري‌ ويسرلي‌امري‌ واحلل‌ عقدة‌ من‌لساني‌، يفقهوا قولي‌»
      «اللهم‌ انا نشكوا اليك‌ فقد نبينا و غيبة‌ ولينا و كثرة‌ عدونا و قلة‌ عددنا وشدة‌الفتن‌ بنا و تظاهرالزمان‌ علينا»
      با عرض‌ تسليت‌ به‌ پيشگاه‌ مقدس‌ ولي‌عصر امام‌ زمان‌ ـ عجل‌الله تعالي‌فرجه‌ الشريف‌ ـ و مراجع‌ عاليقدر و مسلمانان‌ جهان‌ بمناسبت‌ ايام‌ شهادت‌حضرت‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌ ـ عليه‌الصلوة‌ والسلام‌ ـ و رحلت‌ عظماي‌نبي‌مكرم‌ اسلام‌، حضرت‌ خاتم‌الانبياء، محمد مصطفي‌ ـ صلي‌الله عليه‌ و آله‌و سلم‌ ـ (حضار صلوات‌ فرستادند) و با درود به‌ ارواح‌ پاك‌ و مطهر انبياء واولياء و ائمه‌ هدي‌ ـ عليهم‌ صلوات‌الله  ـ و ارواح‌ شهداي‌ اسلام‌ و شهداي‌انقلاب‌ اسلامي‌ و درود بي‌پايان‌ الهي‌ به‌ روح‌ بلند حضرت‌ امام‌ خميني‌ـ رضوان‌الله تعالي‌ عليه‌ ـ (حضار صلوات‌ فرستادند) و با عرض‌ تحيت‌ و سلام‌به‌ ملت‌ آگاه‌ و سرافراز ايران‌ و شما نمايندگان‌ محترم‌ و با كسب‌ اجازه‌ ازمحضر حضرت‌ آيت‌ الله كروبي‌، رياست‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌،از خداوند قادر متعال‌ كمك‌ و مدد مي‌طلبم‌ كه‌ مرا در بيان‌ دلايل‌ مخالفت‌با استعفاي‌ برادر مبارز و مجاهد و گرانقدر، جناب‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌ ياري‌نمايد «انه‌ خير ناصر و معين‌». 
      حقير به‌ دقت‌ به‌ سخنان‌ خوب‌ و منطقي‌ و دلنشين‌ ايشان‌ گوش‌كردم‌. رنجنامه‌اي‌ بود كه‌ بيان‌ شد و لذا دلايل‌ خويش‌ را در مخالفت‌ بااستعفاي‌ ايشان‌ اعلام‌ مي‌دارم‌. اسم‌ بهزاد نبوي‌ براي‌ هر ايراني‌ و بلكه‌هر آزاديخواه‌ اسمي‌ آشنا و چهره‌ ايشان‌ در جامعه‌ ما بعنوان‌ يك‌ رجل‌سياسي‌ و در عين‌ حال‌ داراي‌ انديشه‌هاي‌ بلند اقتصادي‌ و مديريتي‌،چهره‌اي‌ درخشان‌ است‌. شمه‌اي‌ از سوابق‌ مبارزاتي‌ ايشان‌ در دوران‌ستمشاهي‌ را بعرض‌ همكاران‌ و ملت‌ عزيز مي‌رسانم‌.
      جناب‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌ حدود (7) سال‌ دوران‌ بسيار مهم‌ زندگي‌خويش‌ را در مبارزه‌ و مجاهده‌ عليه‌ ظلم‌ و استبداد، در زندان‌ گذراند.ايشان‌ در زندان‌ و خارج‌ از زندان‌ براي‌ اينكه‌ مذهبي‌ها را از شر منافقين‌كوردل‌ مصون‌ بدارد، تلاش‌ وافري‌ نمود و تشكلهاي‌ مذهبي‌ را در زندان‌و در خارج‌ زندان‌ ايجاد كرد و از افتادن‌ جوانان‌ در دام‌ ماركسيست‌هاجلوگيري‌ نمود. بهزاد نبوي‌ با تشكيل‌ سازمان‌ مجاهدين‌ انقلاب‌اسلامي‌، جلو شرارتهاي‌ منافقين‌ را گرفت‌. بهزاد نبوي‌ با همرزم‌ وهمفكر خود شهيد رجايي‌ در دو جبهه‌ مبارزه‌ كرد. جبهه‌ نظام‌ فاسدپهلوي‌ و جبهه‌ نفاق‌ ولذا منافقين‌ بشدت‌ با ايشان‌ كينه‌ورزي‌ مي‌كردندزيرا مي‌دانستند كه‌ بهزاد نبوي‌، چهره‌ كريه‌ آنان‌ را افشاء خواهد نمود.بهزاد نبوي‌ در مقابل‌ استبداد و جنايات‌ بي‌حد و حصر نظام‌ ستمشاهي‌،همواره‌ ايستادگي‌ كرد و در پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ نقشي‌ اساسي‌ داشت‌.الحق‌ ايشان‌ مصداق‌ اين‌ آيه‌ شريفه‌ قرآن‌ است‌ كه‌ مي‌فرمايد «الذين‌ جاهدوافينا لنهدينهم‌ سبلنا»، خداوند راه‌ حق‌ و باطل‌ را براي‌ مجاهدان‌ نشان‌مي‌دهد بويژه‌ اينكه‌ جهاد در راه‌ خداوند همراه‌ با تقوي‌ باشد. 
      «قال‌الله تبارك‌ و تعالي‌: ان‌ تتقوا الله يجعل‌ له‌ فرقانا» كسيكه‌ براساس‌ تقواي‌الهي‌ بر عليه‌ ستمگران‌ و ستم‌ پيشگان‌ همراه‌ با تقوي‌ مبارزه‌ كند، مسيرحق‌ و باطل‌ براي‌ او روشن‌ خواهد شد. فلذا مسير حق‌ و راه‌ باطل‌ براي‌بهزاد نبوي‌ كاملاً روشن‌ است‌. ايشان‌ پس‌ از پيروزي‌ شكوهمند انقلاب‌اسلامي‌ به‌ رهبري‌ حضرت‌ امام‌ ـ رضوان‌الله تعالي‌عليه‌ ـ باتوجه‌ به‌ اعتقادعميقي‌ كه‌ به‌ انقلاب‌ و رهبري‌ آن‌ داشتند و دارند و براي‌ پيروزي‌ آن‌ تاپاي‌ جان‌ در مقابل‌ شكنجه‌هاي‌ وحشيانه‌ ساواك‌ ايستادگي‌ كرده‌ بودند،براي‌ تثبيت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ وارد ميدان‌ شدند و تا به‌ امروز همواره‌ وهميشه‌ در عرصه‌هاي‌ مختلف‌ سياسي‌، اقتصادي‌، اجتماعي‌، فرهنگي‌،مديريتي‌، خالصانه‌ و مخلصانه‌ تمام‌ توان‌ خويش‌ را بكار بستند براي‌تقويت‌ نظام‌ و انقلاب‌ و پياده‌ شدن‌ اهداف‌ و آرمانهاي‌ حضرت‌ امام‌ـ رضوان‌الله تعالي‌عليه‌ ـ در عرصه‌هاي‌ مختلف‌ حضوري‌ جدي‌ داشتند.نبايد بهزاد نبوي‌ ولو مدت‌ كوتاهي‌ كه‌ از مجلس‌ مانده‌ است‌، از مجلس‌خارج‌ شود، اين‌ است‌ سوابق‌ درخشان‌ او كه‌ شمه‌اي‌ بعرض‌ رسيد. 
      بهزاد نبوي‌ هرجا كه‌ مصالح‌ ملي‌ و منافع‌ مردم‌ را تشخيص‌مي‌دادند، فارغ‌ از گروه‌گرايي‌ با نيروهاي‌ منتسب‌ به‌ جناحهاي‌ مختلف‌همكاري‌ مي‌كردند، دوست‌ و دشمن‌ از اطاعت‌ ايشان‌ از نظام‌ و حفظ‌سلسله‌مراتب‌ آگاهند. در عين‌ آزادي‌ و آزادانديشي‌ و بيان‌ نظرات‌ ومواضع‌، سلسله‌ مراتب‌ اداري‌ را كاملاً رعايت‌ مي‌كردند، ظلم‌ ستيزي‌ وحمايت‌ از حق‌ و مظلومان‌ از ويژگي‌ شخصيت‌ ايشان‌ است‌. 
      ايشان‌ درطول‌ سالهاي‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ تابحال‌مصداق‌ اتم‌ خودباوري‌ كه‌ حضرت‌ امام‌ ـ رضوان‌الله تعالي‌عليه‌ ـ آن‌ رادستاورد مهم‌ مي‌ناميدند مي‌باشند. مجلس‌ از وجودش‌ ولو كوتاه‌ كه‌ ازعمر مجلس‌ باقي‌مانده‌ است‌ بايد استفاده‌ كند. بهزاد نبوي‌ هميشه‌ سعي‌داشتند و دارند كه‌ در مواضع‌ و تصميمات‌، نقطه‌ ثقل‌ را به‌ داخل‌ منتقل‌و متكي‌ سازد و درجهت‌ تربيت‌ نيروي‌ انساني‌، توسعه‌ ساز و كارهاي‌مديريتي‌ و مرتبط‌ كردن‌ آنها با مباني‌ نظري‌ حضرت‌ امام‌ـ رحمة‌الله تعالي‌عليه‌ ـ تلاش‌ و كوشش‌ كم‌نظيري‌ كردند. تعامل‌ عاقلانه‌ ومدبرانه‌ با جهان‌ امروز و عدم‌ افراط‌ و تفريط‌ از ديگر ويژگيهاي‌ جناب‌آقاي‌ بهزاد نبوي‌ است‌. 
      جناب‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌! شما علي‌رغم‌ تمامي‌ نامهرباني‌هايي‌ كه‌مي‌ديديد، يك‌ لحظه‌ با نظام‌ قهر نكرديد و هميشه‌ و همواره‌ مانند يك‌سربازي‌ مخلص‌ و فداكار در خدمت‌ نظام‌ بوديد و مصالح‌ نظام‌ هميشه‌براي‌ شما در اولويت‌ است‌ و با همه‌ فشارها و بعضاً تهمتهاي‌ ناروا وناجوانمردانه‌ كه‌ مي‌شنيديد خم‌ به‌ ابرو نياورده‌ همواره‌ ايستادگي‌مي‌كرديد، چرا كه‌ به‌ نظام‌ و انقلاب‌ اعتقاد عميق‌ داريد و براي‌ آن‌ رنجهاو مرارتها و شكنجه‌ها ديده‌ايد. 
      اقدام‌ شجاعانه‌ و درخور تقدير بهزاد نبوي‌ براي‌ انتقال‌ تكنولوژي‌ واتكاء بر توان‌ داخلي‌ در صنعت‌ نفت‌ از نقاط‌ درخشان‌ زندگي‌ ايشان‌است‌، شما بايد در اين‌ مدت‌ كوتاه‌ در مجلس‌ بمانيد. 
      بهزاد نبوي‌ در شرايط‌ سخت‌ بحران‌ جنگ‌ و تحريمهاي‌ اقتصادي‌،با تشكيل‌ ستاد بسيج‌ به‌ تنظيم‌ امور مملكت‌ همت‌ گماشت‌ و از اين‌طريق‌ خدمت‌ عظيمي‌ در دوران‌ سخت‌ جنگ‌ تحميلي‌ به‌ مملكت‌ انجام‌داد.
      اما درمورد مسأله‌ انتخابات‌؛ جناب‌ آقاي‌ نبوي‌! يكي‌ از عوامل‌اصلي‌ و اساسي‌ استعفاي‌ جناب‌ عالي‌ مسأله‌ انتخابات‌ است‌. بايد عرض‌كنم‌ كه‌ در روند اين‌ انتخابات‌ اشكالات‌ اساسي‌ وجود داشته‌ و دارد وحتي‌ رئيس‌جمهور محترم‌ و رياست‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌بيانيه‌ رسمي‌ صادر كردند و در آن‌ اعلام‌ كردند كه‌ (190) كرسي‌مهره‌ چيني‌ شده‌ است‌، چنين‌ هم‌ شد. بعضي‌ از آقايان‌ مي‌گويند كه‌ به‌عده‌اي‌ در اين‌ انتخابات‌ بي‌مهري‌ شده‌ است‌، مسأله‌ تضييع‌ حقوق‌ مردم‌است‌، نه‌ بي‌مهري‌، بين‌ تضييع‌ حق‌ و بي‌مهري‌ فرق‌ فراواني‌ است‌. 
      اينجا اشاره‌ مي‌كنم‌ به‌ يك‌ سخن‌ مولاي‌ متقيان‌ علي‌ـ عليه‌الصلوة‌والسلام‌ ـ ملت‌ ايران‌، نمايندگان‌ محترم‌، رياست‌ مجلس‌!حضرت‌ علي‌ ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايند «الظم‌ ثلاثة‌ فظلم‌ لايغفر و ظلم‌ لايترك‌ و ظلم‌مغفور لايطلب‌ فاما الظلم‌ الذي‌ لايغفر فالشرك‌ بالله و اما الظلم‌ الذي‌ لايترك‌ فظلم‌العباد بعضهم‌ بعضاً» اميرالمؤمنين‌ مي‌فرمايد: ظلم‌ بر سه‌ قسم‌ است‌، يكي‌شرك‌ به‌ خداست‌، تشكيك‌ در اساس‌ وحدانيت‌ الهي‌ قابل‌ آمرزش‌نيست‌، از ظلمهايي‌ است‌ كه‌ قابل‌ گذشت‌ و آمرزش‌ نيست‌. دوم‌ ظلمي‌است‌ كه‌ پس‌ از مرگ‌ گريبان‌ ظالم‌ را مي‌گيرد و آن‌ ظلم‌ بنده‌ بعضي‌ نسبت‌به‌ بعضي‌ ديگر است‌. 
      جناب‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌! يكمقدار اينها را به‌ قيامت‌ واگذار كنيد، مابه‌ قيامت‌ عقيده‌ داريم‌، ما به‌ جزاي‌ روز جزا عقيده‌ داريم‌، ما در قرآن‌مي‌خوانيم‌ «فمن‌ يعمل‌ مثقال‌ ذرة‌ خيراً يره‌ و من‌ يعمل‌ مثقال‌ ذرة‌ شراً يره‌» هركسي‌ حقوق‌ كسي‌ را در اين‌ جهان‌ تضييع‌ بكند خداوند او را در قيامت‌بر تضييع‌كننده‌ حقوق‌ مسلط‌ مي‌كند و اين‌ عدالت‌ پروردگار عالم‌ است‌.ما معتقد به‌ قيامت‌ هستيم‌، طبعاً آقايان‌ هم‌ بيشتر از ما به‌ قيامت‌ عقيده‌دارند و اگر عقيده‌ دارند بايد بدانند كه‌ اولين‌ روزي‌ را كه‌ از آنها سؤال‌مي‌كنند درباره‌ تضييع‌ حقوق‌ مردم‌ است‌. 
      من‌ در اينجا از رياست‌ محترم‌ مجلس‌ و نمايندگان‌ محترم‌ اجازه‌مي‌خواهم‌ دو حديث‌ را در اين‌ تريبون‌ مقدس‌ از امام‌ صادق‌ ـ عليه السلام ـ نقل‌ كنم‌ كه‌ اين‌ هر دو حديث‌ مضموناً يكي‌ است‌، حديث‌ در جلد سوم‌،صفحه‌ (215) كتاب‌ كافي‌ است‌. 
      همه‌ ملت‌ ما مي‌دانند كه‌ كتاب‌ كافي‌ يكي‌ از معتبرترين‌ كتب‌ حديث‌شيعه‌ است‌. مرحوم‌ كليني‌رازي‌ ظرف‌ (25) سال‌ اين‌ كتاب‌ را در زمان‌غيبت‌ صغري‌ حضرت‌ ولي‌ عصر امام‌ زمان‌ تدوين‌ و تأليف‌ كرده‌ است‌ وبراساس‌ اعتقاد ما در آن‌ زمان‌ اين‌ كتاب‌ بنظر مقام‌ حضرت‌ ولي‌ عصرامام‌ زمان‌ رسيده‌ است‌ و آن‌ جمله‌اي‌ را كه‌ «الكافي‌ كافل‌ له‌ شيعتنا» ازبيانات‌ ولي‌ عصر امام‌ زمان‌ است‌. مرحوم‌ علامه‌ مجلس‌ هم‌ مي‌گويدبعيد است‌ كليني‌ (25) سال‌ زحمت‌ بكشد و كتابي‌ را اين‌ رقم‌ تنظيم‌بكند و دسترسي‌ به‌ امام‌ زمان‌ در زمان‌ غيبت‌ صغري‌ بوسيله‌ نواب‌خاصش‌ داشته‌ باشد ولي‌ بنظر امام‌ زمان‌ نرساند و قطعاً اين‌ كتاب‌ بنظرامام‌ زمان‌ رسيده‌ و اين‌ جمله‌ از ناحيه‌ مقدسه‌ است‌ كه‌ «الكافي‌ كافل‌ له‌شيعتنا». اما مي‌خواهم‌ اين‌ دو حديث‌ را نقل‌ كنم‌، آن‌ آقاياني‌ كه‌ خودشان‌را خيلي‌ مسلمان‌ مي‌دانند و متقي‌ و پرهيزگار، اولي‌ترند به‌ اين‌ احاديث‌عمل‌ كنند و عمل‌ به‌ اين‌ احاديث‌ اگر نكنند بدانند كه‌ برايشان‌ خسارت‌است‌. اصل‌ حديث‌ را محمدبن‌ مسلم‌ از حضرت‌ امام‌ صادق‌ـ عليه‌الصلوة‌والسلام‌ ـ نقل‌ كرده‌ كه‌ حضرت‌ فرمودند: «ثلاثة‌ في‌ ظل‌ عرش‌ الله يوم‌ لاظل‌ الا ظله‌». البته‌ در حديث‌ ديگر چون‌ مضمونش‌ يكي‌ است‌مي‌گويد: «ثلاثة‌ هم‌ اقرب‌ الخلق‌ الي‌ الله عزوجل‌ يوم‌ القيامة‌».
«رجل‌ لم‌ تدعه‌ قدرة‌ في‌ حال‌ غضبه‌ الي‌ ان‌ يحيف‌ علي‌ من‌ تحت‌ يده‌ و رجل‌ مشي‌ بين‌اثنين‌ فلم‌ يمل‌ مع‌ احدهما علي‌ الاخر بشعيرة‌ و رجل‌ قال‌ بالحق‌ فيما له‌ و عليه‌».
      مضمون‌ و مفهوم‌ اين‌ دو حديث‌ شريف‌ اين‌ است‌ كه‌ سه‌ طايفه‌ درقيامت‌ در زير سايه‌ عرش‌ الهي‌ قرار مي‌گيرند، روزي‌ كه‌ هيچ‌ سايه‌اي‌غير از سايه‌ عرش‌ الهي‌ وجود ندارد. 
      البته‌ معناي‌ عرش‌ يك‌ معناي‌ بلند عرفاني‌ دارد كه‌ جاي‌ بحث‌ آن‌ دراينجا نيست‌ و يا اينكه‌ سه‌ طايفه‌ هستند كه‌ نزديكترين‌ خلق‌ خدا به‌خداوند در روز قيامت‌ هستند. طايفه‌ اول‌، مرداني‌ كه‌ قدرت‌ آنها آنان‌ راوادار نكند كه‌ براي‌ مردم‌ فرماني‌ به‌ ناحق‌ صادر كنند كه‌ حقوق‌ مردم‌ضايع‌ گردد. قدرت‌ دارند و از قدرتشان‌ عليه‌ مردم‌ زيردست‌شان‌استفاده‌ نمي‌كنند، بلكه‌ بنفع‌ مردم‌ زيردست‌ استفاده‌ مي‌كنند. 
      طايفه‌ دوم‌، مرداني‌ كه‌ داوري‌ به‌ آنها محول‌ شده‌، در داوري‌ بين‌ دونفر يا دو جمعيت‌ يا دو طايفه‌ طوري‌ داوري‌ مي‌كنند كه‌ به‌ اندازه‌ ارزش‌يك‌ جو بنفع‌ فردي‌ عليه‌ ديگري‌ متمايل‌ نمي‌شود. 
      آقايان‌ عنايت‌ كنيد به‌ اين‌ دو حديث‌! تمايل‌ قلبي‌ هم‌ نبايد داشته‌باشند، چه‌ برسد به‌ عمل‌، اگر كسي‌ در مقام‌ يك‌ داوري‌ قرار گرفت‌ كه‌بايد بين‌ دو نفر يا بين‌ ده‌ نفر يا بين‌ هزار نفر يا بين‌ جامعه‌ داوري‌ كند،امام‌ صادق‌ مي‌فرمايد طوري‌ بايد داوري‌ كند كه‌ به‌ اندازه‌ ارزش‌ يك‌جو به‌ هيچيك‌ از اين‌ طرفين‌ متمايل‌ نباشد و ميل‌ پيدا نكند، چه‌ برسدبه‌ عمل‌ كردن‌. 
      اين‌ است‌ هدايت‌ امامان‌ معصوم‌ براي‌ هدايت‌ جامعه‌، اسلامي‌ كه‌بايد جانها فداي‌ او باشد اين‌ است‌. انتظار اين‌ است‌ كه‌ فقهاي‌ محترم‌شوراي‌ نگهبان‌ در عمل‌ كردن‌ به‌ اين‌ احاديث‌ از همه‌ سبقت‌ بگيرند،شوراي‌ نگهبان‌ بعنوان‌ داوراني‌ هستند كه‌ از ناحيه‌ مردم‌ تعيين‌شده‌اندبراي‌ داوري‌ به‌ حق‌ بين‌ همه‌ مردم‌ و عدالت‌ را بايد در اين‌ داوري‌رعايت‌ بكنند. حال‌ بايد ديد شوراي‌ نگهبان‌ به‌ اينگونه‌ احاديث‌ توجه‌داشته‌ است‌ يا برخلاف‌ آن‌ عمل‌ كرده‌ است‌؟ نمونه‌ بارز آن‌ انتخابات‌دوره‌ هفتم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ است‌. 
      ملت‌ ايران‌، نمايندگان‌ محترم‌، رياست‌ محترم‌ مجلس‌! شوراي‌نگهبان‌ در تمام‌ استانها، شهرستانها، شهرها، ناظراني‌ كه‌ براي‌ انتخابات‌،انتخاب‌ كرد از يك‌ گرايش‌ خاص‌ سياسي‌ بود، حتي‌ يكنفر را از جبهه‌دوم‌ خرداد بعنوان‌ ناظر انتخاب‌ نكرد، آيا اين‌ بيطرفي‌ است‌؟ 
      آقاي‌ نبوي‌! شما بايد سنگ‌ صبور باشيد و سنگ‌ صبور اين‌ جامعه‌تا بحال‌ بوده‌ايد و باز بايد باشيد. 
      جناب‌ آقاي‌ بهزاد نبوي‌! شما بايد سنگ‌ صبوري‌ باشيد تا ديگران‌از شما الگو بگيرند، خود مي‌دانيد كه‌ خداوند مي‌فرمايد: «ان‌ الذين‌ آمنوثم‌ استقاموا تتنزل‌ عليهم‌ الملائكة‌ الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة‌ التي‌ كنتم‌توعدون‌». سرانجام‌ صبر و استقامت‌ نزول‌ نيروهاي‌ غيبي‌ الهي‌ است‌.
آقاي‌ نبوي‌! حضرت‌ عالي‌ يك‌ سرمايه‌ بزرگ‌ ملي‌ براي‌ ملت‌ ايران‌هستيد، شما شناسنامه‌ انقلاب‌ هستيد، به‌ اين‌ راحتي‌ نبايد صحنه‌ راخالي‌ كنيد، مخالفين‌ خواسته‌شان‌ اين‌ است‌ كه‌ شما و امثال‌ شما درمجلس‌ نباشيد، فلسفه‌ ردصلاحيتهاي‌ گسترده‌ اصلاح‌ طلبان‌ در راستاي‌همين‌ عقيده‌ صورت‌ پذيرفته‌ است‌. 
      وجود شما در مجلس‌ نعمتي‌ است‌، شما بوديد چند ماه‌ قبل‌ از شروع‌برگزاري‌ انتخابات‌ چهره‌ جبهه‌ ضداصلاحات‌ را افشاء كرديد و همان‌پيش‌بيني‌ و ارزيابي‌ كه‌ شما از انتخابات‌ كرديد، در انتخابات‌ تحقق‌ پيداكرد. ستاد ضداصلاحات‌ مي‌خواهد شما زودتر مجلس‌ را ترك‌ كنيد.
بنابراين‌ با اين‌ دلايلي‌ كه‌ من‌ عرض‌ كردم‌، با اين‌ شخصيتي‌ كه‌ بهزادنبوي‌ در كشور ما دارد، در ميان‌ ملت‌ ما دارد، جا دارد كه‌ در اين‌ يكماه‌باقيمانده‌ مجلس‌ را هم‌ در مجلس‌ بمانند، بويژه‌ اينكه‌ برنامه‌ چهارم‌توسعه‌ درحال‌ بررسي‌ و رسيدگي‌ است‌ كه‌ وجود ايشان‌ بسيار، بسيارنافع‌ است‌. والسلام‌عليكم‌ و رحمة‌الله
      رئيس‌ ـ خوب‌، دوستان‌ ببينيد! افرادي‌ ثبت‌نام‌ كرده‌اند براي‌ اينكه‌در مخالفت‌ صحبت‌ كنند كه‌ اولي‌ آنها آقاي‌ قوامي‌ بودند، (5)، (6)دقيقه‌ هم‌ بيشتر وقت‌ نمانده‌، آقاي‌ سعيدي‌، آقاي‌ شيرزاد، آقاي‌ كهرام‌،آقاي‌ علي‌حسيني‌ كه‌ آخرين‌ نفر هستند، اينها همه‌ ثبت‌نام‌ كرده‌اند، دراثناي‌ اينها كه‌ نوبتشان‌ نيست‌ آقاي‌ قرباني‌ است‌، من‌ با اجازه‌ آقايان‌مي‌خواهم‌، چون‌ آقاي‌ قوامي‌ مبسوط‌ صحبت‌ كرده‌، اين‌ (5)، (6) دقيقه‌را بدهم‌ به‌ آقاي‌ قرباني‌ بيايند اينجا صحبت‌ كنند (همهمه‌ نمايندگان‌)اگر بخواهم‌ نوبت‌ بگيرم‌ نوبت‌ جناب‌ عالي‌ است‌ آقاي‌ شيرزاد! من‌ دارم‌عرض‌ مي‌كنم‌ نوبت‌، نوبت‌ شماست‌، اما باتوجه‌ به‌ صحبتي‌ كه‌ ايشان‌كردند من‌ مي‌خواهم‌ اين‌ (5) دقيقه‌ را به‌ ايشان‌ بدهم‌. حدود (6) دقيقه‌است‌، (3) دقيقه‌ را شما صحبت‌ كنيد، (3) دقيقه‌ را ايشان‌ صحبت‌كنند.
      شيرزاد ـ حاج‌آقا! ما واقعاً در مخالفت‌ صحبت‌ مي‌كنيم‌! دفعه‌ قبل‌را شما ديديد. 
      رئيس‌ ـ حالا مطلبتان‌ را در (3) دقيقه‌ بگوييد، مي‌خواهم‌ آقاي‌قرباني‌ هم‌ اگر نظري‌ دارند بدهند، چون‌ من‌ بنا دارم‌ خودم‌ هم‌ شايد سه‌چهار كلمه‌ صحبت‌ كنم‌، از اين‌ جهت‌ گفتم‌. 
      احمد شيرزاد ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      «رب‌ اشرح‌ لي‌ صدري‌ و يسرلي‌ امري‌ واحلل‌ عقدة‌ً من‌ لساني‌ يفقهوا قولي‌» 
      من‌ اول‌ نكته‌ لطيفي‌ كه‌ بعضي‌ از دوستان‌ دفعه‌ پيش‌ اشاره‌ كرده‌بودند كه‌ به‌ همشهريهاي‌ ما گفته‌ بودند نوبت‌ به‌ خودشان‌ كه‌ رسيدزرنگي‌ كردند، مي‌خواهم‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ براي‌ ما فرقي‌ نمي‌كند، چه‌ آقاي‌مزروعي‌، چه‌ آقاي‌ نبوي‌، چه‌ هر يك‌ از دوستان‌ ديگر، من‌ واقعاً فكرمي‌كنم‌ كه‌ استعفاء در شرايط‌ فعلي‌ به‌ صلاح‌ اصلاحات‌ و به‌ صلاح‌مردم‌ ايران‌ نيست‌.
      در صحبت‌ قبلي‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ ما امروز بين‌ دو گزينه‌ قهر كردن‌،كنار كشيدن‌، منفعل‌ شدن‌ و يا فعال‌ ماندن‌ و در صحنه‌ ماندن‌ و به‌اصطلاح‌:
وفا كنيم‌ و ملامت‌ كشيم‌ و خوش‌ باشيم‌                        كه‌ در طريقت‌ ما كافري‌ است‌ رنجيدن‌
      بين‌ اين‌ دو گزينه‌ درگير هستيم‌ و آنطور كه‌ از تحليل‌ بسياري‌ ازدوستان‌، از جمله‌ سرور عزيزمان‌ جناب‌ آقاي‌ نبوي‌ بر مي‌آيد، كماكان‌ايشان‌ و دوستان‌ ايشان‌ و همه‌ ما گزينه‌ در صحنه‌ ماندن‌، ادامه‌ دادن‌ وسختي‌ كشيدن‌ و در عين‌ حال‌ جايي‌ كه‌ جاي‌ اعتراض‌ است‌، اعتراض‌كردن‌ و انتقاد كردن‌ را برگزيده‌ايم‌، هيچكدام‌ از ما نمي‌خواهيم‌ كه‌ به‌خانه‌ برويم‌، خانه‌نشين‌ شويم‌ و يا سرزندگي‌ شخصي‌ خود در پيش‌گيريم‌.
      اگر واقعاً تحليل‌ جمعي‌ همه‌ ما اين‌ است‌ كه‌ گزينه‌ فعال‌ ماندن‌ و درصحنه‌ بودن‌ را انتخاب‌ كنيم‌ بنظر من‌ استعفاء در شرايط‌ فعلي‌ براي‌ملت‌ ايران‌ نمادي‌ از گزينه‌ كنار كشيدن‌ است‌، نه‌ نمادي‌ از در صحنه‌ماندن‌. اين‌ را فراموش‌ نكنيم‌، تفاوتي‌ كه‌ بين‌ شرايط‌ امروز بعد از دو ماه‌از انتخابات‌ گذشته‌ و زمان‌ انتخابات‌ وجود دارد، در طي‌ سه‌ ماه‌ گذشته‌ما يك‌ تندبادي‌ از تحولات‌ سياسي‌ را در كشور داشتيم‌، تحولات‌ مثبت‌يا منفي‌، خوب‌ يا بد. 
      عزيزان‌! در اين‌ تندبادي‌ از حوادث‌ كه‌ گذشت‌ طبيعتاً زمينه‌ ذهني‌ وفضاي‌ ذهني‌ جامعه‌ تغيير كرده‌ است‌. ما در زماني‌ اينجا آمديم‌ وصادقانه‌ اعلام‌ استعفاء كرديم‌ كه‌ واقعاً احساس‌ مي‌كرديم‌ با حضور درحاكميت‌، با حضور در اريكه‌ تصميم‌گيري‌ در مجلس‌ يا امثال‌ آن‌، واقعاًنمي‌توانيم‌ حقوق‌ ملت‌ را استيفاء بكنيم‌. آن‌ زمان‌ استعفاء و طرح‌استعفاء نمادي‌ از يك‌ حركت‌ اعتراضي‌ و مقاومت‌ مدني‌ در چارچوب‌قانون‌، براي‌ اعتراض‌ به‌ يك‌ روند ناحق‌ بود. اما فراموش‌ نكنيم‌، امروزدوستاني‌ مي‌خواهند بگويند كاري‌ كرديم‌ و شد و پرونده‌اي‌ بسته‌ شد،برويد دنبال‌ كارتان‌، دنبال‌ اين‌ هستند كه‌ فضا ايجاد بكنند كه‌ آقا! ماپرونده‌ اصلاحات‌ را بستيم‌، اصلاح‌طلبان‌ ديگر بايد بروند دنبال‌مشاغل‌ شخصي‌ خودشان‌، معلمي‌ و نمي‌دانم‌ كارهاي‌ فني‌ و هر چه‌ كه‌دارند، اگر حالا آنرا هم‌ اجازه‌ بدهند. 
      اما بحث‌ ما چيز ديگري‌ است‌، مي‌خواهيم‌ بگوييم‌ كه‌ ما در صحنه‌انتقاد به‌ حكومت‌، كنار حكومت‌ ماندن‌، همكاري‌ با حكومت‌، هر جايي‌كه‌ منافع‌ مردم‌ اقتضاء بكند ما در آن‌ صحنه‌ ايستاده‌ايم‌، لازمه‌ اين‌ گزينه‌و لازمه‌ اين‌ نوع‌ حركت‌ چيست‌؟ بنظر من‌ در شرايط‌ فعلي‌ طرح‌استعفاء درست‌ تداعي‌گر همان‌ صحنه‌ سه‌ ماه‌ پيش‌ است‌، صحنه‌ كناركشيدن‌ و آنچه‌ كه‌ در اذهان‌ جامعه‌ القاء مي‌كند آن‌ نكته‌ است‌، به‌ همين‌دليل‌ من‌ اصرار دارم‌ كه‌ واقعاً ما در صحنه‌ بمانيم‌ و دفعه‌ پيش‌ بااستعفاي‌ آقاي‌ مزروعي‌ مخالفت‌ كردم‌، به‌ همان‌ دلايل‌ فكر مي‌كنم‌ كه‌استعفاي‌ هم‌ ايشان‌ و هم‌ آقاي‌ نبوي‌ و هم‌ همه‌ دوستان‌ يك‌ استعفاي‌اعتراضي‌ است‌.
      مقام‌ مافوق‌ نماينده‌ مستعفي‌ كه‌ مجلس‌ باشد مي‌تواند با اين‌استعفاء مخالفت‌ كند. اگر قرار باشد كه‌ كسي‌ نماد در صحنه‌ ماندن‌ وادامه‌ حركت‌ اصلاحات‌ باشد، چه‌ كسي‌ بهتر از آقاي‌ نبوي‌؟ آقاي‌ نبوي‌همانطور كه‌ آقاي‌ قوامي‌ هم‌ فرمودند نماد و سمبل‌ مقاومت‌، در صحنه‌ماندن‌ و ادامه‌ دادن‌، علي‌رغم‌ همه‌ جفاهاست‌، در طول‌ دو، سه‌ دهه‌ هرجفايي‌ بر او شده‌، در صحنه‌ مانده‌، امروز هم‌ بايد نشان‌ دهد و دوستان‌نشان‌ دهند كه‌ علاقه‌مند به‌ در صحنه‌ ماندن‌ امثال‌ آقاي‌ نبوي‌ هستند.نماد كساني‌ است‌ كه‌ منفعل‌ نمي‌شوند، آقاي‌ نبوي‌ قدرت‌ جمع‌ كنندگي‌و سازمان‌ دهندگي‌ دارد و همه‌ ما به‌ قدرت‌ ايشان‌ واقف‌ هستيم‌، براي‌همين‌ من‌ فكر مي‌كنم‌ رأي‌ كبود به‌ استعفاي‌ آقاي‌ نبوي‌ نشاندهنده‌ اين‌است‌ كه‌ ملت‌ ايران‌ بهرحال‌ نقش‌ قابل‌ ملاحظه‌اي‌ براي‌ ايشان‌ قائل‌هست‌ و از ايشان‌ مي‌خواهد كه‌ كماكان‌ در صحنه‌ بمانند و وظايف‌ قبلي‌خودشان‌ را ادامه‌ بدهند. 
      نكته‌ ديگر اينكه‌ اگر قبول‌ بكنيم‌ يكي‌ از مشكلات‌ سياسي‌ ما عدم‌انباشت‌ تجربه‌ سياسي‌ است‌، واقعاً آقاي‌ نبوي‌ شخصاً نمادي‌ ازانباشتگي‌ تجربه‌ سياسي‌ است‌، وظيفه‌ ما اين‌ است‌ كه‌ اين‌ انباشتگي‌ راپاس‌ بداريم‌ و سعي‌ كنيم‌ كه‌ از اين‌ سرمايه‌اي‌ كه‌ واقعاً نه‌ فقط‌ سرمايه‌يك‌ جناح‌ يا يك‌ تفكر، بلكه‌ سرمايه‌ ملي‌ است‌، بخوبي‌ پاسداري‌ كنيم‌و بنظر من‌ رأي‌ كبود به‌ استعفاي‌ ايشان‌ نمادي‌ از اين‌ پاسداري‌ ازانباشتگي‌ تجربه‌ سياسي‌ در ايشان‌ است‌. 
      ايشان‌ در بحراني‌ترين‌ شرايط‌ استوار مانده‌ و حضور ايشان‌ و رأي‌مجلس‌ به‌ ادامه‌ حضور ايشان‌ بنظر من‌ باز نشاني‌ از استواري‌ وماندگاري‌ در صحنه‌ است‌. من‌ فكر مي‌كنم‌ كه‌ ما به‌ نمايندگي‌ از مردم‌ايران‌، از آقاي‌ نبوي‌ بخواهيم‌ كه‌ كماكان‌ بمانند و همان‌ نقشي‌ كه‌ ايفاءكرده‌اند را كم‌ و بيش‌ داشته‌ باشند. 
      تاريخچه‌اي‌ كه‌ آقاي‌ نبوي‌ مفصل‌ در نطقشان‌ اشاره‌ كردند فصلي‌ ازكتاب‌ اصلاحات‌ بود، اكنون‌ فصل‌ ديگري‌ آغاز شده‌، ما نمي‌توانيم‌انتهاي‌ فصلي‌ كه‌ آقاي‌ نبوي‌ مطرح‌ كردند را با محو كردن‌ و كنار كشيدن‌و يك‌ استعفاء تمام‌ كنيم‌. بنظر من‌ ادامه‌ آن‌ فصل‌ طبيعتاً استمرار همان‌حركتهاست‌، همان‌ مذاكرات‌، همان‌ تلاشها، همان‌ انتقادها، بصراحت‌، ماكماكان‌ نياز داريم‌ به‌ كساني‌ كه‌ صراحت‌ لهجه‌ آقاي‌ نبوي‌ را داشته‌ باشندو بتوانند بدون‌ واهمه‌ از عقاب‌ آنچه‌ مي‌گويند در چارچوب‌ قانون‌ و درچارچوب‌ يك‌ گفتماني‌ مؤدبانه‌ و صريح‌ حرفشان‌ را بگويند. بنابراين‌رأي‌ كبود به‌ استعفاء آقاي‌ نبوي‌ طبيعتاً تقاضا براي‌ استمرار همين‌ شيوه‌است‌. اگر نطق‌ آقاي‌ نبوي‌ يك‌ فصل‌ افشاگرانه‌ خوبي‌ در تاريخ‌ كشوراست‌، اجازه‌ بدهيم‌ چنين‌ چيزي‌ تداوم‌ داشته‌ باشد و به‌ همين‌ دليل‌ من‌فكر مي‌كنم‌ خود صحبتهاي‌ آقاي‌ نبوي‌ و حركت‌ اعتراضي‌ جدي‌ ايشان‌دليلي‌ است‌ بر اينكه‌ نبايد ايشان‌ برود و بايد در كنار همه‌ ما و در كناراصلاحات‌ و در يكسال‌ و نيمي‌ كه‌ از دولت‌ اصلاحات‌ باقي‌ مانده‌ است‌،طبيعتاً نقش‌ هدايت‌كننده‌ ايشان‌ و روشنگرانه‌ ايشان‌ مي‌تواند بسيارمثمرثمر باشد (رئيس‌ ـ وقتتان‌ تمام‌ است‌) لذا من‌ واقعاً تقاضا مي‌كنم‌ كه‌جدي‌ برخورد كنيم‌ در مخالفتمان‌، من‌ آن‌ دفعه‌ جدي‌ صحبت‌ كردم‌،اين‌ دفعه‌ هم‌ واقعاً جدي‌ در مخالفت‌ با استعفاء صحبت‌ كردم‌ و ازهمكاران‌ مي‌خواهم‌ كه‌ رأي‌ كبود بدهند. والسلام‌عليكم‌ و رحمة‌الله
      رئيس‌ ـ بهر جهت‌ ديگر اينطوري‌ شد، از نيم‌ ساعت‌ هم‌ يكي‌، دودقيقه‌ اضافه‌ شد، تقريباً آقاي‌ قوامي‌ و آقاي‌ شيرزاد صحبت‌ كردند، بعداز آنها آقاي‌ سعيدي‌ بود، بعد آقاي‌ كهرام‌ بودند، بعد آقاي‌ قرباني‌، بعدآقاي‌ علي‌حسيني‌، يعني‌ به‌ آن‌ دو نفر هم‌ نرسيد، من‌ مي‌خواستم‌...اينطوري‌ فكر كردم‌ كه‌ شايد راه‌حل‌ بهتري‌ باشد ولي‌ انجام‌ نشد، چون‌وقت‌ تمام‌ شد. 
      من‌ نمي‌خواهم‌ وارد اين‌ بحثها بشوم‌، با سرعت‌ دو، سه‌ نكته‌ راعرض‌ كنم‌. 
      همه‌ ما از حادثه‌اي‌ كه‌ براي‌ انتخابات‌ پيش‌ آمد و عدم‌ صلاحيتها،هم‌ متأسفيم‌ و هم‌ معترض‌ و هم‌ در حد توانمان‌ هم‌ تلاش‌ كرديم‌، بلكه‌اين‌ مشكل‌ حل‌ بشود، الان‌ هم‌ هميشه‌، مدام‌ و مستمر بنده‌ در لابلاي‌صحبتهايم‌ اين‌ را عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ مشكل‌ انتخابات‌ بايد حل‌ بشود كه‌اين‌ انتخابات‌ تمام‌ شد ولي‌ انتخاباتهاي‌ بعدي‌ ما مدام‌ و مستمر داريم‌ واين‌ متكي‌ به‌ اينجا بودن‌ و رئيس‌ مجلسي‌ هم‌ نيست‌، بنده‌ اگر عمري‌داشته‌ باشم‌، از اينجا هم‌ كه‌ بروم‌ همانطوري‌ كه‌ همه‌ شما مي‌دانيد،همان‌ سالها هم‌ اين‌ چنين‌ بود، اين‌ را پيگيري‌ مي‌كنيم‌، دنبال‌ مي‌كنيم‌ كه‌به‌ يك‌ نقطه‌اي‌، ان‌شاءالله به‌ يك‌ نقطه‌ مطلوبي‌ برسد و اميدواريم‌ (بارهاگفته‌ام‌) مجلس‌ آينده‌ بتواند يك‌ چارچوبي‌ هم‌ براي‌ اجراء، هم‌ براي‌نظارت‌ كه‌ هيچكس‌ نتوانند از قانون‌ تخلف‌ كنند. بنابراين‌، اين‌ نكته‌ اول‌راجع‌ به‌ انتخابات‌ و تأسف‌ از عدم‌ صلاحيتها و همينطور تأسف‌ ازبعضي‌ از ابطالها كه‌ حتي‌ عوارض‌ و حوادثي‌ هم‌ داشت‌ كه‌ ديگر رهبري‌وارد شد (يعني‌ به‌ درخواست‌ ما) و مشكل‌ را حل‌ كردند. 
      اما راجع‌ به‌ فرمايشات‌ آقاي‌ نبوي‌، همانطوري‌ كه‌ گفتند درچارچوب‌ قانون‌ اساسي‌ هستند و ولايت‌ فقيه‌ را قبول‌ دارند، منتها يكي‌،دو نكته‌ گفتند، هيچوقت‌ هم‌ مخالف‌ با ولايت‌ فقيه‌، با ولي‌ فقيه‌ نبودند،گاهي‌ حتي‌ خصوصي‌ هم‌ به‌ من‌ گفتند كه‌ اگر فردا باشد (نمي‌دانم‌ اين‌حرف‌ را از طرف‌ آقاي‌ نبوي‌ نقل‌ كنيم‌، چون‌ جاهاي‌ متعدد گفته‌ است‌)اگر من‌ عضو خبرگان‌ باشم‌ و همين‌ فردا بخواهند رهبري‌ تعيين‌ كنند،انتخاب‌ كنند من‌ رأي‌ به‌ اين‌ شخصيت‌ بزرگواري‌ كه‌ (اين‌ تعبير من‌است‌) رهبر هستند رأي‌ مي‌دهم‌. بنابراين‌، به‌ برادر عزيزمان‌ آقاي‌نوش‌آبادي‌ اين‌ نكته‌ را عرض‌ مي‌كنم‌! اين‌ نكته‌ دوم‌. 
      اما نكته‌ سوم‌ من‌ در رابطه‌ با فرمايشات‌ برادر... (خود ايشان‌ همين‌است‌ كه‌ من‌ عرض‌ كردم‌) اما در رابطه‌ با فرمايشات‌ ايشان‌ هم‌ اين‌ نكته‌را عرض‌ كنم‌، ببينيد! مجمع‌ مصلحت‌، حكم‌ حكومتي‌، ولايت‌ مطلقه‌فقيه‌، اينها هم‌ در قانون‌ اساسي‌ ما هست‌ كه‌ حالا توضيح‌ بدهم‌، مثلاً آن‌موقعي‌ كه‌ مجمع‌ مصلحت‌ بوجود آمد با توجه‌، با برداشتهاي‌ قانون‌اساسي‌ بوسيله‌ شوراي‌ نگهبان‌ و مكرر به‌ امام‌، خود ما از همين‌ راديومي‌گفتيم‌، مي‌خواستيم‌ كه‌ ولي‌فقيه‌، امام‌، بنيانگذار وارد شوند، در رابطه‌با كشت‌ موقت‌، در رابطه‌ با زمين‌ شهري‌، اصلاً خود بوجود آمدن‌مجمع‌ مصلحت‌ در مواردي‌ بود كه‌ براي‌ حل‌ مشكل‌ بود، همان‌ امامي‌كه‌ فرمود همه‌ بايد به‌ قانون‌ برگرديم‌ و به‌ قانون‌ عمل‌ كنيم‌، اما يك‌ضرورتهايي‌ پيش‌ مي‌آمد كه‌ آنموقع‌ هم‌ كه‌ در قانون‌ اساسي‌ لفظ‌ «مطلقه‌»نبود اقدام‌ مي‌كردند و مسؤولين‌ هم‌ از ايشان‌ مي‌خواستند. بعد هم‌ كه‌لفظ‌ «ولايت‌ مطلق‌» وقتي‌ آمد... (آقاي‌ نبوي‌ درست‌ مي‌فرمايند)احصاء شده‌ها از اختيارات‌ اوست‌ و او هم‌ مواظب‌ است‌ در همين‌چارچوب‌ عمل‌ كند، در مواردي‌ كه‌ ضرورتاً پيش‌ مي‌آيد ولي‌ فقيه‌مي‌تواند از لفظ‌ مطلقه‌ در مواردي‌ كه‌ پيش‌ مي‌آيد استفاده‌ كند و من‌اينرا عرض‌ كنم‌ خود رهبري‌ و امام‌ و رهبري‌ از اين‌ كه‌ وارد بشوندپرهيز دارند و در همين‌ مجلس‌ هم‌ يكبار وارد شدند و آن‌ قانون‌مطبوعات‌ بود.
      قانون‌ مطبوعات‌ هم‌ به‌ همين‌ صورتي‌ كه‌ آقاي‌ نبوي‌ فرمودند كه‌گفتند آقا! اينرا به‌ تأخير بيندازيد، دوفوريت‌ نباشد، من‌ مي‌خواهم‌بگويم‌ بنابراين‌ نه‌ اينكه‌ من‌ مي‌خواهم‌ ماله‌ كشي‌ كنم‌، اينطور فكري‌نكنيد، واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ همه‌ ما بايد در چارچوب‌ قانون‌ اساسي‌باشيم‌، رهبري‌ هم‌ در چارچوب‌ قانون‌ اساسي‌ است‌، منتها گذشته‌ از آن‌اختيارات‌ اصل‌ (110) كه‌ احصاء شده‌ لفظ‌ «مطلقه‌» هم‌ در آنجا هست‌كه‌ حتي‌ يكوقت‌ به‌ من‌ مي‌گفت‌ (من‌ نمي‌خواهم‌ اينجا ديگر تفتين‌ كنم‌)مي‌فرمود فلان‌ شخصيت‌ آمده‌ پيش‌ من‌ و گفته‌ شما در فلان‌ مورد ازمطلقه‌ استفاده‌ كنيد، من‌ گفتم‌ نه‌، مطلقه‌ هم‌ اينطور نيست‌ كه‌ هر موردي‌بخواهيد استفاده‌ كنيم‌، مگر يك‌ مواردي‌ كه‌ ضرورت‌ دارد. مصلحت‌ رامي‌خواهند، مثل‌ همين‌ خود انتخابات‌، واقعاً ما خواستيم‌، ايشان‌نمي‌خواستند وارد شوند، متأسفانه‌ باز من‌ بايد روضه‌ خودم‌ را هميشه‌مثل‌ روضه‌ خوانها كه‌ منبريها هر منبري‌ مي‌روند آخر بايد به‌ امام‌ حسين‌يك‌ گريزي‌ بزنند، ما هم‌ به‌ شوراي‌ نگهبان‌ بايد يك‌ گريزي‌ بزنيم‌،شوراي‌ نگهبان‌ آمد اينطور داغ‌ و پرحرارتش‌ كرد كه‌ مثلاً حكم‌حكومتي‌، بعد هم‌ اينها تقلب‌ كردند، رأي‌ خريدند و چنين‌ كردند. 
      براساس‌ ضرورت‌ و پيش‌ آمدهايي‌ كه‌ مي‌شود گاهي‌ دستور رامي‌دهند، آن‌ دستور هم‌ براساس‌ منافع‌ ملي‌ و عمومي‌ است‌، در مواردي‌كه‌ پيش‌ مي‌آيد، همانند ورود رهبري‌ (حضرت‌ امام‌) براي‌ انتخابات‌مجلس‌ سوم‌، شوراي‌ نگهبان‌ پا به‌ ركاب‌ كرده‌ بود كه‌ انتخابات‌ مجلس‌سوم‌ تهران‌ را باطل‌ كند، خوب‌ دوران‌ جنگ‌، وضع‌ شده‌، موقعيتي‌ كه‌مجلس‌ دارد، امام‌ آقاي‌ محمدعلي‌ انصاري‌ را نماينده‌ خودش‌ كرد،بهرجهت‌ نگذاشت‌ انتخابات‌ تهران‌ باطل‌ بشود يا حتي‌ مثل‌ مجلس‌ششم‌، مجلس‌ ششم‌ همين‌ گروهها به‌ بنده‌ نوشتند كه‌ آقا! شما به‌ رهبري‌بگوييد همانند امام‌ وارد شوند، شوراي‌ نگهبان‌ پا به‌ ركاب‌ شده‌ بود كه‌اين‌ هم‌ حالا از خودمان‌ بود كه‌ باعث‌ شد. بهرجهت‌ اين‌ موارد استثنايي‌اضطراري‌ است‌ كه‌ وارد مي‌شوند (مزروعي‌ ـ تذكر دارم‌) حالا جناب‌آقاي‌ مزروعي‌ مي‌خواهند به‌ من‌ تذكر بدهند. 
      آقاي‌ نبوي‌! من‌ فكر مي‌كنم‌ توضيح‌ دادم‌! آقاي‌ نبوي‌ يك‌ نامه‌مرقوم‌ فرمودند كه‌ جناب‌ آقاي‌ نوش‌آبادي‌ نماينده‌ محترم‌ ورامين‌برداشتشان‌ درست‌ نبوده‌ و من‌ مخالف‌ ولايت‌ فقيه‌ نيستم‌ يا هر چه‌...ديگر با اين‌ عرايض‌ من‌ تذكر را لازم‌ مي‌دانيد؟ شما براساس‌ ماده‌ (77)مي‌توانيد تذكر بدهيد! اما مي‌خواهيد تذكر بدهيد؟ (جبارزاده‌ ـ آقاي‌نبوي‌ گفتند نمي‌خواهم‌ تذكر بدهم‌) آقاي‌ نبوي‌ گفتند كه‌ نمي‌خواهم‌تذكر بدهم‌، اما بدانيد كه‌ اينطور نبوده‌، برداشت‌ برادرمان‌ اين‌ بوده‌است‌.
      آقاي‌ مزروعي‌ مي‌خواهيد چه‌ بگوييد؟ من‌ چون‌ خيلي‌ طرفدارآزادي‌ هستم‌، داريم‌ دموكراسي‌ را تمرين‌ مي‌كنيم‌، منتها چيزي‌ نگوييدكه‌ من‌ دوباره‌ (ميكروفون‌) يكي‌ ديگر را روشن‌ كنم‌، بفرماييد. 
      رجبعلي‌ مزروعي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      حاج‌آقا! ما دموكراسي‌ را در چارچوب‌ قانون‌ بايد تمرين‌ كنيم‌، درچارچوب‌ آيين‌نامه‌ داخلي‌ مجلس‌. بنده‌ اين‌ ماده‌ (182) را متذكرمي‌شوم‌. واقعاً در رابطه‌ با صحبتهاي‌ شما، در آيين‌نامه‌ مورد و وجهي‌نمي‌بينم‌، به‌ اضافه‌ اينكه‌ شما باب‌ يك‌ بحثهايي‌ را باز مي‌كنيد كه‌ واقعاًقابل‌ مناقشه‌ است‌. بحث‌ حكم‌ حكومتي‌ كه‌ حضرت‌ عالي‌ مي‌گوييد هيچ‌جايگاهي‌ در قانون‌ اساسي‌ ندارد و اينها توجيه‌ مي‌كند اين‌ كارهايي‌ راكه‌ انجام‌ شده‌. برداشت‌ ما اين‌ است‌ كه‌ حكم‌ حكومتي‌ به‌ اين‌ شكلي‌ كه‌در اين‌ چند سال‌ اخير دارد اجراء مي‌شود هيچ‌ انطباقي‌ با قانون‌ اساسي‌ندارد. مگر با حكم‌ حكومتي‌ مي‌شود قوه‌ قانونگذاري‌ را تعطيل‌ كرد؟
      رئيس‌ ـ من‌ نگفتم‌ براي‌ موارد خاص‌ ضروري‌ و حل‌ مشكل‌؟ 
      مزروعي‌ ـ نه‌ حاج‌آقا! ما مي‌گوييم‌ همه‌ چيز در چارچوب‌ قانون‌، به‌اضافه‌، آنهاييكه‌ به‌ حكم‌ حكومتي‌ گوش‌ نمي‌دهند كه‌ منتصبين‌ ومنصوبين‌ رهبري‌ هستند! ايشان‌ مي‌توانند عزلشان‌ كنند. فقط‌ در اينجاتنها اتفاقي‌ كه‌ افتاد اين‌ است‌ كه‌ قوه‌ قانونگذاري‌ را با يك‌ حكم‌ تعطيل‌كردند، خيلي‌ متشكرم‌.
      قرباني‌ ـ حاج‌آقا! من‌ هم‌ تذكر آيين‌نامه‌اي‌ دارم‌. آقاي‌ مزروعي‌ به‌چه‌ استنادي‌ تذكر آيين‌نامه‌اي‌ دادند؟ 
      رئيس‌ ـ نه‌، آقاي‌ قرباني‌! ديگر نمي‌خواهد، حالا ممكن‌ است‌مرتضوي‌ هم‌ كه‌ ايشان‌ اسم‌ برد براي‌ ما نامه‌ بنويسد، نمي‌دانم‌ چه‌مي‌شود. بسيار خوب‌، حالا رأي‌گيري‌ داريم‌. 
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ حضار 198 نفر، موضوع‌ تقاضاي‌ استعفاي‌آقاي‌ بهزاد نبوي‌ نماينده‌ محترم‌ تهران‌ مطرح‌ است‌. موافقين‌ با استعفاي‌ايشان‌ كارت‌ سفيد، مخالفين‌ كارت‌ كبود، ممتنعين‌ كارت‌ زرد را داخل‌گلدانها خواهند ريخت‌.
      رئيس‌ ـ حضار 198 نفر، گلدانها را خدمت‌ نمايندگان‌ محترم‌ ببريد.
      (اخذ رأي‌ با ورقه‌ بعمل‌ آمد و نتيجه‌ پس‌ از شمارش‌ اعلام‌ گرديد)
      10 ـ تصويب‌ طرح‌ يك‌فوريتي‌ اصلاح‌ تبصره‌ ماده‌(14) قانون‌ كار و الحاق‌ يك‌ تبصره‌ به‌ آن‌
      حاجي‌بابايي‌ ـ
تذكر دارم‌.
      رئيس‌ ـ بفرماييد.
      حميدرضا حاجي‌بابايي‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      حاج‌آقا! ماده‌ (164) است‌: «طرحها و لوايح‌ يك‌فوريتي‌ يك‌شوري‌ است‌ و پس‌ از وصول‌ گزارش‌ كميسيون‌، خارج‌ از نوبت‌ دردستور كار مجلس‌ قرار مي‌گيرد». حاج‌آقا! يك‌ طرح‌ يك‌فوريتي‌ داريم‌،وقت‌ هم‌ دارد الان‌ مي‌گذرد. باتوجه‌ به‌ اينكه‌ ما هفته‌ آينده‌ هم‌ تعطيل‌هستيم‌، در رابطه‌ با بحث‌ كارگران‌ است‌. اگر لطفي‌ بكنيد، طبق‌ آيين‌نامه‌هم‌ الان‌ بايد همين‌ طرح‌ مطرح‌ شود. مخالف‌ هم‌ در مجلس‌ ندارد،خواهشمند است‌ در رابطه‌ با اين‌ يك‌ رأي‌گيري‌ بشود كه‌ براي‌ بعدنماند. چون‌ نمي‌رسد... (رئيس‌ ـ من‌ از نمايندگان‌ خواهش‌ مي‌كنم‌ كه‌بنشينند، انجام‌ مي‌دهيم‌) ان‌شاءالله. باتوجه‌ به‌ اينكه‌ هفته‌ كارگر هم‌است‌، ان‌شاءالله مژده‌ خوبي‌ براي‌ كارگران‌ داشته‌ باشيم‌.
      رئيس‌ ـ بله‌، بخاطر اينكه‌ چهارشنبه‌ و پنجشنبه‌ هم‌ مي‌توانيدكارهاي‌ ديگر را انجام‌ بدهيد، هر دو را انجام‌ مي‌دهيم‌. اول‌ اين‌ مسأله‌كار را انجام‌ مي‌دهيم‌. اين‌ هم‌ به‌ مناسبت‌ روز كارگر نمايندگان‌ محترم‌مي‌دانند كه‌ ارديبهشت‌ مي‌رسد و روز كارگر در پيش‌ است‌، اين‌ مصوبه‌را تصويب‌ كنيم‌ كه‌ يك‌ عيدي‌ پاياني‌ براي‌ كارگران‌ ما باشد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ حاج‌آقا! رأي‌گيري‌ تمام‌ شد، اگر اجازه‌بفرماييد سريعاً وارد دستور بعدي‌ بشويم‌.
      رئيس‌ ـ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ حاج‌آقا! ما دو تا دستور داريم‌ كه‌ يكي‌ كوتاه‌تراست‌، همان‌ كه‌ فرموديد سريعتر اين‌ را رأي‌ بگيريم‌، يكي‌ يكمقدارطولاني‌تر.
طرح‌ اصلاح‌ تبصره‌ ماده‌ (14) قانون‌ كار و الحاق‌ يك‌ تبصره‌ به‌ آن‌است‌. (رئيس‌ ـ بله‌، همين‌ را بگذاريد) كه‌ اين‌ يك‌ طرح‌ يك‌فوريتي‌است‌. مخبر محترم‌ كميسيون‌ هم‌ توضيح‌ ندارند، خيلي‌ ممنون‌. 
      كليات‌ طرح‌ اصلاح‌ تبصره‌ ماده‌ (14) قانون‌ كار و الحاق‌ يك‌تبصره‌ به‌ آن‌ مطرح‌ است‌.
      رئيس‌ ـ حضار 194 نفر، متني‌ كه‌ قرائت‌ شد... 
      مزروعي‌ ـ حاج‌آقا! نمي‌شود رأي‌ بگيريد، همه‌ الان‌ بالا هستند،رويتان‌ را برگردانيد ببينيد. 
      رئيس‌ ـ برويد پايين‌ مي‌خواهيم‌ رأي‌ بگيريم‌ يا اينهايي‌ كه‌ بالاهستند موقع‌ رأي‌ دادن‌ يا بنشينند يا بلند شوند. حضار 194 نفر،موافقين‌ با اين‌ كليات‌ قيام‌ بفرمايند (اكثر برخاستند) تصويب‌ شد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ در شور دوم‌ پيشنهادي‌ مطرح‌ نيست‌، ماده‌واحده‌ را قرائت‌ مي‌كنم‌.
      ماده‌ واحده‌ ـ تبصره‌ ماده‌ (14) قانون‌ كار مصوب‌ 2/7/1368بعنوان‌ تبصره‌ (1) بشرح‌ ذيل‌ اصلاح‌ و تبصره‌ ديگري‌ به‌ آن‌ الحاق‌مي‌گردد.
      تبصره‌ 1 ـ مدت‌ خدمت‌ نظام‌ وظيفه‌ شاغلين‌ مشمول‌ قانون‌ كار ياشركت‌ داوطلبانه‌ آنان‌ در جبهه‌ قبل‌ از اشتغال‌...
      قرباني‌ ـ اخطار دارم‌.
      رئيس‌ ـ آقاي‌ قرباني‌ بفرماييد.
      موسي‌ قرباني‌ ـ حاج‌آقاي‌ كروبي‌! اين‌ قسمت‌ اخطار اصل‌ (75)دارد. حاج‌آقا! اين‌ قسمت‌ طرح‌ بار مالي‌ دارد. بار مالي‌ در آن‌ قسمت‌سربازي‌اش‌ را پذيرفته‌اند ولي‌ آن‌ قسمت‌ ديگري‌ كه‌ اضافه‌ شده‌، آن‌قسمت‌ جبهه‌ و اين‌ حرفها كه‌ اضافه‌ شده‌ كه‌ بعنوان‌ خدمت‌ محسوب‌مي‌شود، اين‌ بار مالي‌ براي‌ دولت‌ دارد و بار مالي‌ آن‌ ديده‌ نشده‌. اين‌خلاف‌ قانون‌ اساسي‌ است‌.
      رئيس‌ ـ خودشان‌ موافقت‌ كردند، گفته‌اند قبول‌ داريم‌.
      قرباني‌ ـ حاج‌آقا! ظاهراً موافقت‌ نياورده‌اند. ضمن‌ اينكه‌ با موافقت‌نمي‌شود. اصل‌ (75) گفته‌ بايد بار مالي‌ آن‌ تأمين‌ شود. حاج‌آقا! جايي‌تأمين‌ نشده‌! 
      رئيس‌ ـ آقاي‌ حاجي‌بابايي‌! آنجا بگو به‌ آقاي‌ قرباني‌، شما كه‌پشت‌سر آن‌ هستيد، با آقاي‌ طلايي‌نيك‌ دوتايي‌ دنبال‌ اين‌ بوديد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ حاج‌آقا! ديده‌ شده‌: «از محل‌ دريافت‌ ميانگين‌حق‌ بيمه‌ دوسال‌ آخر فرد بيمه‌ شده‌ تأمين‌ مي‌گردد» مشكلي‌ ندارد.
      رئيس‌ ـ بله‌، آقاي‌ قرباني‌ درست‌ شد؟ (قرباني‌ ـ بله‌) درست‌ شد.آقاي‌ طلايي‌نيك‌ درست‌ شد ديگر، اين‌ مشكل‌ هم‌ حل‌ شد.
      آقاي‌ نبوي‌! اين‌ روز آخري‌ مثل‌ اينكه‌ خيلي‌ با ما رقابت‌ مي‌كني‌.پس‌ يك‌ جايي‌ بنشين‌. مرتب‌ موبايل‌ بدستها دارند از شما تصويربرمي‌دارند.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ ماده‌ واحده‌ ـ تبصره‌ ماده‌ (14) قانون‌ كارمصوب‌ 2/7/1368 بعنوان‌ تبصره‌ (1) بشرح‌ زير اصلاح‌ و تبصره‌ديگري‌ به‌ آن‌ الحاق‌ مي‌گردد.
      تبصره‌ 1 ـ مدت‌ خدمت‌ نظام‌ وظيفه‌ شاغلين‌ مشمول‌ قانون‌ كار ياشركت‌ داوطلبانه‌ آنان‌ در جبهه‌ قبل‌ از اشتغال‌ و يا حين‌ اشتغال‌ جزوسوابق‌ خدمتي‌ آنان‌ نزد سازمان‌ تأمين‌ اجتماعي‌ محسوب‌ مي‌گردد.اعتبار مورد نياز براي‌ اجراي‌ اين‌ قانون‌ از محل‌ دريافت‌ ميانگين‌ حق‌بيمه‌ دوسال‌ آخر فرد بيمه‌ شده‌ تأمين‌ مي‌گردد.
      تبصره‌ 2 ـ آن‌ دسته‌ از بيمه‌شدگاني‌ كه‌ مشمول‌ اصلاحيه‌ تبصره‌ (2)ماده‌ (76) قانون‌ تأمين‌ اجتماعي‌ مصوب‌ 14/7/1380 مجمع‌تشخيص‌ مصلحت‌ نظام‌ هستند بشرط‌ آنكه‌ خدمت‌ نظام‌ وظيفه‌ خود رادر جبهه‌هاي‌ نبرد حق‌ عليه‌ باطل‌ طي‌ نموده‌ يا حضور داوطلبانه‌ درجبهه‌ داشته‌ باشند، سوابق‌ خدمتي‌ آنان‌ جزو كارهاي‌ سخت‌ و زيان‌ آورمحسوب‌ مي‌شود.
      پيشنهادي‌ براي‌ شور دوم‌ نداريم‌، حضار هم‌ 194 نفر هستند.
      رئيس‌ ـ حضار 196 نفر، متن‌ قرائت‌ شده‌ به‌ رأي‌ گذاشته‌ مي‌شودموافقين‌ قيام‌ بفرمايند (اكثر برخاستند) تصويب‌ شد.
      11 ـ بحث‌ و بررسي‌ درخصوص‌ لايحه‌ مبارزه‌ باجرم‌ پولشويي‌
      رئيس‌ ـ
دستور بعدي‌ را مطرح‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ دستور بعدي‌ گزارش‌ شور دوم‌ كميسيون‌مشترك‌ درمورد لايحه‌ مبارزه‌ با جرم‌ پولشويي‌ است‌. مخبر محترم‌كميسيون‌ مشترك‌ بفرماييد.
      طلايي‌نيك‌ ـ سؤال‌ داريم‌.
      رئيس‌ ـ اين‌ را وارد مي‌شويم‌، بعد سراغ‌ سؤال‌ مي‌رويم‌. جناب‌آقاي‌ دكتر نوبخت‌ بفرماييد.
      يكي‌ از نمايندگان‌ ـ حاج‌آقا! نتيجه‌ رأي‌گيري‌ را اعلام‌ بفرماييد.
      رئيس‌ ـ تعداد حضار 198 نفر، مجموع‌ آراء مأخوذه‌ 183 رأي‌،آراء سفيد 154 رأي‌، آراء كبود 22 رأي‌، آراء زرد 7 رأي‌. در نتيجه‌استعفاي‌ آقاي‌ نبوي‌ رأي‌ آورد و پذيرفته‌ شد. معلوم‌ مي‌شوداصلاح‌طلب‌ و محافظه‌كار همه‌ دست‌ به‌ دست‌ هم‌ داده‌اند. آقاي‌ دكترنوبخت‌ بفرماييد.
      محمدباقر نوبخت‌حقيقي‌ (مخبر كميسيون‌ مشترك‌) ـ
      بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      قبل‌ از اينكه‌ گزارش‌ مشترك‌ رسيدگي‌ به‌ لايحه‌ مبارزه‌ با جرم‌پولشويي‌ را خدمت‌ مجلس‌ محترم‌ عرض‌ كنم‌. ابتداء فعاليت‌ غيرانساني‌ديشب‌ دولت‌ اسرائيل‌ را در ترور شهيد رنتيسي‌ محكوم‌ مي‌كنم‌. 
      گزارش‌ كميسيون‌ مشترك‌ رسيدگي‌ به‌ لايحه‌ با جرم‌ پولشويي‌ به‌مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌: 
      لايحه‌ مبارزه‌ با جرم‌ پولشويي‌ به‌ شماره‌ ترتيب‌ چاپ‌ (1744) كه‌جهت‌ رسيدگي‌ به‌ اين‌ كميسيون‌ بعنوان‌ كميسيون‌ مشترك‌ ارجاع‌ شده‌بود در جلسات‌ متعدد با حضور كارشناسان‌ مربوطه‌ و نمايندگان‌دستگاههاي‌ اجرايي‌ مطرح‌ گرديد و پس‌ از بحث‌ و تبادل‌ نظر نهايتاً درجلسه‌ مورخه‌ 22/7/82 با اصلاحاتي‌ در عنوان‌ و متن‌ بشرح‌ زير موردتصويب‌ قرار گرفت‌. 
      اينك‌ گزارش‌ شور دوم‌ آن‌ تقديم‌ مجلس‌ محترم‌ شوراي‌ اسلامي‌مي‌شود.

رئيس‌ كميسيون‌ مشترك‌ رسيدگي‌ به‌ لايحه‌ مبارزه‌ با جرم‌ پولشويي‌
سيدابوالفضل‌ رضوي‌

      باعنايت‌ به‌ شور دومي‌ بودن‌ اين‌ لايحه‌ مهم‌، من‌ فقط‌ يادآوري‌مي‌كنم‌ كه‌ در يكي‌، دو دهه‌ گذشته‌ باتوجه‌ به‌ آثار مخرب‌ پولشويي‌ دركشورهاي‌ مختلف‌ عمدتاً اين‌ فعاليت‌ قانوناً بعنوان‌ جرم‌ شناخته‌ شد وكشورها براي‌ مقابله‌ و نوعي‌ مبارزه‌ با اين‌ جرم‌ علاوه‌ بر آنچه‌ كه‌ تحت‌عنوان‌ مجرم‌ دانستن‌ كساني‌ كه‌ اقدام‌ به‌ پولشويي‌ مي‌كنند از طريق‌كنوانسيونهاي‌ مختلف‌ و پيمانهاي‌ بين‌المللي‌ تلاش‌ كردند كه‌ دربرابرچنين‌ جرمي‌ با هم‌ همكاري‌ داشته‌ باشند. از اين‌ جهت‌ در سال‌ 2000در كانادا اولين‌ اجلاس‌ جهاني‌ در اين‌ رابطه‌ تشكيل‌ شد. در سال‌ گذشته‌هم‌ مجدداً در بانكوك‌ كشورها گرد هم‌ آمدند. باعنايت‌ به‌ اينكه‌ براي‌مبارزه‌ با جرم‌ پولشويي‌ بايد به‌ فرا مرزها هم‌ توجه‌ داشت‌ و از طريق‌همكاري‌ با ديگر دول‌ مقابله‌ كرد، كشورها براي‌ آن‌ دسته‌ از دولتهايي‌ كه‌هنوز اينها را بعنوان‌ جرم‌ نمي‌شناسند، مجازاتها و ريسكهايي‌ را تعيين‌كردند. از اين‌ جهت‌ كشور ما باتوجه‌ به‌ ريشه‌ در قانون‌ اساسي‌ وهمچنين‌ سياست‌ مقابله‌ و مبارزه‌ با مفاسد اقتصادي‌ و همچنين‌ اراده‌اي‌كه‌ براي‌ تعامل‌ جهاني‌ دارد، ناگزير است‌ كه‌ اين‌ فعاليت‌، يعني‌ پولشويي‌را بعنوان‌ جرم‌ بشناسد. 
      اندكي‌ دير شد و مسؤولين‌ معتقد هستند كه‌ اگر ما اينرا بموقع‌ نتوانيم‌به‌ انجام‌ برسانيم‌ مي‌تواند در روابط‌ و معادلات‌ و مبادلات‌ اقتصادي‌ براي‌ما خالي‌ از اشكال‌ هم‌ نباشد. باعنايت‌ به‌ اينكه‌ در قانون‌ برنامه‌ چهارم‌ هم‌بيش‌ از (170) ميليارد دلار چه‌ از طريق‌ صادرات‌ نفت‌، چه‌ از طريق‌فاينانسهاي‌ خارجي‌ ما قطعاً با جهان‌ مبادله‌ خواهيم‌ داشت‌. 
      از اين‌ جهت‌ پيشنهاد مي‌شود كه‌ نسبت‌ به‌ مصوبات‌ كميسيون‌ مشترك‌كه‌ مورد تأييد دولت‌ محترم‌ هم‌ هست‌، عنايت‌ بفرماييد و با تسريع‌ درتصويب‌ اين‌، زمينه‌ را براي‌ مقابله‌ با جرم‌ پولشويي‌ فراهم‌ بفرماييد.
      يكي‌ از نمايندگان‌ ـ عدد نداريم‌.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ خيلي‌ ممنون‌. نمايندگان‌ محترم‌ را به‌ داخل‌پارلمان‌ دعوت‌ بفرماييد، رأي‌گيري‌ داريم‌. حاج‌آقا! اگر موافق‌ باشيدوارد بحث‌ شديم‌ يعني‌ جلسه‌ بعدي‌ قطعاً همين‌ را ما بايد ادامه‌ بدهيم‌ وتصويب‌ بشود. 
      رئيس‌ ـ يعني‌ بايد ادامه‌ بدهيم‌، منتها اين‌ سؤال‌ را چكار كنيم‌؟
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ سؤال‌ را انجام‌ بدهيم‌. 
      رئيس‌ ـ آقاي‌ وزير مدتي‌ است‌ كه‌ اينجا نشسته‌اند، آقاي‌ طلايي‌نيك‌تذكر دادند. 
      قرباني‌ ـ حاج‌آقا! عدد نداريم‌.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ حاج‌آقا! قبل‌ از برنامه‌ حتماً بايد اين‌ لايحه‌پولشويي‌ تصويب‌ شود. چون‌ ما وارد دستور شديم‌.
      يكي‌ از نمايندگان‌ ـ حاج‌آقا! چون‌ روز شنبه‌ بررسي‌ لايحه‌ برنامه‌چهارم‌ شروع‌ مي‌شود بايد اين‌ لايحه‌ تكليفش‌ قبل‌ از برنامه‌ چهارم‌معلوم‌ شود.
      رئيس‌ ـ خيلي‌ خوب‌. ما وارد دستور شديم‌، شنبه‌ اول‌ وقت‌ اينراتصويب‌ مي‌كنيم‌، بعد وارد برنامه‌ مي‌شويم‌. وقت‌ هم‌ نمي‌گيرد. (2)،(3) پيشنهاد است‌.

      12 ـ طرح‌ سؤال‌ آقاي‌ رضا طلايي‌نيك‌ نماينده‌محترم‌ بهار و كبودرآهنگ‌ از آقاي‌ عبدالعلي‌زاده‌وزير محترم‌ مسكن‌ و شهرسازي‌
      رئيس‌ ـ
دستور بعد را مطرح‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ دستور بعدي‌ سؤال‌ آقاي‌ رضا طلايي‌نيك‌نماينده‌ محترم‌ بهار و كبودرآهنگ‌ از وزير محترم‌ مسكن‌ و شهرسازي‌است‌. آقاي‌ طلايي‌نيك‌ بفرماييد.
      مرعشي‌ ـ حاج‌آقا! ما نمي‌ايستيم‌، مي‌رويم‌.
      رئيس‌ ـ آقاي‌ سيدحسين‌ مرعشي‌! الان‌ ساعت‌ (12) است‌، يعني‌(1) ساعت‌ و (7)، (8) دقيقه‌ به‌ ظهر است‌. بفرماييد. 
      مرعشي‌ ـ حاج‌آقا! ساعت‌ را يكساعت‌ جلو كشيده‌اند، بما ربطي‌ندارد. الان‌ وقت‌ نماز است‌!!
      رضا طلايي‌نيك‌ ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      با اجازه‌ همكاران‌ گرامي‌ من‌ سعي‌ مي‌كنم‌ خيلي‌ مختصر عرض‌ كنم‌.بهرحال‌ از فضاي‌ سياسي‌ اجازه‌ بدهيد برويم‌ به‌ فضاي‌ روستاها ومسايل‌ و مشكلات‌ عمراني‌ و مسايل‌ نوسازي‌ مسكن‌ در روستاها كه‌موضوع‌ سؤال‌ است‌.
      من‌ ابتداء از تلاشها و فعاليتهاي‌ جناب‌ آقاي‌ وزير در وزارتخانه‌تشكر مي‌كنم‌، مخصوصاً از جناب‌ آقاي‌ مهندس‌ سعيدي‌كيا رئيس‌محترم‌ بنياد مسكن‌ انقلاب‌ اسلامي‌. 
      اين‌ سؤال‌ درواقع‌ تلاش‌ و خدمات‌ بنياد مسكن‌ و مجموعه‌ دولت‌ رازير سؤال‌ نمي‌برد. آنچيزي‌ كه‌ در اين‌ سؤال‌ مطرح‌ است‌ كه‌ حالا متن‌سؤال‌ قرائت‌ خواهد شد، درواقع‌ عدم‌ تعادل‌ درتوزيع‌ اعتبارات‌ درتشكيلات‌ دولت‌ در ساختار وزارت‌ مسكن‌ و شهرسازي‌، در حمايتها ومصوبات‌ دولت‌ نسبت‌ به‌ عمران‌ و توسعه‌ روستاهاست‌. شش‌ سؤال‌بعنوان‌ زيرمجموعه‌ اين‌ سؤال‌ مطرح‌ است‌. 
      سؤال‌ اول‌ اين‌ است‌ كه‌ براي‌ ساماندهي‌ عمران‌ روستاها چه‌اقدامات‌ ثمربخشي‌ صورت‌ گرفته‌؟
      همكاران‌ عزيز اكثراً از شهرستانها هستند. با مناطق‌ روستايي‌ آشناهستند و مي‌دانند چه‌ وضعيتي‌ داريم‌. متأسفانه‌ يكي‌ از بحرانهاي‌ جدي‌كه‌ بعد از انقلاب‌ اسلامي‌ پيش‌ آمد، جابجايي‌ اكثريت‌ جمعيت‌ بين‌ شهرو روستا بود. تا قبل‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ (60) درصد جمعيت‌ كشور درروستاها زندگي‌ مي‌كردند كه‌ بعد از انقلاب‌ بعلت‌ بي‌توجهي‌ و ضعف‌ درعمران‌ و توسعه‌ روستاها، ما الان‌ جمعيت‌ روستاهايمان‌ به‌ (40) درصدكاهش‌ پيدا كرده‌. يعني‌ ( یک پنجم) جمعيت‌ كل‌ كشور از روستاها به‌ شهرهامهاجرت‌ كرده‌اند. بعبارت‌ ديگر از هر (3) نفر ساكن‌ در روستاها (1)نفر به‌ شهر آمدند و (2) نفر كه‌ باقي‌ ماندند، اينها هم‌ با مسايل‌ ومشكلات‌ معيشت‌ و مسايل‌ مسكن‌ و وضعيت‌ نابسامان‌ روستاها مواجه‌هستند. تكاليفي‌ در برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ براي‌ دولت‌ و بخصوص‌ وزارت‌مسكن‌ و شهرسازي‌ پيش‌بيني‌ شده‌ بود كه‌ متأسفانه‌ اين‌ تكاليف‌ در طول‌برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ هم‌ به‌ انجام‌ نرسيده‌. سؤال‌ اول‌ اين‌ است‌ كه‌ چه‌اقدامات‌ ثمربخشي‌ صورت‌ گرفته‌؟ 
      دوم‌ اينكه‌، آيا سرعت‌ نوسازي‌ و امور عمراني‌ بين‌ شهرها وروستاها تعادل‌ دارد؟ شما ببينيد ارزش‌ مسكن‌ در روستاها تقريباً يك‌وضع‌ راكد و تقريباً مي‌شود گفت‌ واحد مسكوني‌ در روستاها ارزشي‌ندارد. يك‌ خانه‌ گلي‌ در روستا روزبه‌ روز دارد فرسايش‌ و تخريب‌مي‌شود، در شرايطي‌ كه‌ در همين‌ (5) سال‌ اخير، در اكثر شهرها قيمت‌زمين‌ و مسكن‌ تا (5) برابر شايد افزايش‌ پيدا كرده‌ و با اين‌ وضعيت‌يعني‌ ميزان‌ ارزش‌ داراييهاي‌ مربوط‌ به‌ واحدهاي‌ مسكوني‌ و امكانات‌روستاييان‌ ما روزبه‌روز دارد با شهرها به‌ يك‌ وضعيت‌ تبعيض‌ و فاصله‌فاحش‌ گرفتار مي‌شود و اين‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ ميزان‌ اقدامات‌ و حمايتهاو برنامه‌ها در شهرها نسبت‌ به‌ روستاها تعادل‌ لازم‌ را ندارد و اين‌ زمينه‌جاذبه‌ زندگي‌ شهرنشيني‌ را افزايش‌ مي‌دهد، در شرايطي‌ كه‌ ما نياز به‌تثبيت‌ جمعيت‌ در روستا داريم‌.
      سوم‌ اينكه‌، باتوجه‌ به‌ سهم‌ جمعيت‌ و محدوده‌هاي‌ جغرافيايي‌روستاها آيا وزارت‌ مسكن‌ و شهرسازي‌ و دولت‌ براي‌ تقويت‌ بنيادمسكن‌ انقلاب‌ اسلامي‌ اقدام‌ كرده‌ يا نه‌؟ شما بنياد مسكن‌ را درشهرستانها وضع‌ آن‌ را با ساير تشكيلات‌ دولتي‌ مقايسه‌ كنيد، تعداد چندنفر انگشت‌شمار در اكثر شهرستانها در سازمان‌ بنياد فعاليت‌ مي‌كنند باامكانات‌ ضعيف‌، با نيروي‌ انساني‌ بسيار اندك‌. درشرايطي‌ كه‌ اينها درمقابل‌ (60) هزار روستا بايد اقدامات‌ عمراني‌ و مديريت‌ توسعه‌ وعمران‌ روستا را دنبال‌ بكنند. 
      نكته‌ ديگر، عمليات‌ طرح‌ هادي‌ و بهسازي‌ روستاها متأسفانه‌ با كندي‌پيش‌ مي‌رود. روستاهايي‌ را داريم‌ از (15) سال‌ پيش‌ كار بهسازي‌ آنهاآغاز شده‌، اما متأسفانه‌ حتي‌ فاز اول‌ در اكثر روستاها به‌ نتيجه‌ وبهره‌برداري‌ كامل‌ نرسيده‌، حالا فازهاي‌ دوم‌ و سوم‌ كه‌ هنوز اقداماتي‌ آغازنشده‌. يعني‌ روستا (15) سال‌ است‌ كه‌ گرفتار اجراي‌ طرح‌ هادي‌ است‌.
      نكته‌ پنجم‌، روستاهايي‌ كه‌ كم‌ جمعيت‌ هستند. اينها متأسفانه‌ازجهت‌ تأسيسات‌ زيربنايي‌ و اصلاً تهيه‌ طرح‌ هادي‌ هنوز هيچ‌ اقدامي‌براي‌ آنها نشده‌ و اين‌ روستاهاي‌ كم‌ جمعيت‌ تا چه‌ موقع‌ قرار است‌ ازحداقل‌ خدمات‌ و امكانات‌ رفاهي‌ بي‌بهره‌ و محروم‌ باشند؟
      نكته‌ آخر، اقدامات‌ و سياستهايي‌ كه‌ وزارت‌ مسكن‌ براي‌ شهركهاي‌اقماري‌ دنبال‌ مي‌كند كه‌ بتواند جمعيت‌ شهرهاي‌ كلان‌ شهرها را به‌شهركهاي‌ اقماري‌ سرريز كند، آيا طرحي‌ اصولاً براي‌ روستاها تهيه‌ شده‌كه‌ روستاهاي‌ كم‌ جمعيت‌ بتوانند تجميع‌ شوند و يا در وضعيت‌ بهتري‌قرار بگيرند؟ كه‌ متأسفانه‌ فاصله‌ اقدامات‌ و حمايتها و برنامه‌هاي‌ دولت‌دررابطه‌ با روستاها با شهرها و شهركهاي‌ جديد بسيار بسيار زياد است‌و بهرحال‌ مسأله‌ عدالت‌ و رفع‌ محروميت‌ و پيشگيري‌ از مهاجرت‌بي‌رويه‌ متأسفانه‌ در برنامه‌هاي‌ دولت‌ جايگاه‌ جدي‌ ندارد، متشكر.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ خيلي‌ متشكر.
      رئيس‌ ـ آقاي‌ عبدالعلي‌زاده‌ تشريف‌ بياوريد، بفرماييد.
      علي‌ عبدالعلي‌زاده‌ (وزير مسكن‌ و شهرسازي‌) ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      از آقاي‌ طلايي‌نيك‌ تشكر مي‌كنيم‌ كه‌ فرصتي‌ را دادند تا بحث‌روستاها هم‌ مطرح‌ شود. منتها تذكر اين‌ مطلب‌ در ابتداء عرايضم‌ لازم‌است‌ كه‌ همانطوركه‌ خود آقاي‌ طلايي‌نيك‌ هم‌ در توضيحاتشان‌ فرمودند،مخاطب‌ اصلي‌ ايشان‌ دولت‌ و يا سازمان‌ مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ است‌.چون‌ مديريت‌ عمران‌ روستايي‌ در كشور برعهده‌ هيچ‌ سازمان‌ مستقل‌نيست‌. فقط‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ است‌ كه‌ در حوزه‌ مديريت‌ عمران‌شهري‌ و روستايي‌ خود بايد اينرا هماهنگ‌ بكند. 
      درخصوص‌ عمران‌ روستاها كه‌ فرمودند چه‌ اقدامات‌ ثمربخشي‌انجام‌ گرفته‌، من‌ تيتر اقدامهاي‌ عمراني‌ روستاها را مي‌خوانم‌ كه‌ تقريباًهيچكدام‌ به‌ وزارت‌ مسكن‌ و شهرسازي‌ مربوط‌ نيست‌. درواقع‌ من‌ ازطرف‌ دولت‌ دارم‌ اين‌ سؤال‌ را جواب‌ مي‌دهم‌.
      چهار عامل‌ اصلي‌ برق‌، آب‌، راه‌ و آموزش‌ و پرورش‌ كه‌ عوامل‌اصلي‌ عمران‌ روستايي‌ بودند كه‌ خود مجلس‌ محترم‌ هم‌ باعنايت‌ به‌اهميت‌ اين‌ بحث‌، مسؤوليت‌ هماهنگي‌ و پيگيري‌ اينها را در دفتر امورمناطق‌ رياست‌ جمهوري‌ قرارداد و اصلاً اين‌ دفتر براي‌ اينكار سازمان‌يافت‌. بترتيب‌ به‌ اين‌ شكل‌ الان‌ در روستاها درآمده‌:
      ـ درخصوص‌ برق‌رساني‌ به‌ روستاها درسال‌ 57، (4) هزار و (327)روستا برق‌ داشتند. الان‌ كه‌ در خدمت‌ شما هستيم‌، (47) هزار روستاي‌بالاي‌ (20) خانوار داراي‌ برق‌ هستند. يعني‌ (97) درصد روستاهاي‌كشور داراي‌ شبكه‌ برق‌ هستند و از برق‌ استفاده‌ مي‌كنند.
      ـ آب‌ آشاميدني‌ سالم‌ در روستاها در سال‌ 57، (5) هزار و (500)روستا از نعمت‌ آب‌ آشاميدني‌ سالم‌ برخوردار بودند. اين‌ عدد الان‌ به‌بيش‌ از (25) هزار روستا رسيده‌. يعني‌ (62) درصد روستاهاي‌ كشورالان‌ داراي‌ آب‌ آشاميدني‌ سالم‌ هستند.
ـ راه‌ آسفالت‌ روستايي‌ در سال‌ 57 (200) كيلومتر در كشور بود،الان‌ به‌ (48) هزار و (600) كيلومتر رسيده‌. 
      ـ مدرسه‌ در سال‌ 57، اعم‌ از ابتدايي‌، دبيرستان‌ و عنوان‌ آن‌راهنمايي‌ و نظاير اينها، (12) هزار و (460) باب‌ مدرسه‌ ما درروستاهاي‌ كشور در سال‌ 57 داشتيم‌. در پايان‌ 82 اين‌ عدد به‌ (45)هزار مدرسه‌ رسيده‌. يعني‌ (90) درصد روستاهاي‌ كشور الان‌ تحت‌پوشش‌ مدرسه‌ و امكانات‌ آموزشي‌ هستند.
      ـ درخصوص‌ دفتر مخابراتي‌ در سال‌ 57، (312) روستا داراي‌ دفترمخابراتي‌ بودند. امروز بيش‌ از (38) هزار روستا داراي‌ دفتر مخابراتي‌هستند.
      ـ علاوه‌ بر اينها در بحث‌ بهداشت‌ و خدمات‌ درماني‌، در ابتداي‌پيروزي‌ انقلاب‌ تعداد روستاهايي‌ كه‌ خانه‌ بهداشت‌ يا مركز بهداشتي‌ وخدمات‌ درماني‌ داشتند بسيار كم‌ بود. امروز شبكه‌ خانه‌ بهداشت‌ ومراكز بهداشتي‌ در روستاهاي‌ كشور كامل‌ است‌ و (16) هزار و (500)خانه‌ بهداشت‌ الان‌ در روستاهاي‌ كشور مستقر هستند و همه‌ روستاها راتحت‌ پوشش‌ قرار داده‌اند. 
      ـ كيفيت‌ مسكن‌ هم‌ كه‌ اشاره‌ كرديد، در ابتداي‌ انقلاب‌ كيفيت‌مسكني‌ كه‌ از مصالح‌ با دوام‌ استفاده‌ كرده‌ باشد زير (5) درصد بود.الان‌ به‌ بيش‌ از (40) درصد مسكن‌ روستايي‌ رسيده‌. از اين‌ نظر هم‌واقعاً تحول‌ بزرگي‌ در روستاها رخ‌ داده‌.
      ـ بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ يكسري‌ واژه‌هاي‌ عمراني‌جديد در روستاها پرداختيم‌. از جمله‌ طرحهاي‌ بهسازي‌ روستايي‌ كه‌الان‌ حدود (5/28) درصد روستاهاي‌ بالاي‌ (50) خانوار كشور در آنهاطرح‌ بهسازي‌ روستايي‌ اجراء شده‌. 
      ـ براي‌ (8) هزار و (500) روستا طرح‌ هادي‌ تهيه‌ شده‌ و (3500)تا از اين‌ طرحها اجراء شده‌ است‌. ما در برنامه‌ سوم‌ وارد فضاها وكارهاي‌ جديدي‌ شديم‌، از جمله‌ ايجاد فضاهاي‌ ورزشي‌ در روستاها،كتابخانه‌ در روستاها كه‌ درحال‌ حاضر (21) درصد روستاهاي‌ بالاي‌(50) خانوار داراي‌ كتابخانه‌ هستند. ايستگاههاي‌ تأمين‌ سوخت‌عشايري‌ و ناحيه‌هاي‌ صنعتي‌ روستايي‌ كه‌ تا به‌ امروز مجوز (93) ناحيه‌صنعتي‌ صادر شده‌ است‌ و مجتمع‌هاي‌ دامپروري‌ روستايي‌، حرفهاي‌جديدي‌ هستند كه‌ دولت‌ در برنامه‌ سوم‌ به‌ آنها بها داده‌ است‌ و وارد كارشده‌ است‌ و خوشبختانه‌ در سال‌ 57 مي‌شود گفت‌ كه‌ حداقل‌ نيمي‌ ازشهرهاي‌ كشور فاقد پوشش‌ شبكه‌هاي‌ تلويزيوني‌ بودند، الان‌ بيش‌ از(70) درصد روستاهاي‌ كشور از شبكه‌ (1) و (2) سيماي‌ جمهوري‌اسلامي‌ استفاده‌ مي‌كنند. خوب‌، اينها كارهاي‌ عمراني‌ بسيار بزرگي‌است‌ كه‌ دولت‌ در روستاها انجام‌ داده‌ است‌. در اجراي‌ برنامه‌ سوم‌ تاپايان‌ سال‌ 82 بيش‌ از (373) هزار خانه‌ روستايي‌ داراي‌ سند مالكيت‌شدند. خوب‌، اينها كارهاي‌ اساسي‌ و عمده‌اي‌ است‌ كه‌ براي‌ عمران‌روستايي‌ انجام‌ گرفته‌ است‌.
      اما اينكه‌ فرموديد (60) درصد جمعيت‌ قبل‌ از انقلاب‌ در روستاهابودند و الان‌ به‌ (40) درصد رسيده‌ است‌، يكي‌ از عوامل‌ اين‌، مهاجرت‌است‌، يك‌ عامل‌ عمده‌ آن‌ هم‌ تبديل‌ روستاهاي‌ بزرگ‌ به‌ شهر است‌.جناب‌ آقاي‌ طلايي‌نيك‌! در پيروزي‌ انقلاب‌ تعداد شهرهاي‌ كشور به‌(250) شهر نمي‌رسيد، الان‌ بيش‌ از (900) شهر در كشور داريم‌. يعني‌(650) روستاي‌ بزرگ‌ در سال‌ 57 الان‌ تبديل‌ به‌ شهر شده‌اند وجمعيت‌ اينها جمعيت‌ شهري‌ محسوب‌ شده‌ است‌. بنابراين‌ خود اين‌بيش‌ از مهاجرت‌ در تغيير اين‌ نسبت‌ نقش‌ دارد و ما مي‌بينيم‌ كه‌ در قبال‌اين‌ تغيير آماري‌ جمعيتي‌، توليد روستايي‌مان‌ افزايش‌ پيدا كرده‌ است‌ واين‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اگر تغيير نسبت‌ جمعيتي‌ رخ‌ داده‌ است‌، اين‌ تغييرنسبت‌ جمعيتي‌، تغيير نسبتي‌ جمعيتي‌ مناسبي‌ بوده‌ و در كاهش‌ توليدروستا مؤثر نبوده‌ است‌.
      سؤال‌ دوم‌ كه‌ فرموديد نوسازي‌ و امور عمراني‌ بين‌ شهر و روستاتعادل‌ دارد يا خير، عنايت‌ بفرماييد كه‌ در شهرها اصولاً عمران‌ وآباداني‌ شهر، روي‌ دوش‌ شهرداريها و مردم‌ استوار است‌ و يكسري‌خدمات‌ فراشهري‌ و فرامحلي‌ آنجا داده‌ مي‌شود. مثلاً دانشگاه‌ ساخته‌مي‌شود كه‌ بچه‌ روستايي‌ هم‌ به‌ آنجا مي‌رود، قطعاً در روستا نمي‌توانيم‌دانشگاه‌ بسازيم‌. ما در روستا نمي‌توانيم‌ برويم‌ بيمارستانهاي‌ بزرگ‌ايجاد كنيم‌، اينها بايد در شهرها ساخته‌ بشود. اگر از اينها صرفنظركنيد، فرق‌ عمران‌ روستا و شهر در اين‌ است‌ كه‌ در شهرها عمران‌ روي‌دوش‌ مردم‌ استوار است‌ و با عوارض‌ مردم‌ ساخته‌ مي‌شود، در روستابيشتر با اعتبارات‌ دولتي‌.
      اين‌ را هم‌ كه‌ فرموديد ارزش‌ مسكن‌ در روستا با ارزش‌ مسكن‌ درشهر قابل‌ قياس‌ نيست‌، فرمايش‌ كاملاً درستي‌ است‌. در كدام‌ كشور دردنيا خانه‌ روستايي‌ از خانه‌ شهري‌ گرانتر است‌؟ خوب‌ اين‌ طبيعي‌ است‌كه‌ مركز فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ كلان‌ در شهرهاست‌ و افزايش‌ قيمت‌مسكن‌ هم‌ در شهرهاست‌ و نسبت‌ رشد تقاضا در شهرها روزبه‌روزبيشتر است‌. بنابراين‌ طبيعي‌ است‌ كه‌ در شهرها مسكن‌ نسبت‌ به‌ روستاگرانتر بشود. در روستا با جايگزيني‌ فناوريها و صنعت‌ بجاي‌ كارهاي‌دستي‌، افزايش‌ توليد سرانه‌ را داريم‌. يعني‌ اگر يك‌ كشاورز در قبل‌ ازانقلاب‌ با لوازم‌ و وسايل‌ ابتدايي‌ مثلاً در سال‌ مي‌توانست‌ دو هكتارزمين‌ را آباد كند، الان‌ در روستا با وسايل‌ و تجهيزات‌ پيشرفته‌كشاورزي‌ همان‌ يكنفر مي‌تواند بيش‌ از (10) هكتار را آباد كند و كشت‌و داشت‌ و برداشت‌ بكند. بنابراين‌ طبيعي‌ است‌ كه‌ جمعيت‌ در روستابراي‌ يافتن‌ فرصتهاي‌ كاري‌ جديد به‌ مناطق‌ صنعتي‌ و شهرها مراجعه‌كند. اتفاقاً براي‌ جلوگيري‌ از اين‌ مهاجرت‌، سكونت‌ و اشتغال‌ صنعتي‌در روستاست‌ كه‌ طرح‌ ناحيه‌هاي‌ صنعتي‌ روستايي‌ به‌ اجراء درمي‌آيدكه‌ عرض‌ كردم‌ بيش‌ از (93) ناحيه‌ صنعتي‌ روستايي‌ در سطح‌ كشور بعداز انقلاب‌ راه‌اندازي‌ شده‌ تا اين‌ جوانان‌ در روستا بمانند و كار صنعتي‌انجام‌ بدهند.
سؤال‌ سوم‌ هم‌ كه‌ فرموديد باتوجه‌ به‌ سهم‌ جمعيت‌ و محدوده‌هاي‌جغرافيايي‌ روستاها و لزوم‌ تقويت‌ سازمان‌ خاص‌ برنامه‌ريزي‌ ومديريت‌ عمران‌ روستايي‌، چرا تشكيلات‌ بنياد مسكن‌ انقلاب‌ اسلامي‌در شهرستانها با محدوديت‌ مواجه‌ هستند؟
      براي‌ اينكه‌ بنياد مسكن‌ انقلاب‌ اسلامي‌ اصلاً مسؤول‌ برنامه‌ريزي‌و مديريت‌ عمران‌ روستايي‌ كشور كه‌ نيست‌. وظيفه‌ اصلي‌ بنياد مسكن‌كه‌ يك‌ نهاد غيردولتي‌ است‌، اجراي‌ برنامه‌ حساب‌ (100) حضرت‌ امام‌و ايجاد مسكن‌ محرومين‌ است‌. حالا دولت‌ يكسري‌ مأموريتهاي‌موقت‌ به‌ بنياد مي‌دهد، پول‌ مي‌دهد و مي‌گويد برو فلانجا زلزله‌ شده‌است‌، بازسازي‌ كن‌، پول‌ مي‌دهد مي‌گويد سيل‌ آمده‌ بازسازي‌ كن‌، پول‌مي‌دهد مي‌گويد برو خانه‌ها را سنددار كن‌. اينها مأموريتهاي‌ دائمي‌ واساسنامه‌اي‌ بنياد مسكن‌ انقلاب‌ نيستند، توسعه‌ بنياد مسكن‌ انقلاب‌اسلامي‌ در استانها خارج‌ از اختيار دولت‌ است‌، دراختيار شوراي‌مركزي‌ بنياد است‌ كه‌ بنده‌ هم‌ عضو آنجا هستم‌ و ما در آنجا براساس‌مأموريتهاي‌ اساسي‌ و ذاتي‌ بنياد مسكن‌ به‌ او اجازه‌ توسعه‌ درشهرستانها را مي‌دهيم‌.
      سؤال‌ چهارم‌ را هم‌ كه‌ فرمودند چرا عمليات‌ اجراي‌ طرح‌ هادي‌ وبهسازي‌ روستا به‌ كندي‌ و در زمان‌ طولاني‌ انجام‌ مي‌شود، علت‌ اصلي‌ آن‌اين‌ است‌ كه‌ عموماً براي‌ بهسازي‌ روستايي‌ اعتبار كم‌ داده‌ مي‌شود و بايدبا خودياري‌ اهالي‌ انجام‌ بگيرد، اهالي‌ در اين‌ خودياري‌ نمي‌توانند به‌ميدان‌ بيايند، كم‌ مي‌دهند و خودبخود اجراي‌ طرحها طولاني‌ مي‌شود.
      سؤال‌ پنجم‌ فرموديد براي‌ سازماندهي‌ عمراني‌ يا تجميع‌روستاهاي‌ همجوار كم‌جمعيت‌ چه‌ تدبيري‌ اتخاذ شده‌ است‌؟ اين‌ كاراصلاً نشدني‌ است‌، با بافت‌ فرهنگي‌ كشور جور درنمي‌آيد، جناب‌ آقاي‌طلايي‌نيك‌! ما در زلزله‌ شمال‌ خراسان‌ هم‌ آمديم‌ چند روستاي‌ بسياركوچك‌ را در هم‌ ادغام‌ كرديم‌ و يك‌ روستاي‌ بزرگ‌ ساختيم‌، روستائيان‌نرفتند داخل‌ آن‌ روستا بنشينند و خالي‌ مانده‌ است‌. ترجيح‌ مي‌دهندبروند همانجا و آنجا نروند و مي‌گويند ما اصلاً بخاطر همين‌ اختلافات‌قبلي‌ از هم‌ جدا شديم‌، دور هم‌ جمع‌ نمي‌شوند.
      جواب‌ سؤال‌ ششم‌ شما هم‌ همين‌ است‌. احداث‌ شهركهاي‌ اقماري‌براي‌ مهاجرپذيري‌ در شهرهاي‌ بزرگ‌، اصلاً براي‌ مهاجرپذيري‌ نيست‌.حتي‌ ما براي‌ توسعه‌ طبيعي‌ خود شهر تهران‌ كه‌ ناشي‌ از زاد و ولدجمعيت‌ موجود در آنجا باشد، شهرهاي‌ جديد را پيش‌بيني‌ كرديم‌ كه‌مردم‌ آنجا بروند و اين‌ شهر بلحاظ‌ محدوديتهاي‌ طبيعي‌ كه‌ دارد، بيشتراز اين‌ توسعه‌ پيدا نكند. حالا ما بياييم‌ براي‌ يك‌ تثبيت‌ جمعيت‌روستايي‌ شهر جديد يا روستاي‌ جديد بسازيم‌، اين‌ عملاً شدني‌ نيست‌و هيچيك‌ از مطالعات‌ كارشناسي‌ اين‌ را تا حالا توصيه‌ نكرده‌ و در كاردولت‌ قرار ندارد. والسلام‌
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ خيلي‌ متشكر، آقاي‌ طلايي‌نيك‌ بفرماييد.
      رضا طلايي‌نيك‌ ـ با تشكر از آقاي‌ وزير درمورد توضيحات‌ وگزارشي‌ كه‌ مطرح‌ فرمودند.
      آقاي‌ مهندس‌! بخشي‌ از مطالبي‌ كه‌ فرموديد، اقدامات‌ عمومي‌دولت‌ در بعد از انقلاب‌ بود كه‌ بنده‌ هم‌ روي‌ آنها تأييد و تأكيد دارم‌، اماسؤالات‌ ما بيشتر ناظر بر وظايف‌ خاص‌ وزارتخانه‌ نسبت‌ به‌ عمران‌روستاها بود كه‌ كمتر در پاسخ‌ جناب‌ عالي‌ به‌ آنها پرداخته‌ شد. البته‌اينكه‌ فرموديد اين‌ سؤالات‌ اصلاً متولي‌ ندارد، بحث‌ عمران‌ و توسعه‌روستاها، سؤال‌ بنده‌ اين‌ است‌ اعتباراتي‌ كه‌ شما مي‌گيريد در رديفهاي‌بودجه‌ مشخص‌ است‌، تكاليفي‌ كه‌ در برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ داشتيد، بعنوان‌مسؤول‌ اصلي‌ موضوع‌ در هيأت‌ وزيران‌ كه‌ طبق‌ اصل‌ (137) قانون‌اساسي‌ هم‌، مصوبات‌ هيأت‌ وزيران‌ را مي‌شود از همه‌ وزراء سؤال‌ كرد.لايحه‌ بودجه‌ كه‌ در دولت‌ مطرح‌ مي‌شود و تصويب‌ مي‌شود وجناب‌ عالي‌ عضو اين‌ دولت‌ هستيد، قطعاً انتظار هست‌ كه‌ بعنوان‌حداقل‌ (نمي‌گوييم‌ مديريت‌ عمومي‌ و ملي‌ عمران‌ روستايي‌) اما بعنوان‌مسؤول‌ مسكن‌ روستايي‌، مسؤول‌ تهيه‌ طرح‌ هادي‌، اجراي‌ طرح‌ هادي‌و پيگيري‌ تأسيسات‌ زيربنايي‌ در روستاها، نسبت‌ به‌ سهم‌ روستاها درتنظيم‌ اعتبارات‌ و در استفاده‌ از امكانات‌ دولت‌، حداقل‌ در آنجا نقش‌بيشتر و فعال‌تري‌ را ايفاء بفرماييد.
      من‌ چند نكته‌ را از خود مطالب‌ جناب‌ عالي‌ استفاده‌ مي‌كنم‌ وتوضيح‌ مي‌دهم‌. فرموديد طرحهاي‌ اجراء شده‌ (3500) طرح‌ بوده‌است‌. يعني‌ كمتر از (7) درصد روستاهاي‌ ما هنوز داراي‌ طرح‌اجراءشده‌ بهسازي‌ و عمران‌ روستايي‌ هستند. بيش‌ از (90) درصدروستاها هنوز طرح‌ بهسازي‌ و يا طرح‌ هادي‌ براي‌ آنها اجراء نشده‌است‌. ما در روستاها در هر هفته‌ يا دو هفته‌ يكبار مي‌رويم‌ اينها را داريم‌بازديد مي‌كنيم‌ و مشاهده‌ مستقيم‌ داريم‌ و در آمارهاي‌ شما هم‌ هست‌ وهمينطور فرموديد براي‌ (5/28) درصد روستاها هنوز تهيه‌ طرح‌ شده‌ وهنوز همه‌ اينها هم‌ اجراء نشده‌ است‌. با اين‌ وضعيت‌ بعد از ربع‌ قرن‌ كه‌از تأسيس‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ مي‌گذرد، ما داريم‌ وارد زندگي‌نسل‌ سومي‌ مي‌شويم‌ جوانان‌ كه‌ (70) درصد جمعيت‌ روستا را تشكيل‌مي‌دهند، اگر با همين‌ وضعيت‌ سكونتگاههاي‌ روستايي‌ مواجه‌ باشند،اينها قطعاً در روستا دوام‌ نمي‌آورند و ما بايد شاهد مهاجرت‌ بيشترباشيم‌.
      فرموديد كه‌ اين‌ (20) درصد جمعيت‌ كشور كه‌ از روستا به‌ شهرآمده‌اند، عامل‌ اينها تبديل‌ روستاها به‌ شهر بوده‌ است‌. تعدادروستاهايي‌ كه‌ تبديل‌ به‌ شهر شده‌ كمتر از (2) درصد روستاهاست‌ كه‌اگر جمعيت‌ اينها هم‌ بيشتر از ساير روستاها باشد (بطور متوسط‌دوبرابر درنظر بگيريم‌) يعني‌ حدود كمتر از (5) درصد روستاها تبديل‌به‌ شهر شده‌ است‌. درصورتيكه‌ ما چيزي‌ در حدود (33) درصدجمعيت‌ روستاهايمان‌ به‌ شهر مهاجرت‌ كردند، عامل‌ (5) درصد تبديل‌روستاها به‌ شهر است‌ كه‌ در هر شهرستاني‌ دو، سه‌ روستا تبديل‌ به‌ شهرشده‌ است‌، اما بيش‌ از (95) درصد روستاهاي‌ ما سرجايشان‌ هستند،تبديل‌ به‌ شهر نشدند و متأسفانه‌ ما امكانات‌ زندگي‌ مناسب‌ را براي‌روستائيان‌ عزيزمان‌ نتوانستيم‌ تهيه‌ كنيم‌.
      من‌ به‌ مواد برنامه‌ اشاره‌ مي‌كنم‌، ماده‌ (137) برنامه‌ به‌ وزارت‌مسكن‌ تكليف‌ كرده‌ كه‌ تعيين‌ ضوابط‌ براي‌ خدمات‌ زيربنايي‌ وسطح‌بندي‌ و ارائه‌ خدمات‌ در روستاها داشته‌ باشد. ما الان‌ اين‌ تعيين‌ضوابط‌ را در روستاهايمان‌ نداريم‌. دولت‌ طرحهاي‌ توسعه‌ و عمران‌مصوب‌ براي‌ روستاها داشته‌ باشد، اين‌ را نداريم‌، امسال‌ سال‌ آخربرنامه‌ سوم‌ توسعه‌ است‌. اين‌ ماده‌ (137) برنامه‌ را دولت‌ اجراء نكرده‌است‌. ماده‌ (138) برنامه‌ مي‌گويد كه‌ توليد مسكن‌ در نقاط‌ روستايي‌ رابايد وزارت‌ مسكن‌ دنبال‌ كند، ما سال‌ آخر برنامه‌ هستيم‌. ببينيم‌ چقدرواقعاً دولت‌ آمده‌ در روستاها مسكن‌ بسازد. آقاي‌ سعيدي‌كيا هم‌ واقعاًيك‌ مدير موفق‌ و نمونه‌ در كشور هستند، هر جا زلزله‌ مي‌شود، سيل‌مي‌آيد و حادثه‌اي‌ اتفاق‌ مي‌افتد، ايشان‌ مسؤوليت‌ مي‌گيرد. واقعاً الان‌مسؤوليت‌ بازسازي‌ بم‌ را آقاي‌ سعيدي‌كيا، مسؤوليت‌ بازسازي‌ زلزله‌زنجان‌ آقاي‌ سعيدي‌كيا، مسؤوليت‌ بازسازي‌ زلزله‌ كبودرآهنگ‌ و رزن‌ وهمدان‌ و قزوين‌ و آوج‌ و بوئين‌زهرا و همه‌ آقاي‌ سعيدي‌كيا، واقعاً دراين‌ كشور ديگر ما مدير نداريم‌ كه‌ ايشان‌ الان‌ بايد به‌ كل‌ روستاهارسيدگي‌ كند و مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ براي‌ عمران‌ كل‌ روستاها داشته‌باشد؟ يا تنها مديري‌ است‌ كه‌ بايد هرجا حادثه‌اي‌ پيش‌ مي‌آيد، بقيه‌ بارمسؤوليت‌ دولت‌ را هم‌ بعهده‌ بگيرد و برود مديريت‌ كند، چون‌ مديرموفق‌ و نمونه‌اي‌ است‌؟ خواهش‌ من‌ اين‌ است‌ كه‌ روستاهاي‌ ما در اين‌كشور دارند فراموش‌ مي‌شوند، در نظام‌ بودجه‌ريزي‌، در نظام‌تصميم‌گيري‌ دولت‌، در اقداماتي‌ كه‌ من‌ باز اشاره‌ مي‌كنم‌ به‌ بند «ج‌» ماده‌(137) برنامه‌ كه‌ اشاره‌ كرده‌ روستاهاي‌ بالاي‌ (20) خانوار حداقل‌ بايداز راه‌ مناسب‌، مدرسه‌، آب‌ شرب‌ بهداشتي‌ برخوردار باشند. اينگونه‌نيست‌، روستاهاي‌ بالاي‌ (200) خانوار ما هنوز مشكل‌ آب‌ شرب‌دارند. (70) درصد روستاهاي‌ ما در استان‌ همدان‌ در اين‌ چند سال‌گذشته‌ (حالا استاني‌ كه‌ ما خبر داريم‌) با مشكل‌ آب‌ مواجه‌ بودند.
در ماده‌ (140) برنامه‌ نقشه‌ تفكيكي‌ براي‌ روستاهاي‌ بالاي‌ (200)خانوار پيش‌بيني‌ شده‌ بود (رئيس‌ ـ وقتتان‌ تمام‌ است‌) كه‌ من‌ تشكرمي‌كنم‌ در اين‌ يك‌ مورد وزارتخانه‌ و بنياد مسكن‌ خوب‌ عمل‌ كردند،اقدامات‌ خوبي‌ را در اين‌ دو، سه‌ سال‌ شروع‌ كردند ولي‌ خيلي‌ ديرشروع‌ شد يعني‌ از سال‌ سوم‌ برنامه‌، دولت‌ جدي‌ وارد اين‌ بحث‌ شد.
      واگذاري‌ امور به‌ شوراها و دستگاههاي‌ ديگر در ماده‌ (137)پيش‌بيني‌ شد كه‌ سازماندهي‌ مجددي‌ قانون‌ برنامه‌ براي‌ دولت‌ تكليف‌كرده‌ كه‌ عمران‌ روستايي‌ بهتر پيش‌ برود. بعد بحث‌ هويت‌بخشي‌ به‌سيما و كالبد روستاها، طراحي‌ و معماري‌ روستاها، همه‌ اينها طرحها وبرنامه‌هايي‌ است‌ كه‌ علي‌رغم‌ تلاش‌ ارزنده‌ بنياد مسكن‌ و تلاش‌ خوبي‌كه‌ در اين‌ دو، سه‌ سال‌ صورت‌ گرفته‌، اما متناسب‌ با برنامه‌، قانون‌،تكليف‌ دولت‌ و متناسب‌ با سياستهاي‌ عمومي‌ كشور براي‌ حمايت‌ ازتوليد و روستاها بعنوان‌ پايگاه‌ توليد و بخش‌ كشاورزي‌، متأسفانه‌ اين‌اقدامات‌ متناسب‌ نيست‌.
      انتظار من‌ از جناب‌ عالي‌ اين‌ است‌، مي‌دانم‌ همه‌ مسؤوليتها به‌ شمابرنمي‌گردد، سازمان‌ مديريت‌ و بقيه‌ دستگاهها هستند، اما جناب‌ عالي‌حالا كه‌ خودتان‌ هم‌ مي‌فرماييد، روستاها در دولت‌ متولي‌ ندارد، حداقل‌اين‌ بخشي‌ كه‌ جناب‌ عالي‌ مسؤولش‌ هستيد در هيأت‌ وزيران‌ واقعاًحساسيت‌ داشته‌ باشيد، بطور جدي‌ از دولت‌، ما از شما انتظار داريم‌متولي‌ آن‌ بخشي‌ كه‌ مسؤوليت‌ آن‌ با شماست‌، در هيأت‌ وزيران‌ شماباشيد كه‌ از روستا و عمران‌ روستا دفاع‌ بشود، متشكر.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ جناب‌ آقاي‌ مهندس‌ عبدالعلي‌زاده‌ بفرماييد.
      علي‌ عبدالعلي‌زاده‌ (وزير مسكن‌ و شهرسازي‌) ـ عرض‌ كنم‌ من‌در اشاره‌ به‌ طرحهاي‌ بهسازي‌ روستايي‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ براي‌ روستاهاي‌بالاي‌ (50) خانوار، قبول‌ داريد كه‌ آبادي‌ كه‌ جمعيت‌ آن‌ كمتر از (50)خانوار باشد اصلاً نياز به‌ بهسازي‌ چندان‌ ندارد يا مثلاً آن‌ آماري‌ كه‌ شماداريد و در نشريه‌ مركز آمار آمده‌ است‌ كه‌ ما (90) هزار آبادي‌ داريم‌،اين‌ (90) هزار آبادي‌ هم‌ از يك‌ آسياب‌ خرابه‌ هم‌ بعنوان‌ يك‌ آبادي‌اسم‌ برده‌، از يك‌ روستاي‌ (1000) خانواري‌ در آستانه‌ شهر شدن‌ هم‌بعنوان‌ يك‌ آبادي‌. بنابراين‌ براي‌ روستاهاي‌ بيش‌ از (50) خانوار تاحالا در (5/28) درصد آنها طرح‌ بهسازي‌ اجراء شده‌ است‌ كه‌ به‌ اعتقادمن‌ نسبت‌ خوبي‌ است‌. مگر چند وقت‌ است‌ ما بهسازي‌ را شروع‌كرده‌ايم‌. درخصوص‌ اينكه‌ فرموديد روستاهاي‌ تبديل‌ به‌ شهر شده‌كمتر از (5) درصد جمعيت‌ روستايي‌ است‌، آقاي‌ طلايي‌نيك‌!اينطوري‌ نيست‌. هر روستا جمعيتش‌ (10) هزار نفر بشود مي‌تواند شهربشود، (600) ضربدر (10000) مي‌شود (6) ميليون‌ نفر. در (20)سال‌ گذشته‌ نرخ‌ رشد متوسط‌ اينها را هم‌ حساب‌ كنيد چيزي‌ نزديك‌(10) ميليون‌ نفر جمعيت‌ روستايي‌ تبديل‌ به‌ شهر شده‌ در طول‌ (25)سال‌ گذشته‌ است‌ و اين‌ عدد كاملاً قابل‌ توجهي‌ است‌ در آن‌ (20)درصد تغيير كه‌ شما سؤال‌ فرموديد.
درخصوص‌ كارهاي‌ انجام‌ يافته‌ هم‌ در ماده‌ (137) كه‌ وزارت‌مسكن‌ و شهرسازي‌ موظف‌ شده‌ سطح‌بندي‌ خدمات‌ روستايي‌ را تهيه‌كند، شما فرموديد اجراء نشده‌ است‌. اين‌ امر اجراء شده‌، در سال‌ سوم‌برنامه‌ هم‌ خوشبختانه‌ بتصويب‌ شوراي‌ عالي‌ شهرسازي‌ و معماري‌ايران‌ رسيده‌ است‌ و الان‌ دارد عمل‌ مي‌شود. ملاك‌ عمل‌ سطح‌بندي‌خدمات‌ روستايي‌، من‌ تعجب‌ مي‌كنم‌، در كميسيون‌ هم‌ به‌ اين‌ امر اشاره‌نفرموده‌ بوديد، اين‌ طرح‌ بيش‌ از دوسال‌ است‌ كه‌ الان‌ در دست‌ استفاده‌و بهره‌برداري‌ است‌ و انجام‌ گرفته‌ است‌.
      توليد مسكن‌ در مناطق‌ روستايي‌ هم‌ كه‌ فرموديد دولت‌ خانه‌نساخته‌ است‌، دولت‌ در شهرها هم‌ خانه‌ نمي‌سازد. دولت‌ تا حالا درروستا بيش‌ از شهرها خانه‌ ساخته‌ است‌. تأكيد دولت‌ بر اين‌ بوده‌ است‌كه‌ ما با پول‌ مردم‌ و سياستهاي‌ تشويقي‌ پيش‌ برويم‌. در طول‌ دو برنامه‌دوم‌ و سوم‌، وامهاي‌ نسبتاً قابل‌ توجهي‌ در روستاها توزيع‌ شده‌ است‌ وما در سال‌ الان‌ بيش‌ از (200) هزار واحد مسكوني‌ يا تبديل‌ به‌ احسن‌ وجديد يا ساخت‌ جديد در روستاها داريم‌ كه‌ ساخته‌ مي‌شود و ان‌شاءالله تلاش‌ خواهيم‌ كرد كه‌ بيشتر از اين‌ هم‌ ساخته‌ بشود. بهرحال‌ از اينكه‌زحمت‌ كشيديد و بحث‌ روستا را مطرح‌ كرديد من‌ تشكر و قدرداني‌مي‌كنم‌. ساير مسايل‌ هم‌ كه‌ فرموديد به‌ دستگاههاي‌ ديگر مربوط‌مي‌شود كه‌ ان‌شاءالله مدنظر قرار مي‌دهند و عمل‌ مي‌كنند.
      رئيس‌ ـ متشكر از آقاي‌ عبدالعلي‌زاده‌، آقاي‌ طلايي‌نيك‌! قانع‌شديد يا نه‌؟
      طلايي‌نيك‌ ـ حاج‌آقا! قرار شد يك‌ كميته‌اي‌ تشكيل‌ بشود براي‌پيگيري‌، اگر تشكيل‌ شود، بله‌ قانع‌ شدم‌.
      رئيس‌ ـ خيلي‌ خوب‌، قانع‌ شدند، پس‌ آقاي‌ عبدالعلي‌زاده‌ اين‌وعده‌اي‌ كه‌ داديد پيگيري‌ بشود. آقاي‌ عبدالعلي‌زاده‌! اين‌ بحثي‌ كه‌كرديد خودتان‌ پيگيري‌ كنيد. ايشان‌ هم‌ قانع‌ شدند، تشكر مي‌كنيم‌.

      13 ـ قرائت‌ نامه‌ رياست‌ محترم‌ جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌ درخصوص‌ معرفي‌ نامزد تصدي‌ وزارت‌ اموراقتصادي‌ و دارايي‌
      رئيس‌ ـ
يك‌ نامه‌ راجع‌ به‌ مسأله‌ فلسطين‌ داريم‌، دو نامه‌ هم‌ ازرئيس‌جمهور. دو نامه‌ رئيس‌جمهور را بخوانيد، بعد هم‌ نامه‌ فلسطين‌ راقرائت‌ بفرماييد.
      منشي‌ (جبارزاده‌) ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      حضرت‌ حجت‌الاسلام‌ و المسلمين‌ جناب‌ آقاي‌ كروبي‌
      رئيس‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌
      با سلام‌
      به‌ استناد اصل‌ يكصد و سي‌ و سوم‌ قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌، برادر شايسته‌، متعهد و توانمند جناب‌ آقاي‌ دكتر سيدصفدرحسيني‌ را بعنوان‌ نامزد تصدي‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارايي‌ براي‌اخذ رأي‌ اعتماد به‌ مجلس‌ محترم‌ شوراي‌ اسلامي‌ معرفي‌ مي‌نمايم‌.

سيدمحمد خاتمي‌ ـ 30/1/1383

      14 ـ قرائت‌ نامه‌ رياست‌ محترم‌ جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌ درخصوص‌ معرفي‌ نامزد تصدي‌ وزارت‌ كار وامور اجتماعي‌
      منشي‌
(جبارزاده‌) ـ دومين‌ نامه‌؛
      حضرت‌ حجت‌الاسلام‌ و المسلمين‌ جناب‌ آقاي‌ كروبي‌
      رئيس‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌
      با سلام‌
      به‌ استناد اصل‌ يكصد و سي‌ و سوم‌ قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌، برادر متعهد، شايسته‌ و كاردان‌ جناب‌ آقاي‌ مهندس‌ ناصر خالقي‌را بعنوان‌ نامزد تصدي‌ وزارت‌ كار و امور اجتماعي‌ براي‌ اخذ رأي‌اعتماد به‌ مجلس‌ محترم‌ شوراي‌ اسلامي‌ معرفي‌ مي‌نمايم‌.

سيدمحمد خاتمي‌ ـ 30/1/1383

      رئيس‌ ـ بنابراين‌ ما مي‌خواستيم‌ شنبه‌ برنامه‌ را بگذاريم‌، اما باتوجه‌به‌ اينكه‌ تعبير يكهفته‌ دارد، آنوقت‌ ما هم‌ پولشويي‌... (تابش‌ ـ حاج‌آقا!شنبه‌ مي‌توانيم‌ دستور عادي‌مان‌ را در مجلس‌ داشته‌ باشيم‌) نه‌، من‌ كه‌نمي‌خواهم‌ بگويم‌... مي‌خواهم‌ بگويم‌ بدانيد كه‌ پولشويي‌ و اينها رايكشنبه‌ جلسه‌ مي‌گذاريم‌... (قرباني‌ ـ حاج‌آقا! كلاً بگذاريد يكشنبه‌) بله‌.بنابراين‌ ديگر شنبه‌ جلسه‌ نمي‌گذاريم‌، يكشنبه‌ هم‌ اين‌ و هم‌ پولشويي‌ راداريم‌، بايد بنشينيد تا تمام‌ بشود كه‌ بعد برنامه‌ را بررسي‌ كنيم‌.

      15 ـ قرائت‌ بيانيه‌ نمايندگان‌ محترم‌ مجلس‌شوراي‌ اسلامي‌ بمناسبت‌ ترور ناجوانمردانه‌ دكترعبدالعزيز رنتيسي‌ رهبر حماس‌
      رئيس‌ ـ
يك‌ نامه‌ هم‌ دررابطه‌ با فلسطين‌ است‌، بفرماييد.
      منشي‌ (اميني‌) ـ بسم‌الله الرحمن‌ الرحيم‌
      بيانيه‌ نمايندگان‌ بمناسبت‌ ترور ناجوانمردانه‌ دكتر عبدالعزيزرنتيسي‌ با (165) امضاء است‌ كه‌ قرائت‌ مي‌شود.
      جنايت‌ هولناك‌ و تروريستي‌ رژيم‌ صهيونيستي‌ كه‌ منجر به‌ شهادت‌مظلومانه‌ دكتر عبدالعزيز رنتيسي‌ رهبر حماس‌ و فرزند مبارز و دو نفر ازهمراهان‌ ايشان‌ به‌ فاصله‌ كمتر از يكماه‌ از شهادت‌ شيخ‌احمد ياسين‌گرديد، بار ديگر دولتها و ملتهاي‌ جهان‌ را متوجه‌ ماهيت‌ ضدبشري‌ رژيم‌غيرقانوني‌ اسرائيل‌ نموده‌ است‌. رژيمي‌ كه‌ به‌ هيچيك‌ از قراردادهاي‌اجتماعي‌ و تصميمات‌ سازمان‌ ملل‌ پايبند نبوده‌ و از اولين‌ روزهاي‌تأسيس‌، جز ترور و آدمكشي‌ و قانون‌شكني‌ برنامه‌اي‌ نداشته‌ است‌.
      خوشبختانه‌ امروز بيش‌ از هميشه‌ ملتها به‌ ماهيت‌ خطرناك‌ وخانمان‌برانداز صهيونيست‌ پي‌ برده‌اند، لكن‌ بايد به‌ اين‌ مسأله‌ مهم‌ توجه‌كرد كه‌ جنايات‌ و تجاوزهاي‌ پي‌درپي‌ رژيم‌ نامشروع‌ اسرائيل‌ بدون‌تشويق‌ و حمايت‌ مالي‌، نظامي‌ و سياسي‌ آمريكا امكانپذير نيست‌.دولت‌ بوش‌ علاوه‌ بر همكاريهاي‌ مستمر و تعيين‌كننده‌ با رژيم‌صهيونيستي‌ و حمايت‌ از عمليات‌ تروريستي‌ اين‌ رژيم‌، جنايت‌اسرائيل‌ مبني‌ بر ترور شيخ‌ احمد ياسين‌ رهبر حماس‌ را نيز رسماً وصريحاً مورد تأييد قرار داد و قطعنامه‌ شوراي‌ امنيت‌ مبني‌ برمحكوميت‌ اسرائيل‌ را وتو كرد، درحاليكه‌ همه‌ جهانيان‌ اين‌ جنايت‌ رامحكوم‌ كردند و موضع‌ آمريكا درمورد شهادت‌ دكتر رنتيسي‌ نيز قابل‌پيش‌بيني‌ است‌.
      ما نمايندگان‌ ملت‌ ايران‌ ضمن‌ محكوم‌ ساختن‌ اين‌ جنايت‌ وجنايت‌پيشگان‌ صهيونيست‌ و كاخ‌ سفيد، از همه‌ نمايندگان‌ مجالس‌ آزادجهان‌ دعوت‌ مي‌كنيم‌ بمنظور ريشه‌كن‌ ساختن‌ اين‌ بنياد بشرسوز وجامعه‌برانداز متحد شده‌ و برنامه‌ريزي‌ كنند.
      از سازمان‌ كنفرانس‌ اسلامي‌ و اتحاديه‌ عرب‌ مي‌خواهيم‌ كه‌براساس‌ مسؤوليتهاي‌ قانوني‌ و رسمي‌ خود، هرچه‌ زودتر تشكيل‌ جلسه‌داده‌ و تصميمات‌ قاطع‌ درباره‌ برخورد با رژيم‌ صهيونيستي‌ و حاميان‌اين‌ رژيم‌ بخصوص‌ آمريكا اتخاذ نمايند. والسلام‌

      16 ـ اسامي‌ غائبين‌ و تأخيركنندگان‌
      اسامي‌ غائبين‌ جلسه‌ امروز عبارتند از آقايان‌: عباسعلي‌ اللهياري‌ ـ سيدفاضل‌ اميرجهاني‌ ـ مجيد انصاري‌ ـ علي‌ باغبانيان‌ ـ كاظم‌ جلالي‌ ـفريدون‌ حسنوند ـ شهباز حسين‌زاده‌ تقي‌آبادي‌ ـ محمد رئيسي‌ ـ ابوالفضل‌ شكوري‌ ـ اسماعيل‌ ططري‌ ـ كريم‌ غياثي‌مرادي‌ ـ سيدجلال‌موسوي‌ و سيدشمس‌الدين‌ وهابي‌.
      تأخيركنندگان‌ جلسه‌ امروز عبارتند از آقايان‌: بهروز افخمي‌(42 دقيقه‌) ـ باقر امامي‌ (30 دقيقه‌) ـ حسين‌ انصاري‌راد (17 دقيقه‌) ـسهراب‌ بهلولي‌قشقايي‌ (16 دقيقه‌) ـ رحمان‌ بهمنش‌ (37 دقيقه‌) ـمروت‌الله پرتو (36 دقيقه‌) ـ نورالدين‌ پيرمؤذن‌ (22 دقيقه‌) ـ رسول‌جماعتي‌مالواني‌ (55 دقيقه‌) ـ عبدالله حاجياني‌ (17 دقيقه‌) ـ غلامعلي‌حدادعادل‌ (17 دقيقه‌) ـ سيدنجيب‌ حسيني‌ (29 دقيقه‌) ـ حاصل‌ داسه‌(47 دقيقه‌) ـ احمد رهبري‌ (يكساعت‌ و35 دقيقه‌) ـ حسن‌ سيدآبادي‌(19 دقيقه‌) ـ سيدعلي‌ سيدآقاميري‌ (16 دقيقه‌) ـ محمد شاهي‌عربلو(39 دقيقه‌) ـ جاسم‌ شديدزاده‌ (يكساعت‌ و25 دقيقه‌) ـ علي‌ شكوري‌راد(يكساعت‌ و14 دقيقه‌) ـ احمد شيرزاد (18 دقيقه‌) ـ مقصود اعظمي‌(يكساعت‌ و5 دقيقه‌) ـ گل‌محمد صالحي‌سلح‌چيني‌ (41 دقيقه‌) ـ رضا صالح ‌جلالي‌آستانه‌ (23 دقيقه‌) ـ سيدمهدي‌ طباطبايي‌ (23 دقيقه‌) ـ علي‌ظفرزاده‌ (21 دقيقه‌) ـ پيمان‌ عاشوري‌بندري‌ (سه‌ساعت‌ و10 دقيقه‌) ـ محمد عباسپور (يكساعت‌ و19 دقيقه‌) ـ محمدرضا علي‌حسيني‌عباسي‌(30 دقيقه‌) ـ سيدكرامت‌الله عمادي‌ (27 دقيقه‌) ـ كريم‌ فتاح‌پورموانه‌(سه‌ساعت‌ و10 دقيقه‌) ـ جعفر كامبوزيا (16 دقيقه‌) ـ محمد كيافر(26 دقيقه‌) ـ جعفر گلباز (31 دقيقه‌) ـ عليرضا محجوب‌ (يكساعت‌و50 دقيقه‌) ـ ابوالقاسم‌ مختاري‌ (18 دقيقه‌) ـ سيدعيسي‌ موسوي‌نژاد(يكساعت‌ و25 دقيقه‌) ـ منصور ميرزاكوچكي‌بروجني‌ (17 دقيقه‌) ـاحمد ناطق‌نوري‌ (36 دقيقه‌) ـ حسين‌ نوش‌آبادي‌ (22 دقيقه‌) ـ سراج‌الدين‌ وحيدي‌مهرجردي‌ (30 دقيقه‌) ـ علي‌ ياري‌ (30 دقيقه‌) ورضا يوسفيان‌ (58 دقيقه‌).

      17 ـ اعلام‌ ختم‌ جلسه‌ و تاريخ‌ تشكيل‌ جلسه‌ آينده‌
      رئيس‌ ـ
جلسه‌ بعدي‌ يكشنبه‌ هفته‌ آينده‌ (6) ارديبهشت ‌ماه‌، ختم‌جلسه‌ اعلام‌ مي‌شود.

(جلسه‌ ساعت‌ 34/12 پايان‌ يافت‌)

رئيس‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌

مهدي‌ كروبي‌

معاون وزير و دبير شورايعالي شهرسازي و معماري ايران ـ امير فرجامي